فرامرز داور: ادعای ۱۰۰۰ صفحه‌ای امارات درباره جزایر سه‌گانه

شنبه, 27ام مرداد, 1403
اندازه قلم متن

فرامرز داور

ادعای ۱۰۰۰ صفحه‌ای امارات درباره جزایر سه‌گانه
در کتابی ۱۰۰۰ صفحه‌ای که از سوی دانشگاه «کویین مری» لندن منتشر شده، ادعاهای امارات متحده عربی در نقض مالکیت و حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه «تنب کوچک»، «تنب بزرگ» و «ابوموسی» زیر سوال رفته است.
 

در کتابی ۱۰۰۰ صفحه‌ای که از سوی دانشگاه «کویین مری» لندن منتشر شده، ادعاهای امارات متحده عربی در نقض مالکیت و حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه «تنب کوچک»، «تنب بزرگ» و «ابوموسی» زیر سوال رفته است. این کتاب از این منظر که حاوی ادعاهای امارات متحده است، اهمیت دارد و نشان می‌دهد که اساس استدلال های این کشور چیست و تا چه پایه محکم یا سست است. در این نوشته، این کتاب مرور شده است.

***

اختلاف بر سر جزایر خلیج‌فارس بین ایران و امارات متحده عربی، به‌ویژه تمرکز بر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، یک مساله پیچیده ژئوپلیتیکی با ریشه‌های تاریخی، استدلال‌های حقوقی و پیامدهای بین‌المللی است. این کتاب به بررسی ادعاهای تاریخی، استدلال‌های حقوقی و کاربرد اصول حقوق بین‌الملل برای درک مشروعیت و حل‌و‌فصل آینده این اختلافات ارضی می‌پردازد.

ریشه‌های این اختلاف به اوایل قرن بیستم باز می‌گردد، زمانی که امپراتوری بریتانیا بر منطقه خلیج فارس، از جمله شیخ‌نشین‌های تحت‌الحمایه (که اکنون امارات متحده عربی را تشکیل می‌دهند) تاثیر داشت.

 در سال ۱۹۷۱، زمانی که بریتانیا آماده خروج از خلیج فارس شد، حاکمیت بر این جزایر به مساله‌ای بحث‌برانگیز تبدیل شد. امارات متحده عربی بر اساس پیوندهای تاریخی و توافقات انجام شده با بریتانیا، ادعای مالکیت این جزایر را دارد، در حالی‌که ادعاهای ایران ریشه در کنترل و حاکمیت تاریخی بر جزایر است.

استدلال‌های حقوقی امارات چیست؟

استدلال‌های حقوقی پیرامون این اختلاف شامل معاهدات بین‌المللی مختلف، کنوانسیون‌ها و اصول جانشینی دولت‌ها است. نکته کلیدی در این بحث، یادداشت تفاهم  سال ۱۹۷۱ بین ایران و امارت شارجه (که اکنون بخشی از امارات متحده عربی است) است که چارچوبی برای اداره مشترک ابوموسی فراهم می‌کرد اما مساله حاکمیت را حل نمی‌کرد. 

این یادداشت تفاهم، محور اصلی بحث‌های حقوقی درباره ماهیت الزام‌آور آن و تعهداتی است که بر هر دو طرف تحمیل می‌کند.

۱. ادعای نقض یادداشت تفاهم ایران و بریتانیا

امارات متحده عربی مدعی است که ایران یادداشت تفاهم مربوط به ابوموسی را به‌طور جدی نقض کرده است. طبق این یادداشت تفاهم، نیروهای ایرانی مجاز به اشغال مناطق مشخصی از جزیره بودند که ایران در آن مناطق دارای «صلاحیت کامل» باشد، در حالی که امارات متحده عربی بر باقی جزیره دارای «صلاحیت کامل» بود.

امارات متحده عربی استدلال می‌کند که این اعطای «صلاحیت کامل» به ایران محدود به تنظیم و کنترل نیروهای نظامی ایرانی در آن مناطق مشخص تحت پرچم ایران بوده است. هر گونه فعالیت دیگری، به‌ویژه آن‌هایی که بر تعیین نهایی حاکمیت تاثیر می‌گذارد، تحت این صلاحیت مجاز نبوده‌اند.

امارات متحده عربی، اعتراضات متعددی را علیه فعالیت‌های مختلف ایران در ابوموسی که ادعا می‌شود یادداشت تفاهم را نقض می‌کنند، ثبت کرده است. این فعالیت‌ها شامل ساخت تاسیسات مسکونی برای شهروندان ایرانی، ایجاد زیرساخت‌های غیرنظامی مانند دفتر شهرداری، موسسات آموزشی، فرودگاه غیرنظامی و کارخانه تن ماهی، و ثبت کشتی‌ها و ملوانان است. امارات متحده عربی استدلال می‌کند که این اقدامات در محدوده اعطای «صلاحیت کامل» تحت یادداشت تفاهم نیستند و بنابراین نقض جدی محسوب می‌شوند.

