عطا محامد تبریز
تشییع جنازهٔ ابراهیم رئیسی
ابراهیم رئیسی در ماه آخر پاییز سال ۱۳۳۹ در مشهد به دنیا آمد و در پایان اردیبهشت ۱۴۰۳ در ارتفاعات ارسباران بهعنوان رئیسجمهور ایران در یک سانحهٔ پرابهام هوایی کشته شد. حالا نام او در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی بهعنوان «شهید رئیسی»، «شهید خدمت» و «شهید جمهور» و عناوینی از این دست هر روز و هر ساعت تکرار میشود.
حکومت ایران با این ادبیات و عملکرد همهٔ نهادها و سازمانهای دولتی و حکومتی پس از مرگ رئیسی، بهدنبال ساختن اسطوره از کسی است که در حافظهٔ بخش گستردهای از ایرانیان به «آیتالله اعدام» مشهور است.
این مطلب وجوهی از پروژهٔ جمهوری اسلامی برای اسطورهسازی از ابراهیم رئیسی و قداستبخشی به او را بررسی میکند.
در تبلیغات گستردهٔ حکومت ایران، رئیسی تنها نام و اعتبار «شهید» را یدک نمیکشد بلکه از او بهمثابهٔ فردی سخن گفته میشود که باید الگویی برای دیگران باشد؛ نهتنها برای کسانی که قرار است در مسند ریاستجمهوری بنشینند بلکه حتی برای همهٔ دانشآموزانی که قرار است آیندهٔ کشور را بسازند.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، نیز میگوید ابراهیم رئیسی «مظهر شعارهای انقلاب» است و تأکید میکند «رئیسی از همان ابتدا که وارد تبلیغات انتخابات شد، روی شعارهای انقلاب و سخنان امام تکیه کرد و همهٔ دنیا ایشان را بهعنوان رئیسجمهور انقلاب میشناختند».
خامنهای در حالی بر این نکته تأکید دارد که در رسانههای جمهوری اسلامی، چندی پیش مرگ رئیسی، از او با عناوینی مانند «رئیسجمهور ضعیف»، «رئیسالوزرا»، «مرد بیاراده و کارنابلد» نام برده میشد؛ اما امروز همان رسانهها نیز از او بهعنوان «مدیری قدرتمند» و «رئیسجمهور پرجاذبه و توانا» یاد میکنند.
در واقع تلاشی عمیق در لایههای متفاوت نظام سیاسی کشور وجود دارد که کل دستاوردهای ابراهیم رئیسی را نه صرفاً موجه بلکه مطلوب جلوه دهد. با اینفوگرافیهای متعدد، فیلمهای کوتاه و… موجی در کانالها و رسانههای طرفدار حکومت برای ایجاد این تغییر ناگهانی به وجود آمده است.
البته ریشهٔ این رویکرد را میتوان در سال اول ریاستجمهوری او هم یافت؛ جایی که محمد فاطمیامین، وزیر وقت صمت، در جلسهٔ استیضاح خود گفته بود: «رئیسی اسطورهٔ مبارزه با فساد است؛ مگر میشود در این دولت فساد وجود داشته باشد؟»
اما امروز، نهتنها کسانی که در درون دولت قرار داشتند اینگونه فکر میکنند بلکه مخالفان اصولگرای او نیز به دنبال ساختن یک اسطوره از «ابراهیمِ در آتش»مانده هستند. میتوان گفت بهواسطهٔ مجموعهای از اقدامات، نظیر گفتمانسازی، تسخیر فضا، مبهمسازی و سرکوب مخالفان، تلاش بر این است که ققنوس رئیسی از خاکسترش بروید و حساب او از دولتش جدا شود.
رئیسی، ناجی اقتصاد ایران؟
ساختن تصویر وارونه از ابراهیم رئیسی از مهمترین کارهای کسانی است که بهدنبال اسطورهسازی از او هستند. روزنامهٔ سپاهی «جوان» در هشتم خرداد سطور اول مقالهاش با عنوان «آقای رئیسی اسطورهٔ سازندگی بود» را با این جمله آغاز میکند که «مردم بهتازگی در حال احساس برونرفت از بار فشارهای اقتصادی بودند که خبر رسید رئیسجمهور حین خدمت به شهادت رسیده است».
این روزنامه ادامه میدهد که در دورهٔ رئیسی تلاش برای بازسازی کشور بدون اتکا به غربگرایی صورت گرفت و او به مردم و الگوهای تاریخی کشور بازگشت. در ادامه هم ادعا میکند که اکنون جامعه از غربگرایی فاصله گرفته و به بازسازی و بومیگرایی تمایل دارد.
