بسیا ری از ایرانیها و فارسیزبانها در هر نقطه از پهنه ی سیاست که ایستاده باشند، گاهی به هم میرسند و کموبیش همداستان و همراه میشوند. زبان فارسی و خط فاربی (فارسیعربی) یکی از آن هنگامهها است که همه را کموبیش کنار هم و در همسایهگی برخی از محافظهکاران و جریانهای راست قرار میدهد. شوربختانه بسیاری که بیواهمه از بنیادیترین تغییرها در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، دینی و فرهنگی هواداری میکنیم، اگر پا ی تغییر و اصلاح زبان فارسی و خط فاربی در میان باشد، بهشدت محافظهکار میشویم و با هرگونه تغییر و اصلاحی مخالفت میکنیم. رفتار و کردار محافظهکاران پهنه ی زبان (و تا حدی فرهنگ) شگفتانگیزتر میشود، هنگامی که پای زبانهای دیگر و زبانها ی مادری (در برابر زبان فارسی) در میان باشد. آنها میتوانند هر زبان دیگری را به آسانی در پا ی زبان فارسی قربانی کنند و تا مرز نفی هویتها ی زبانی و مادری پیش روند. توسعهنایافتهگی چهره ی مشترک اینرفتارها است، که گاهی از یادها میرود. این هسته ی سخت چیست؟ کجاست؟ و چرا روان ایرانی در این لایه تا این پایه شکننده و انعطافناپذیر مینماید. با آن که خط عربی و آسیبشناسی کاربرد آن همچون مادر خط فارسی سدهها مورد توجه بوده است، ناهمزبانیها بر سر آن بسیار پردامنه و عمیق است. گروهی با پیشگذاشتن دشواریها ی خط فاربی تا آنجا پیش میروند که برای اصلاح آن امکانی نمیگذارند و خط عربی را “آفت”، “مردار” و “بختک” زبان فارسی میخوانند؛ و در برابر، هستند کسانی که هیچ ضرورت، دلیل و فرنودی برای اصلاح زبان و خط در میان نمیبینند. این ناهمزبانیها بر سر خط فاربی از کجا آمده است؟ باید بر این نکته تاکید کرد که ناهمزبانی بر سربنیادیترین بنپارههای فرهنگی و ملی امر عجیب و غریب و ویژه ی ما ایرانیها نیست؛ آنچه عجیب و غریب و ویژه ی کشورها و ملتهایی همانند ماست، ناتوانی ملی در گذار از دشواریهایی از این دست است که بازتاب ستبر توسعهنایافتهگی است. پرویز ناتل خانلری در نوشتهای با سرنام “درباره ی اصلاح خط فارسی” این دشواره را این گونه فشرده است: «موضوعی که باید مورد بحث قرار گیرد این نیست که آیا خط فارسی ناقص است یا نیست و آیا خط بهتر و کاملتری برای نوشتن زبان ما میتوان یافت یا نه؟ این مطالب آشکارتر از آن است که در آنها جای گفتگو باشد. باید در این باب بحث کرد که مشکلات تغییر یا اصلاح خط چیست و چگونه میتوان از عهده ی رفع آنها برآمد. همچنین آیا صلاح آن است که همین خط فعلی را اصلاح و نقصهای آن را رفع کنیم یا آن که الفبایی دیگر اتخاذ نماییم، و اگر قرار بر پذیرفتن الفبای تازه شد بهتر آن است که الفبایی اختراع کنیم که در نظر ما کاملتر از الفباهای دیگر باشد، یا یکی از خطوطی را که در دنیا معمول است بپذیریم.» داستان خط فارسی و دشواریها ی آن را در چند برنامه با کاظم کردوانی نویسنده و جامعهشناس برجسته ی ایرانی که زمانی «دبیر شورا ی بازنگری در شیوه ی نگارش و خط فارسی» بوده است پی خواهیم گرفت. امیدوارم که پرسشها و پاسخها به کار تدارک پاسخی مناسب و کارآمد برای دشواریها ی زبان و خط فاربی بیاید و راهی برای شکوفایی و زایایی و زبیایی زبان فارسی بگشاید. با مهربانی، پسند (سابسکرایب) و بازخوردها ی خود این پرسش را روزآمدتر و پاسخها را ژرفتر کنید.
#پشت_عینک_دیگران