«محمد حبیبی»، فعال صنفی معلمان ایران در واکنش به انتصاب «محسن حاجی میرزایی» به سمت رییس دفتر رییسجمهور نوشت: «حکم اولیه اخراج من از آموزشوپرورش، در زمان وزارت حاجی میرزایی صادر شد.»
آقای حبیبی با اعلام این موضوع در شبکه اجتماعی «ایکس» افزوده است: «علاوهبر آن که کارنامه ضعیفی در دوران وزارت بر آموزشوپرورش داشت، نوع مناسباتش با تشکلهای صنفی و معلمان فعال صنفی، تفاوت معناداری با صحرایی وزیر دولت رئیسی نداشت و درهای دفترش همیشه بسته بود.»
«مسعود پزشکیان»، رییسجمهور، ظهر یکشنبه ۷مرداد۱۴۰۳ و در نخستین ساعات بعد از تنفیذ حکم ریاستجمهوری، محسن حاجی میرزایی را بهعنوان رییس دفتر ریاست جمهوری منصوب کرد.
محسن حاجی میرزایی متولد سال ۱۳۳۸ در شهر قم است. مدرک کارشناسی علوم اجتماعی از دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد مدیریت از دانشگاه مدیریت دولتی و دکترای جامعهشناسی از دانشگاه آزاد دریافت کرده است. او سابقه تدریس در مراکز آموزش عالی بهرهوری را داراست.
او در دولت دوازدهم از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ سمت وزیر آموزشوپرورش را برعهده داشت و در دولتهای یازدهم و دوازدهم از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۸ بهعنوان دبیر هیات دولت ایران فعالیت کرده است.
حاجی میرزایی در سمتهای رییس مرکز ملی بهرهوری ایران، مشاور و مدیرکل دفتر امور مدیران ارشد دفتر رییسجمهور، معاون بررسیهای دفتر هیات دولت نهاد ریاستجمهوری، مشاور وزیر آموزشوپرورش و تحت عناوین قائم مقام، معاون آموزش، معاون اداری و مالی سازمان نهضت سوادآموزی، مدیر استانهای آذربایجان شرقی و تهران در سازمان نهضت سوادآموزی هم فعالیت کرده است.
تحصیل دانشآموزان پیرو ادیان غیررسمی ممنوع است
شهریور سال ۱۳۹۸، محسن حاجی میرزایی، وزیر پیشین آموزشوپرورش در حاشیه جلسه هیات وزیران در مورد حق تحصیل اقلیتهای مذهبی گفته بود: «اگر دانشآموزان اظهار کنند که پیرو ادیانی غیر از ادیان رسمی کشور هستند و این اقدام آنها بهنوعی تبلیغ محسوب شود، تحصیل آنها در مدارس ممنوع است. این نشان دهنده آن است که این تبعیضها سیستماتیک هستند.»
حاجیمیرزایی که آن زمان بهعنوان وزیر آموزشوپرورش در دولت حضور داشت؛ در حاشیه جلسه هیات وزیران که روز چهارشنبه۲۰شهریور آن سال برگزار شده بود، درباره تحصیل دانشآموزان پیرو ادیان غیررسمی گفته بود: «اگر دانشآموزان اظهار کنند که پیرو ادیان دیگری بهجز ادیان رسمی کشور هستند و این اقدام آنها بهنوعی تبلیغ محسوب شود، تحصیل آنها در مدارس ممنوع است.»
این گفته حاجیمیرزایی در واکنش به خبر برخی منابع حقوقبشری در شهریور۱۳۹۸ پیرامون ممانعت از تحصیل یک دانشآموز بهایی در یکی از دبیرستانهای سمنان اعلام شد. براساس گزارش نهادهای حقوقبشری، یک دبیرستان در سمنان، به دستور آموزشوپرورش استان، از ثبتنام دانشآموزی به نام «برنا پیراسته» در مقطع سوم دبیرستان بهدلیل «بهایی بودن او» خودداری کرده بود. وزیر آموزشوپرورش درباره چگونگی اظهار دین بهگونهای که تبلیغ محسوب نشود توضیح بیشتری بیان نکرده بود.
براساس ماده ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «دولت موظف است وسایل آموزشوپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم آورد»، اما برخی شهروندان بهایی در شبکههای اجتماعی در واکنش به خبر اخراج برنا پیراسته گفته بودند: «صرف اعلام بهایی بودن، باعث اخراج دانشآموزان و دانشجویان از مراکز آموزشی میشود.»
نجات بهرامی: حتی کتاب ادبیات هم در ایران دینی است
«نجات بهرامی»، معاون پیشین روابط عمومی وزارت آموزشوپرورش در چهارمین نشست اینترنتی «ادیان و اندیشهها» که روز ۵آبان۱۴۰۰ به ابتکار «ایرانوایر» برگزار شده بود، در پاسخ به این پرسش که «آیا مکانیسمی روی کاغذ وجود دارد که اگر کسی خواست علیه توهین مربیان دروس دینی به دانشآموزان اقلیت مذهبی شکایت کند، قانونی برای توبیخ وجود داشته باشد؟» گفته بود: «بهصورت مجزا برای این مساله هیچ قانونی وجود ندارد. اینکه برای مثال یک معلم دینی مسلمان به یک دانشآموز مثلا مسیحی توهین کند، هیچ قانون مستقیمی دراینباره وجود ندارد. در نهایت این را در چارچوب تخلفات اداری مانند تنبیه بدنی یا توهین به دانشآموز میتوان پیگرفت -که معمولا از این منظر هم بهجایی نمیرسد و در نهایت به یک تذکر به معلم ختم میشود- آنهم درصورتیکه مدیر، معاون و مقامات اداری آن منطقه افراد روشنی باشند؛ وگرنه ممکن است همان تذکر هم به آن معلم خاطی داده نشود.»
معاون پیشین روابط عمومی وزارت آموزشوپرورش، «توجیهات جمهوری اسلامی برای اعمال تبعیض» را اینگونه تشریح کرد: «اگر جمهوری اسلامی بخواهد این تبعیض را توضیح دهد، چه به ما میگوید؟ در مجموع جمهوری اسلامی آمده و درس دینی را برای اقلیتها جدا کرده است. دانشآموزان اقلیتها در کشور دو وضعیت دارند. یکی اینکه جمعیتشان در برخی جاها به گونهای است که مدرسه جدا دارند. البته این برای ادیان به رسمیت شناخته شده است و شامل بهاییها یا نوکیشان مسیحی نمیشود. در خارج از چارچوب این مدارس فرض کنیم که دسترسی [فرزند ] خانوادهای به این مدارس سخت است و وادار میشود وارد مدرسه مسلمانها شود. اگر جزو آن چهار دین به رسمیت شناخته شده باشد، درس دینی را برای او مستثنی میکنند. دانشآموز میتواند در زمان دینی برود در حیاط ورزش کند یا در کلاس بنشیند و تکالیف دیگر را انجام دهد. در آخر ترم هم باید کتاب دینی خودش را امتحان بدهد. اما این مساله یک اشکال مهم دارد؛ در یک ساختار ایدئولوژیک و دینی، آموزش فقط در قالب کتاب دینی مدرسه نیست.»