آرش عزیزی
****
در اخبار خارجی یکی از بزرگترین تیترها به مرگ باورنکردنی «دیوی مور»، مشتزن آمریکایی، اختصاص دارد که در سن ۲۹ سالگی در مسابقهای مقابل حریف مکزیکی خود از شدت جراحات وارده درگذشت. بد بودن وضع مزاجی «ملک سعود»، پادشاه وقت عربستان سعودی، جز سایر خبرها است.
شروع حملات خمینی و تلاش شاه برای حفظ ارتباط با روحانیون
در صفحه ۹ شماره ۶ فروردین ۱۳۴۲ کیهان، گزارش مفصلی از مراسم نوروزی شاه منتشر شده که در روز اول فروردین در کاخ گلستان برگزار شده بود. لابهلای خطوط این گزارش نکات مهمی را در مورد شرایط وقت میبینیم. مثلا اینکه شاه با جمعی از روحانیون از جمله «حجتالاسلام حاج سید محمدرضا بهبهانی» دیدار میکند و میگوید: «من همیشه کمال علاقه و کوشش را داشتهام که اصول اسلامی بدون پیرایه و بهصورت واقعی آنطور که حقیقتا قرآن کریم به ما میآموزد و مورد نظر شرع مقدس است در کشور پیروی گردد… هیچ مذهبی مترقیتر از اسلام نیست و هیچ جامعهای بدون اینکه متکی به دین باشد قوام ندارد و چقدر مایه خوشبختی است که دین ما ایرانیان دین مبین اسلام است.»
این گفتهها و دیدار با روحانیون نشان میدهد که شاه در حین خبری که از حملات خمینی و همراهانش داشت به فکر حفظ رابطه دربار با روحانیت بود. شاه پیش از این نیز در سخنان نوروزی خود سخنان مشابهی خطاب به روحانیون ایراد کرده بود؛ چنانکه روزنامه «اطلاعات» در روز ششم فروردین از او تیتر زد: «هیچ مذهبی مترقیتر از اسلام نیست.»
در همین راستا روزنامههای اصلی عیدهای اسلامی را بزرگ میدارند. مثلا روزنامه «اطلاعات» در روز ۱۵ مرداد تیتری در صفحه اول به مناسبت «میلاد پیامبر اسلام» منتشر میکند و جالب اینجا است که از یوهان ولفگانگ فون گوته، شاعر بزرگ آلمانی، نقلقول میکند که «اگر معنی اسلام سپردن کارها به دست خداوند و تسلیم در برابر اراده او است، ما همه مسلمان هستیم و مسلمان نیز میمیریم.»
در همین گزارش به دیدار شاه با «سفرای کبار» (سفیران تامالاختیار مقیم تهران) نیز اشاره شده است. تنها عکسی که کیهان از این دیدار منتشر کرده متعلق به دیدار شاه با «نیکلای پگوف»، سفیر وقت شوروی، است. این یادآور روابط گسترده دیپلماتیک ایران در آن زمان است.
علیرغم موضعگیری ایران در دفاع از غرب در جنگ سرد، تهران هم با کشورهای غربی رابطه داشت و هم با کشورهای شرقی. در سالهای پیشرو این روابط تحت لوای «سیاست مستقل ملیِ» شاه گستردهتر هم شد و کمتر کشوری بود که ایران با آن روابط حسنه نداشته باشد.
نکاتی از این نقش بینالمللی ایران را در این میبینیم که نماینده سازمان ملل در مراسم نوروزی از شاه به دلیل نقش نیروهای هوایی ایران در بحران کنگو در قالب سازمان ملل تشکر میکند. در کیهانِ ۱۱ فروردین هم خبر کوتاهی در مورد خدمت افسران نیروی هوایی ایران در کنگو منتشر شده است.
یکی از جالبترین اخبار داخلی به سفر «اشرف پهلوی»، خواهر شاه، به جنوب ایران و نقشش در تشکیل «کمیته شورای عالی جمعیتهای زنان» در آبادان، اهواز و خرمشهر اختصاص دارد.
عکسی از حضور اشرف در آبادان که به عنوان نایب رییس «سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی» به این سفر رفته بود در کنار جمعی از زنان عضو کمیته که همگی بیحجاب هستند منتشر شده است. این عکس و خبر چارچوب مهمی در مورد رویدادهای منتهی به ۱۵ خرداد را به ما یادآوری میکند: اعتراض روحالله خمینی و همفکرانش به حق رای زنان و سایر اصلاحات انقلاب سفید در حالی انجام میشد که حرکتی اجتماعی در میان زنان در جریان بود.
آثار این حرکت را در شمارههای بعدی هم میبینیم. مثلا کیهان در صفحه اول شماره ۱۱ فروردین از سفر اشرف به استان فارس خبر میدهد و از قول او تیتر میزند «دختران ایرانی باید به موازات سپاه دانش باسواد شوند.» یا در روزنامه اطلاعات روز ۲۳ مردادماه، تیتری گویا یادآوری میکند که «تظاهرات دیروز زنان تهران را تکان داد» که خبری است از گردهمایی بزرگ زنان در «استادیوم فرحِ» تهران (که بعدها به ورزشگاه تختی تغییر نام داد). تحولات انقلاب سفید به روشنی مورد حمایت گروهی از زنان بود.