روزنامهٔ دولتی «ایران» در مطلبی با عنوان «هزار روز جهاد اقتصادی» نوشت در دوران رئیسی درحالیکه دهه ۱۳۹۰ بهعنوان «دههٔ سوختهٔ اقتصاد ایران» نامگذاری شده بود، دولت سیزدهم در این سه سال موفق به بهبود وضعیت اقتصادی شد و برای این ادعا آمارهایی ناقص و یا اعدادی جهتدار را نیز ردیف کرد.
کسانی که کارهای دولت پیشین در اقتصاد را با «حملهٔ چنگیزخان مغول» مقایسه میکردند، با دستکاری در آمار، امروز میگویند شاهد «تغییر مسیر رشد اقتصادی از شرایط ناپایدار دهه ۹۰ به شرایط پایدار و باثبات» هستیم. احسان خاندوزی وزیر اقتصاد این جملات خود را چنین ادامه میدهد که نرخ فقر ایران هم طی دو سال اخیر چنان کاهش پیدا کرده که «تقریباً ۶.۵ میلیون نفر از خط فقر خارج شدهاند».
محمود حسینیپور، سرپرست معاونت امور مجلس ریاستجمهوری، پا را از این هم فراتر گذاشت و نهم خرداد گفت «دولت رجایی ۲۹ روز بود، اما آیتالله رئیسی در سه سال ریاستجمهوری سبک جدیدی را خلق کردند و مردم در مراسم تشییع اعلام کردند که از این سبک مدل حکمرانی راضی هستند. این مدل حکمرانی بهعنوان مدل برتر موردتوجه رؤسای جمهور بعدی قرار خواهد گرفت».
اینها همه در حالی است که برخی فعالان رسانهای در شبکههای اجتماعی مینویسند «با تکرار سازمانیِ کلیدواژهٔ “شهید” برای آقای رئیسی، از او قدیس میسازند تا کسی سراغ پروندهٔ عملکرد دولت سیزدهم نرود؛ سپس کاندیداهای خود را ادامهدهندهٔ “راه شهید” مینامند تا هزینهٔ انتقاد را بالا ببرند».
«دست امامت بر بازوی ابراهیم»
بخشی از تلاشی که این روزها برای تغییر چهره و وجههٔ ابراهیم رئیسی انجام میشود، برای همگامسازی او با ارزشهای اسلامی و بازخوانی زندگی وی در راستای باورهایی است که میتواند برای مسلمانان ارزش باشد. یکی از مهمترین جلوههای آن سن مرگ ابراهیم رئیسی است. برای نشان دادن چهرهٔ با کرامت از او، طرفدارانش میگویند رئیسی همانند پیامبر اسلام در ۶۳سالگی از دنیا رفته است.
سپهر خلجی، رئیس شورای اطلاع رسانی دولت، در یادداشتی در روزنامهٔ «ایران» میگوید «در هر دورهای آیات الهی در اشکال مختلف بروز میکند. در طول دوران حیات طیبه انقلاب اسلامی، ملت ایران بارها شاهد نشانههایی از حکمت الهی بوده است… سید ابراهیم رئیسی را میتوان یکی از آیات الهی در دورهٔ حاضر قلمداد کرد».
در یکی از برنامههای مخصوص کودک و نوجوان نیز در باب رئیسی گفته شد که او در برابر همهٔ تحقیرها، توهینها و حتی مخالفتهایی که با او شد، سکوت کرد. اما جالبتر اینکه مجری برنامه میگوید امام هشتم شیعیان از رئیسی دفاع کرده و به او گفته: «تو کارت رو به خوبی انجام دادی و میخوام دستت رو بگیرم که نامدارت کنم، عزتی بدم که هیچکس فراموش نکنه.»
البته روایتهای این روزها تنها مدعی ارتباط رئیسی با امام هشتم شیعیان نیستند بلکه از ارتباط او با امام اول و دوازدهم شیعیان نیز میگویند. احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی، در خاطرهای از گفتوگوی امام اول با ابراهیم رئیسی خبر داد و بهنقل از رئیسجمهور سابق گفت که «امام علی به او فرمود شما کار برای خدا بکنید، ما هم پشتیبان هستیم». مروی همچنین تأکید میکند که این «لیاقت و شایستگی» رئیسی را نشان میدهد.
