لطیف حسنی زندانی سیاسی زندان مرکزی تبریز وارد ۳۷ومین روز اعتصاب غذای خود شد و در شرایط جسمی نگران کنندهای بسر میبرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، لطیف حسنی زندانی سیاسی زندان مرکزی تبریز روز یک شنبه ۲۸ اردیبهشت ماه در اعتراض به نقض حقوق زندانیان سیاسی عدم رعایت اصل تفکیک جرایم در زندانها و احقاق حقوق قانونی زندانیان سیاسی از جمله حق انتقال به شهر محل سکونت و استفاده از مرخصی و همچنین اعتراض به آزار و اذیت خانوادههای زندانیان سیاسی دست به اعتصاب غذا زد.
همسر این زندانی سیاسی به گزارشگر هرانا گفت: “حال همسرم دیروز بهشدت خراب شده و به بهداری زندان منتقل شده. مسئولین از ایشان خواسته اند که یک تقاضا برای انتقال خود به زندان کرج بنویسند که ایشان در پاسخ گفته اند من ۶ بار قبل از اعتصاب درخواست داده ام که هر ۶بار با جواب منفی روبه رو شده است.”
خانم اعظم پیری در ادامه بیان داشت: گاز همان روزهای اول اعتصاب همسرم با مشکلات تپش قلب و افت فشار مواجه بود که یکی دوبار نیز به خاطر تپش قلب شدید به بهداری منتقل شده بود، طی خبرها هم این مساله بیان شد. ولی طی ۱۷-۱۸ روز اخیر علی رغم اوضاع وخیم جسمانی اش از بردن وی به بهداری امتناع می کردند و طی این مدت فقط سه بار به بهداری منتقل شده که مورد آخر نیز دیروز بود که همسرم از حال رفته و مجبور به انتقال ایشان به بهداری شده اند.”
لطیف حسنی که هم اکنون در زندان مرکزی تبریز بند ۸ (معروف به کاردرمانی) نگهداری میشود از مشکلات حاد قلبی رنج میبرد وی در ماههای پایانی سال ۱۳۹۱ همراه با محمود فضلی، شهرام رادمهر، آیت مهرعلی بیگلو و بهبود قلیزاده، چهار فعال دیگر آذربایجانی بازداشت شد.
همسر این زندانی سیاسی همچنین طی نامهای که یک نسخه از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته مینویسند:
مسئولین زندان تبریز از آزار و اذیت زندانی اعتصابی نیز دست بر نمی دارند.
با سلام و احترام: امروز در سی و هفتمین روز اعتصاب غذای همسرم لطیف (آراز) حسنی، در حالی که روزهای گذشته وضعیت جسمانی ایشان وخیمتر شده و دیروز در اثر ضعف ناشی از این اعتصاب از حال رفته و به بهداری زندان منتقل شده بود، شاهد ادامه آزار و اذیت های مسئولین زندان بودیم.
امروز همسرم طی تماس تلفنی ای که داشت گفت، دیروز رئیس اندرزگاه از او خواسته است که وسایل شخصی اش را جمع کرده جهت انتقال به زندان رجایی شهر آماده باشد، ایشان تا پاسی از شب منتظر مانده و هیچ خبری نشده است.
امروز صبح نیز بعد از ۳۷ روز اعتصاب غذا به او مراجعه کرده و از ایشان خواسته اند که برای انتقال به زندان رجایی شهر تقاضایی به شورای زندان بنویسد.
همسرم گفت: من به این تقاضای مضحک آنان جواب ندادم چرا که قبلا به اندازه کافی (دقیقا ۶ بار) تقاضای انتقال داده است که هیچ کدام نتیجه ای نداشته است.
اکنون سوال من این است آیا این چنین برخوردهایی با کسی که ۳۷ روز را در اعتصاب غذا به سر برده نشان دهنده آن نیست که مسئولین امر زندان به بیماری مزمن سادیسم دچار شده اند؟
من مجددا تاکید می کنم همسرم (آراز) از مشکل قلبی رنج می برد و این بر دامنه نگرانی های من می افزاید و این ۳۷ روز سخت و جهنمی را تنها با اتکاء به روحیه بالا و عالی آراز و و دلگرمی های شما دوستان و همراهان عزیز گذارنده ام.
اکنون نیز از شما عزیزان خواهشمندم همچنان که تا به امروز با همدلی و همراهی صدای مقاومت و ایستادگی همسرم را انعکاس داده اید همچنان به این همراهی خود ادامه دهید و نگذارید این صدا خاموش شود.
در پایان لازم می دانم از همین مجال بهره جویم و عنوان کنم که چنانچه اتفاق ناگواری برای همسر من بیفتد مسئولیت آن را متوجه قوه قضاییه بالاخص مسئولین زندان تبریز می دانم.
اعظم پیری ۲/۴/۱۳۹۳