اخبار بینالمللی، بهخصوص در مورد جنگ سرد، نیز بازتاب زیادی در روزنامهها دارد. مثلا کیهان و اطلاعات هر دو توجه ویژهای به مذاکرات بین شوروی با آمریکا و بریتانیا دارند که نهایتا در ماه اوت ۱۹۶۳ منجر به امضای «معاهده ممنوعیت آزمایشهای هستهای» در مسکو شد.
روزنامه اطلاعات با تیتر «قرارداد تاریخی مسکو امضا شد» به استقبال این خبر میرود و از «نیکیتا خروشچف»، رهبر وقت شوروی، نقل میکند که «اینک نوبت امضای قرارداد عدمتجاوز میان شرق و غرب است» و «نِهرو [نخستوزیر وقت هند که از چهرههای اصلی جنبش عدم تعهد بود] اعلام کرد جنگ سرد شکست خورد.»
انتقاد شاه از ارتجاع سیاه
همزمان با تلاش شاه برای نزدیک شدن به روحانیون قم، انتقاد او از «ارتجاع سیاه» در ارتباط با انقلاب سفید و اصلاحات ارضی است. ارتجاع سیاه اشاره به روحانیونی دارد که منتقد برنامههای مترقی و مدرن دوره شاه بودند که در راس آنها، خمینی قرار داشت.
روزنامه اطلاعات در شماره ۱۹ خرداد ۱۳۴۲ سخنرانی شاه در مراسم اهدای اسناد مالکیت زمین به کشاورزان همدان را منتشر کرده که در آن شاه آشکارا از «ارتجاع سیاه» انتقاد میکند: «در کنگره دهقانان ایران در دیماه سال گذشته موقعی که مواد ششگانه انقلاب ملی خودمان را برای دهقانان ایران و ملت ایران توضیح میدادم، متذکر شدم که دو قوه از پای نخواهند نشست، چون در آزادی ملت ایران و رفاهیت آنها، آن دو قوه مرگ خودشان را مشاهده میکردند. یکی از آنها ارتجاع سیاه بود که تجلی آن را در روز چهارشنبه پانزده خرداد در شهر تهران مشاهده کردیم.»
شاه در این سخنرانی میگوید: «مرتجع سیاه از چندی پیش این اقدامات را شروع کرد، به هر کسی که تریاک میکاشت گفت تریاک بکار و به هر کسی که تریاک میکشید گفت تریاک بکش. افراد قاتل پیشینهدار، کسی که برادر خویش را کشته بود و نظایر آنها را در ملاقاتهای شبانه در کافههای تهران پس از صرف مشروب با مقداری پول روانه کوهستانهای فارس کردند برای اینکه آنجا قطاعالطریقانه امنیت مملکت را بهم بزنند.»
شاه در این سخنرانی گفته بود: «در چهارشنبه پانزدهم خرداد ارتجاع سیاه چه کرد؟ کتابخانه پارک شهر را آتش زد، زیرا هر چه مطابق علم و سواد و احتیاجات امروز باشد به درد او نمیخورد. ورزشگاه را آتش زد، وسیله عبور و مرور و باجههای بلیتفروشی اتوبوس را آتش زد، برای اینکه لابد او فکر میکند که در این قرن که دنیا به سمت تسخیر فضا میرود، ما باید سوار الاغ یا قاطر بشویم. ارتجاع سیاه به اتوبوسهایی که دختران دانشآموز را حمل میکرد، حمله کرد، ارتجاع سیاه به وسایل عبور و مرور و چراغ راهنمایی حمله کرد، ارتجاع سیاه به زنهای بیدفاع در خیابانهای تهران حمله کرد. اگر بخواهم بشمارم که چه کردند و چه تجاوزاتی کردند و چه اعمال وحشیانهای بروز دادند از فرصت صحبت امروز خارج میشویم، ولی مشت نمونه خروار است و آنها در آن روز توانستند ماهیت خود را نشان بدهند.»
امضای ایران بر پای معاهده منع آزمایش سلاحهای اتمی
تصویر مراسم امضای قرارداد با حضور خروشچف و وزرای خارجه سه کشور در صفحه اول منتشر شده است و گزارش اطلاعات تاکید میکند که «اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان» به این توافق میپیوندند و این تنها «جنگطلبان چینی» هستند که «تنها ماندهاند» — اشارهای به مواضع افراطی دولت «مائو تسهتونگ» در پکن که البته آن هم بعدها نرم شد و با ایرانِ شاهنشاهی روابط گسترده برقرار کرد و میزبان سفری تاریخی از سوی شهبانو «فرح پهلوی» بود.
اینکه مدت کوتاهی پس از بحران موشکی کوبا که در آن دو ابرقدرت تا پای جنگ هستهای رفتند شاهد امضای این توافق بودیم باعث جوی از خوشبینی شده بود.
