آشویتس؛ آن‌ها که نمی‌خواستند بدانند، چشم بر حقیقت بستند

جمعه, 16ام آذر, 1403
اندازه قلم متن

ویرانه‌های اتاق گاز و مرده سوزخانه سوم: ورودی رختکن

 

«ما نمی‌توانیم فاشیسم را درک کنیم اما می‌توانیم و می‌بایست خاستگاه آن‌ را درک کنیم و باید هوشیار و مراقب باشیم…، چرا‌که آنچه قبلا اتفاق افتاده، می‌تواند بار دیگر اتفاق بیفتد…؛ به همین علت، تفکر در مورد آنچه صورت گرفته، وظیفه همگان است.» ـ پریمو لوی، «اگر این یک انسان است»، ۱۹۴۶

آشویتس، تجسم ایدئولوژی نازیسم و «راه‌حل نهایی» هیتلر بود و آخرین ایستگاه برای بیش از یک میلیون انسان که بیشترشان یهودیان از کشورهای مختلف اروپایی بودند. آلمان نازی در سپتامبر۱۹۳۹ دست به اشغال لهستان زد تا جنگ جهانی دوم در بگیرد. آشویتس در ابتدا پادگان ارتش لهستان بود. جوخه‌های «اس‌اس» آن‌ را به اردوگاه اسرای جنگی بدل کردند و سپس در سال ۱۹۴۰، به اردوگاه کار اجباری. 

در ژانویه۱۹۴۵ بود که این اردوگاه توسط نیروهای شوروی آزاد شد. در این مدت، بیش از یک میلیون و صدهزار انسان در آشویتس به قتل رسیدند. 

آشویتس در واقع سه بخش اصلی داشت. یکی اردوگاه دسته‌جمعی و کار اجباری با تمام آن توحش و مصائب معروف اردوگاه‌های نازی‌ها. دومی، «آشویتس بیرکناو» است که با فاصله سه کیلومتری از اردوگاه اصلی قرار دارد و مرکز کشتار این مجموعه بود. آشویتس سه که «بونا» یا «مونویتز» نیز نام دارد، اردوگاه کار اجباری بود که برای کارخانه لاستیک مصنوعی «بونا» زندانی ارائه می‌کرد. 

حتی شنیدن نام «آشویتس» هم مرا آزار می‌دهد. یاد تمام داستان‌های وحشتناکی می‌افتم که بازماندگان، مستندها و فیلم‌ها درباره این اردوگاه تکرار می‌کنند. 

راننده تاکسی از فرودگاه مرا به شهر «اوش‌وینچیم» در لهستان می‌برد که آلمانی‌ها «آشویتس» می‌نامند. در میانه مسیر که منظره‌های سرسبز و خانه‌های ویلایی با آجرهای قرمز جلب توجه می‌کرد، از او پرسیدم که چند بار از این اردوگاه دیدار کرده است؟ پاسخ داد یک بار، آن‌هم زمانی‌ که مدرسه بود. انگار حتی اردوگاه مرگ هم وقتی نزدیک خانه آدمی است، عادی می‌شود. با خود به این فکر بودم که چطور می‌شود نزدیک جایی که به‌عنوان کارخانه مرگ ساخته شده، یک زندگی‌ عادی داشت؟ چطور می‌توان دوید، دوچرخه‌سواری کرد و سر کار رفت و نزدیک جایی بود که این‌همه انسان بی‌گناه در آن به قتل رسیدند؟ شاید هم حافظه جمعی محلی چنان به‌خاطر نسل‌کشی در اردوگاه تروماتیزه شده است، که دافعه می‌آفریند و زندگی روزمره می‌طلبد. 

به مکان یادبود رسیدیم. راهنما مدام یادآور می‌شد که از خاطر نبرید؛ آشویتس بر زمین‌های لهستانی‌ها بنا شد، وقتی نازی‌ها دهکده‌ها را ویران کردند و بسیاری لهستانی‌ها یا بی‌خانمان شده یا به اردوگاه‌های کار اجباری رهسپار شدند. اینجا زمین‌های آن‌ها بود. زمینی که نازی‌ها طی جنگ از آن ویرانه‌ ساختند و بر آن، کارخانه‌هایی برای نابودی انسان بنا کردند.  