امارات متحده عربی استدلال می‌کند که نقض‌های ایران جدی هستند. طبق کنوانسیون وین درباره حقوق معاهدات، نقض جدی به عنوان «نقض مفادی که برای تحقق هدف یا منظور معاهده اساسی است» تعریف می‌شود. امارات متحده عربی مدعی است که فعالیت‌های ایران در ابوموسی اساسا هدف یادداشت تفاهم را که مدیریت موقت امور جزیره بدون پیش‌داوری نسبت به ادعاهای حاکمیتی هر دو طرف بود، تضعیف می‌کند.

۲. ادعای وجود اجبار و بطلان یادداشت تفاهم بریتانیا و ایران

امارات متحده عربی همچنین استدلال‌هایی در مورد اعتبار یادداشت تفاهم مطرح کرده است. این کشور ادعا می‌کند که یادداشت تفاهم تحت اجبار امضا شده است که بر اساس حقوق بین‌الملل آن را بی‌اعتبار می‌کند. ماده ۵۲ کنوانسیون وین بیان می‌کند که معاهده‌ای که نتیجه تهدید یا استفاده از زور باشد، باطل است. امارات متحده عربی استدلال می‌کند که حاکم شارجه که یادداشت تفاهم را امضا کرده، تحت فشار از سوی ایران که تهدید به اقدام نظامی کرده بود، این کار را انجام داده است.

امارات متحده عربی مدعی است که می‌تواند یک پرونده اولیه برای بطلان یادداشت تفاهم بر اساس اجبار ارائه دهد. در این صورت، وظیفه ایران خواهد بود که این ادعا را به چالش بکشد و اثبات کند که یادداشت تفاهم در زمانی دیگر و زمانی که شارجه دیگر تحت فشار نبود، به توافق رسیده است.

۳. ادعای عدم تسلیم در برابر ایران

امارات متحده عربی به‌طور مستمر به اقدامات ایران اعتراض کرده و حاکمیت خود بر ابوموسی را اعلام کرده است. این اعتراضات در محافل بین‌المللی مختلف، از جمله سازمان ملل متحد و شورای امنیت، مطرح شده‌اند.

 امارات متحده عربی استدلال می‌کند که این اعتراضات مداوم مانع از آن می‌شود که ایران ادعا کند اشغال ابوموسی از طریق تسلیم یا حقوق تصرف قانونی شده است.

اعتراضات امارات متحده عربی تضمین می‌کنند که اشغال ایران نمی‌تواند به عنوان عمل «صلح‌آمیز» یا «بدون اختلال» تلقی شود که شرایط لازم برای کسب حاکمیت از طریق تصرف هستند.

۴. ادعای جانشینی دولت امارات به جای بریتانیا

امارات متحده عربی همچنین به مساله جانشینی دولت می‌پردازد. این کشور استدلال می‌کند که امارات متحده عربی به عنوان دولت جانشین به شیخ‌نشین‌های تحت‌الحمایه، از جمله شارجه، به حقوق و تعهدات تحت یادداشت تفاهم پایبند است.

اعتراضات و اقدامات مداوم امارات متحده عربی نشان‌دهنده جانشینی آن به یادداشت تفاهم و دیدگاه آن است که یادداشت تفاهم همچنان معتبر است. این امر با عمل دولت‌های جدید مستقل که معاهدات تمدید شده توسط سلف‌های خود را ادامه می‌دهند، حمایت می‌شود.

۵. ادعای حمایت بین‌المللی از امارات

امارات متحده عربی استدلال‌های خود را با حمایت بین‌المللی همانند همراهی اتحادیه اروپا، آمریکا، چین، روسیه و شورای همکاری خلیج فارس و سوابق حقوقی تقویت می‌کند. جامعه بین‌المللی به‌طور کلی حاکمیت ایران بر ابوموسی را به‌رسمیت نشناخته و همان‌طور که بسیاری از حقوقدانان بین‌المللی از موضع ایران حمایت می‌کنند، بسیاری هم از دیدگاه امارات متحده عربی حمایت کرده‌اند. امارات متحده عربی همچنین به موارد دیگر اجبار در حقوق معاهدات برای حمایت از ادعاهای خود در مورد بطلان یادداشت تفاهم اشاره می‌کند.