از طرف ایران، «اردشیر زاهدی»، سفیر وقت ایران در لندن، توافق مسکو را امضا میکند و روزنامه اطلاعات با اشاره به این خبر در شماره روز ۱۹ مرداد تاکید میکند «ویلیام هریمن»، دیپلمات ارشد آمریکایی، به این خاطر از ایران تشکر کرده است. در همین شماره است که خبر دادگاه متهمین واقعه ۱۵ خرداد را نیز میخوانیم.
قطع ارتباط مصر با ایران در دوره عبدالناصر
در همین روزها اما ردپای بحرانهای منطقهای هم در رسانهها پیدا است. مثلا دولت انقلابی مصر که در پی کودتای ۱۹۵۲ به قدرت آمده بود و در ابتدا تحت رهبری ژنرال «محمد نجیب» روابط خوبی با ایران داشت با قدرت گرفتن بیشتر «جمال عبدالناصر» دست به قطع روابط دیپلماتیک با ایران زد؛ روابطی که تنها در سال ۱۹۷۰ و در آخرین هفتههای عُمرِ ناصر به ابتکار وزیر خارجه وقت، «اردشیر زاهدی»، از نو برقرار شدند.
در کیهانِ ۱۱ فروردین از قول «جهانگیر تفضلی»، وزیر مشاوری که اغلب با مطبوعات گفتوگو میکرد، میشنویم که کنار زدن نجیب توسط ناصر را مغایر با «اصول جوانمردی» میداند. انتقاد تفضلی از ناصر و «ریاستطلبیهای» او در حالی است که «جمهوری متحده عربی» که مصر و سوریه را متحد کرده بود حدود یک سال و اندی پیش دقیقا به همین علت فروپاشیده بود.
تفضلی درباره حضور کارشناسان آلمانی نازی در مصر نیز اظهارنظر میکند و فاشیسم را «دکترینی… که بلوک شرق و غرب مشترکا از آن سخت نفرت دارند» مینامد. تفضلی میگوید: «من به خودم اجازه نمیدهم در امور سایر ملتها اظهارنظر کنم اما به نظرم دیکتاتوری ناصر خشن است و متاسفانه کمی هم رنگ و بوی فاشیستی و برتری نژادی مضحکی دارد.»
تفضلی در عین حال میگوید حکومت ناصر بهتر از «رژیم پاشاها و فئودالهای قبل از انقلاب نجیب» است و در واقع کودتای سال ۱۹۵۲ را انقلابی به نام ژنرال نجیب مینامد. او در عین حال «ملک حسین»، پادشاه اردن را که از نزدیکان به شاه بود، میستاید و او را «از اصیلترین اعراب جهان» مینامد.
هیجانانگیزترین مسابقه فوتبال سال با حضور شاه و شهبانو
اما علاوه بر اخبار سیاسی و بینالمللی حتی آگهیهای روزنامهها و اخبار فرهنگی و هنری آنها نیز به ما در درک اوضاع کمک بسیاری میکنند.
مثلا روزنامه اطلاعات در مردادماه خبر از حضور شاه و شهبانو در «هیجانانگیزترین مسابقه فوتبال سال» میدهد که قرار بود بین «تاج» و «شاهین» در استادیوم «امجدیه» برگزار شود. با اینکه استادیوم اصلی تهران دیگر امجدیه (شهید شیرودی امروز) نیست و تیمهای اصلی نیز دیگر تاج و شاهین نیستند، تب فوتبالی با گذشت نیمقرن هنوز پابرجا است.
در شمارهای از روزنامه کیهان در روزهای نوروزی ۱۳۴۲ خبر از نمایش «مسافری از بهشت» ساخته «نصرتالله وحدت» است که اولین نمایشش با حضور شاه در سینما «پلازای تهران» بود. حضور شاه در این نمایش موضوع تیتر اصلی صفحه اول روزنامه «کیهان» است و تیتر زده شده که «از صنعت فیلمبرداری ایران حمایت خواهد شد.»
در عین حال اما شاهد نمایش مهمترین فیلمهای سینمای غرب در ایران نیز هستیم. مثلا روزنامه کیهان در شماره ۱۴ خرداد ۱۳۴۲ آگهیای در مورد نمایش فیلم «سنیلیتا» با بازی ستاره بینظیر سینمای ایتالیا، «کلودیا کاردیناله»، در سینما «سانترال» تهران منتشر کرده که در آن تصویر کاردیناله را در آغوش دیگر بازیگر این فیلم، «آنتونی فرانچیوزا»، میبینیم. این فیلم محصول سال ۱۹۶۲ ایتالیا بود و در نتیجه مدت کوتاهی بعد در ایران به نمایش در میآمد.
مهمترین ارزیابی که با نگاه به روزنامههای سال ۱۳۴۲ میتوان به دست آورد این است که ۱۵ خرداد در خلا اتفاق نیفتاد؛ رویدادی بود در میانه عصر در حال تغییر در ایران و تحولات بزرگ که بسیاری از آنها مورد اعتراض افرادی همچون خمینی بود که «عباس میلانی» تاریخنگار ایران او را «مرتجعترین رهبر» معاصر در ایران خوانده است.
ایران وایر