یا در خاطرهٔ دیگری روز ششم خرداد، مهدی دونده، فرماندار نیشابور، گفت: «فردی که در نیشابور با امام زمان مرتبط است، در شب سانحه سقوط بالگرد حامل رئیسجمهور و همراهانش، امام غائب را در قالب مثلثی دیده که یک ضلع مثلث محل استقرار امام عصر، ضلع دیگر محل سقوط بالگرد و ضلع دیگر آن حرم امام هشتم بوده است.» اما گویا امام زمان در نهایت به این نتیجه رسیده که «قرار نیست کارمان را با معجزه پیش ببریم».
اینها تنها شماری از مواردی است که این روزها در رسانههای خرد و کلان جمهوری اسلامی برای قداستبخشی به ابراهیم رئیسی منتشر شده است.
تشییع جنازه یا تسخیر فضای شهری؟
پس از مرگ ابراهیم رئیسی، چند کشور اعلام عزای عمومی کردند. همین هم باعث شد تا در محافل مختلف حکومت، جمعیت این کشورها را جمع بزنند و بگویند «رئیسی فردی است که یکچهارمِ جهان برای او عزاداری کردند».
اما ایران باید قلب این عزاداریها میبود، به این منظور بلافاصله ستاد برگزاری مراسم «شهدای خدمت» تشکیل شد و این ستاد بهسرعت برای تشییع مردگان در پنج استان کشور برنامهریزی مبسوط کرد. نتیجهٔ این اقدام، بهزعم حکومت، حضور میلیونی در خیابان بود تا جایی که سازمان تبلیغات اسلامی آن را با ادعای «بدرقهٔ ۱۲ میلیونی»، بهصورت بنری عظیم درآورد و در میدان مرکزی پایتخت علم کرد تا «شکوه همبستگی ایرانیان» بیشتر نمایان شود.
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد، نیز اعلام کرد «یک مسئله ملی و ضایعهٔ ملی رخ داده است که باعث انسجام و وحدت و همدلی شده است. طبق یک نظرسنجی ۹۴ درصد مردم ایران خود را سوگوار اتفاق تلخ اخیر میدانند».
البته، همچون دیگر مقامات جمهوری اسلام، او نیز منبع آمار و ارزیابی خود را اعلام نکرد. مهم این بود که مراسم جوری برگزار و نمایانده شود تا رهبر جمهوری اسلامی بتواند بگوید «این تشییع باشکوه نشان داد که ملت ایران زنده است».
خبرگزاری دولتی ایرنا به سراغ ابراهیم فیاض، استاد گروه مردمشناسی دانشگاه تهران، نیز رفت تا از زبان یک چهرهٔ دانشگاهی هم بگوید رئیسی «تبدیل به اسطورهٔ این ملت خواهد شد» و با بزرگ خواندن رئیسی تأکید کند که یک «جامعهٔ زنده اخبار مرگ بزرگان خود را نگه میدارد، به آن آبوتاب میدهد و بر پایهٔ آن مناسک میسازد» و جامعهٔ ایران «فرهنگ خود را با سوگنامهها زنده نگه میدارد».
مراسم تشییع جنازهها برای جمهوری اسلامی در عین حال جایگاه بازتولید ایدئولوژی و همزمان روشی برای تسخیر فضای شهری است.
در تشییع جنازهٔ روحالله خمینی در خرداد ۱۳۶۸ که شمار آن بیش از ۱۰ میلیون نفر گزارش شد، یا «تشییع پیکر شهدای گمنام» در دهههای ۷۰ و ۸۰ مسئلهٔ تسخیر فضا تا این حد برای حکومت برجسته نبود. اما بهطور خاص از سال ۱۳۹۶، زمانی که جنازهٔ محسن حججی، از کشتهشدگان سپاه در سوریه، را به تهران آوردند، خبرگزاری تسنیم نوشت «بینظیرترین تشییع شهدا در دههٔ ۹۰ در تهران» رقم خورده است.
برجسته شدن اعداد و حضور وفاداران حکومت از آن زمان به موضوع محوری این تشییعجنازهها در جمهوری اسلامی بدل شد. ادعای حضور ۲۵ میلیون نفر در شهرهای ایران و عراق برای تدفین قاسم سلیمانی همه از جنس چنین پدیدهای است که این روزها برای شادیهای مذهبی هم از آن استفاده میشود. نمونه قابل توجه آن برگزاری «عید ولایت» بود.