ماهیت  یادداشت تفاهم ایران و بریتانیا و جانشینی امارات متحده عربی

۱. جانشینی دولت: کنوانسیون ۱۹۷۸وین در مورد جانشینی دولت‌ها در احترام به معاهدات، اصول جانشینی دولت‌ها را مشخص می‌کند. بر اساس این اصول، امارات متحده عربی پس از تشکیل خود از شیخ‌نشین‌های تحت‌الحمایه، جانشین طرف یادداشت تفاهم با ایران شد. این نتیجه‌گیری بر این اساس است که پایان توافقات حمایت بریتانیا و تأسیس بعدی امارات متحده عربی به عنوان یک دولت واحد، به طور خودکار شامل جانشینی به توافقات بین‌المللی موجود شد.

۲. اعتبار یادداشت تفاهم: ا​دعاهای امارات متحده عربی مبنی بر این‌که یادداشت تفاهم تحت فشار به‌دست آمده است اقدام‌های امارات متحده عربی، مانند اعتراضات مداوم علیه نقض‌های ادعایی ایران و بیانیه‌هایی که اعتبار یادداشت تفاهم را تایید می‌کنند، این نتیجه‌گیری را تقویت می‌کنند. شناخت و اجرای مکرر یادداشت تفاهم توسط امارات متحده عربی نشان‌دهنده پذیرش الزام‌آور بودن این توافق است.

۳. کتاب نتیجه‌گیری می‌کند که اشغال تنب‌ها توسط ایران یک عمل تصرف اجباری بوده که بر اساس حقوق بین‌الملل غیرقانونی است، در حالی که حضور در ابوموسی توسط یادداشت تفاهم که چارچوب حقوقی برای حضور ایران فراهم می‌کند اما حاکمیت را منتقل نمی‌کند، پیچیده شده است.

کتابی از دیدگاه امارات در برابر جزایر سه‌گانه

در اختلاف جاری بر سر جزایر خلیج فارس، به ویژه ابوموسی، امارات متحده عربی چندین استدلال حقوقی برای حمایت از ادعاهای خود در برابر ایران مطرح کرده است. استدلال‌های حقوقی امارات متحده عربی در اختلاف جزایر خلیج فارس بر نقض‌های ادعایی ایران از یادداشت تفاهم سال ۱۹۷۱، جدیت این نقض‌ها، بطلان یادداشت تفاهم به‌دلیل اجبار و اعتراضات مستمر امارات متحده عربی که مانع از کسب حاکمیت ایران از طریق حقوق تصرف می‌شوند، متمرکز است.

موضع امارات متحده عربی توسط اصول حقوق بین‌الملل، از جمله کنوانسیون وین درباره حقوق معاهدات، و حمایت مداوم بین‌المللی از ادعاهای آن تقویت شده و به‌طور مداوم به‌عنوان سند سازمان ملل متحد با تسلیم آن به شورای امنیت، ثبت شده است.

این کتاب وضعیت جزایر سه‌گانه ​ابوموسی و تنب‌ بزرگ و تنب کوچک را تحلیل می‌کند و تاکید بر تمایز بین کنترل اداری و مالکیت حاکمیتی دارد. یادداشت تفاهم صراحتا بیان می‌کند که نه ایران و نه شارجه (اکنون امارات متحده عربی) ادعاهای خود بر ابوموسی را کنار نمی‌گذارند. استدلال محوری کتاب این است که وضعیتی که یادداشت تفاهم ایجاد کرده به این معنی است که حاکمیت از طریق یادداشت تفاهم منتقل نشده است و امارات متحده عربی باید به عنوان جانشین شارجه، ادعای خود بر حاکمیت این جزیره را حفظ ‌کند.

 کتاب نتیجه‌گیری می‌کند اختلاف بر سر جزایر خلیج فارس شاهدی بر پیچیدگی‌های اختلافات ارضی بین‌المللی و تاثیر ماندگار میراث‌ استعمار و حضور قدرت‌های خارجی بر ژئوپلیتیک مدرن در منطقه خلیج فارس پس از خروج بریتانیا از آن است.

این اختلاف پیامدهای قابل توجهی برای ثبات منطقه‌ای و تمامیت ارضی ایران دارد. حل‌و‌فصل اختلاف نیازمند یک رویکرد چندجانبه است که شامل مذاکرات دیپلماتیک می‌شود. کاری که برای هر حکومتی با وجود بحران جدی مشروعیت، اگر غیرممکن نباشد، بسیار بسیار دشوار است. نظیر وضعیتی که ایران مدت‌هاست با وجود جمهوری اسلامی درگیر آن است.

از: ایران وایر 

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.