«اسطورهای در خدمت ولایت»
مهدی رسولی مداح در تبریز و روی تریلیای که تابوتهای رئیسی و همراهانش را حمل میکرد، میخواند «برای درد مردم کجا رفتی که پیدات نمیکردن» و میگفت این افتخار برای ما است که «منتخب مردم ایران را خدا انتخاب کرده است».
مداحیهایی که از روز تشییع جنازه آغاز شد و تا چندین روز ادامه داشت، بخشی از پروژهٔ اسطورهسازی از ابراهیم رئیسی بود. این مداحیها هریک بهنوعی رئیسی را به امامان هشتم و دوازدهم شیعیان پیوند میزدند. محمد طاهری، یک مداح دیگر، در مراسم دفن رئیسی میخواند «جگرم سوخت سید ابراهیم، زود از ما اجل گرفت تو را، ای خوشا لحظهای که دست رضا آمد و در بغل گرفت تو را».
در این مداحیها، به جز ارتباط دادن رئیسی با امامان تشیع، درخواست و حتی دستور برای بیعت با ولی فقیه نیز موج میزند. محور این مداحیها بهنوعی مطیع بودن رئیسی در مقابل خامنهای است و دلیل اسطورهشدنش هم در همین نکته است. میثم مطیعی، مداح سرشناس دیگر، با اشاره به تابوتها حتی بهجای رئیسی و همراهانش وصیت خواند که «وصیت کردید شما به اطاعت از ولی، ایشالله ما هم بشیم فدای سید علی».
با همهٔ اینها اما «تولیدات فرهنگی» برای اسطورهسازی از رئیسی به این مداحیها محدود نماند. پنجم خرداد نماهنگ «اسطورهٔ خدمت» منتشر میشود که تلاش برای اسطورهسازی از همان عنوانش آغاز میشود. در آن میخوانند: «کیه اون که ندونه زندگیشو تموم عمر مدیون شهیداس/ کیه اون که نبینه توی این شهر همیشه هر شهید اسطورهٔ ماس».
اسطورهای برای اطاعت از خامنهای
بخشی از پروژهٔ این اسطورهسازی با حمله به مخالفان پیش میرود و در این مرحله حتی به کسانی که سکوت میکنند هم رحم نمیشود. صداوسیما چهرهٔ هفت نفر از اساتید علوم انسانی ایران را پخش میکند و مجری برنامه میگوید: «میخواهم صحبتی هم داشته باشم با آقایان جامعهشناس… نمیدونم چرا در مورد حضور ۱۰ میلیونی مردم برای وداع با رئیسجمهور ساکت هستند؟… ای کاش رشتهٔ شما هم مثل پزشکان بود که قسم میخوردند بخشی از جامعه رو نادیده نگیرند.»
آنچه جمهوری اسلامی با این اسطورهسازی به دنبال آن است، روایتی است که میخواهد بهصورت نمادین قدرت و مشروعیت سیاسی را بر پایهٔ باورهای مذهبی تقویت کند تا به سلطهٔ ایدئولوژیک خود ادامه دهد و در عین حال به نهادهای سیاسیاش کمک برساند. در این تلاش، جمهوری اسلامی به دنبال یکپارچه نشان دادن خود و طرفدارانش برای مقهور کردن مخالفان است.
در عین حال، پروژهٔ اسطورهسازی از رئیسی میتواند به کار انتخابات هم بیاید تا تنور آن گرم شود. از سوی دیگر، دولت ابراهیم رئیسی الگوی دولت مطلوب جمهوری اسلامی و رهبر آن علی خامنهای را نیز ساخته است و بدینگونه از دیگران نیز خواسته خواهد شد تا مانند رئیسی «مطیع رهبر» باشند و در اختلافها «سکوت» کنند.
حکومت ایران کوشید ابراهیم رئیسی را بهعنوان اسطوره حتی بالاتر از محمدعلی رجایی بهعنوان «رئیسجمهور شهید» جمهوری اسلامی بنشاند و برای تحقق آنچه خامنهای آن را «گام دوم انقلاب» میخواند، آرمانهایی مانند «اطاعت از ولایت»، «مقاومت» و «رهایی از وابستگی به غرب» را در وجود او تجلی دهد.
در این سوی ماجرا اما سرنوشت رئیسی برای بسیاری از مردم به طنز و هجو درآمیخته و برخلاف حکومت که ادامهٔ حیاتش با مرگ و سوگ پیوند دارد، زندگی را جای دیگری میجویند.
از: رادیو فردا