انگار که منتظر دیدن همان ریل و ساختمان از دور باشم، چشم‌هایم می‌دوید پی همان عکس همیشگی؛ اما عکس و فیلم و کتاب کجا و قدم نهادن بر زمین جنایت کجا. شما هستید و دورتادورتان نابودی‌ست که به سکوتی سهمگین، فریاد می‌شود. 

در حقیقت، این مکان جنایت است که بخشی از حافظه جمعی را می‌سازد؛ و اهمیت حفظ مکان برای بازسازی جامعه و به یادسپاری جنایت، چنین مهم می‌شود. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

شما حق ندارید روی ریل راه بروید، نباید بنوشید و بیاشامید، هنگام ورود به اردوگاه، بایستی در کمال سکوت بین دو دیوار قدم بردارید و از بلندگوهای نصب‌شده، نام قربانیان این قتل‌عام تاریخی را بشنوید. با هر نام، انگار که قدم‌های‌تان سنگین‌تر می‌شود و تمامی تصاویر و مستنداتی که تاکنون از مقابل چشم‌تان گذر کرده، هم‌زمان با اسامی، قطار می‌شوند. 

آشویتس یک/اردوگاه اصلی؛ ایستگاه نخست 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

با عبور از این دالان، حالا ساختمان‌های آجری با دودکش‌ها جلوی چشمانم ظاهر می‌شوند. برای من هنوز قبول این واقعیت که از این دودکش‌ها زمانی دودِ پیکرهای سوخته‌شده بیرون داده می‌شد، دشوار است.  

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

بازدیدکنندگان در گروه‌های چند نفری به‌همراه راهنما از ساختمانی به ساختمانی دیگر می‌روند تا با حقیقت ملموس مواجه شوند. این منطقه الگو یا الهام‌بخش فیلم «The Zone of Interest» است که در سال ۲۰۲۳ براساس رمان «مارتین ایمیس»، نویسنده انگلیسی، ساخته شد. این فیلم، روایت‌گر زندگی «رودلف هوس»، فرمانده آشویتس، به‌همراه همسرش «هدویگ» و پنج فرزند آن‌ها است که در خانه‌ای کنار اردوگاه زندگی می‌کردند. این فیلم واقعیت شکنجه، کار اجباری و سوختن پیکرهای انسان را غیرمستقیم به نمایش می‌گذاشت. فیلمی که نیاز به نشان دادن مستقیم جنایت نداشت، اما از خانه هوس، روایت می‌کرد. حالا شما این سوی دیوار بودید؛ در بطن فاجعه‌ای انسانی. رودلف هوس از مه۱۹۴۰ تا نوامبر۱۹۴۳ فرمانده آشویتس بود و در ماه مه۱۹۴۴ بازگشت تا ناظر بر «عملیات هوس» باشد که در جریان آن، ۴۲۶ هزار یهودی مجارستانی به این اردوگاه آورده شدند و بیشترشان ظرف ۵۶ روز کشته شدند.  

حالا شما همان‌جا قدم برمی‌دارید، از میان ساختمان‌هایی که محل نگهداری برده‌های کارگری است می‌گذرید و وارد چند ساختمان می‌شوید، از مقابل تصویر زندانیان رد می‌شوید که همگی موهایشان را به دستور نازی‌ها کوتاه کرده‌اند، در برابر دیوار اعدام سکوت می‌کنید، راهی اتاق‌های بزرگ گاز می‌شوید، کوره‌های جسدسوزی را رد می‌کنید، اما جلوی عینک‌های بازمانده‌ها، موهای بافته‌شده‌ای که یک اتاق می‌شود، کفش‌های قربانیان و ابزار انسان‌های کم‌توان از نظر جسمی می‌ایستید. بخش‌هایی از بدن و متعلقات قربانیان در حجم وسیع بر صورت شما کوبیده می‌شود.

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.
اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

هرکدام از این ابزارهای متصل به بدن اسیر انسان، متعلق به یک داستان زندگی مثل ما هستند که در آن سال‌ها به جبر جنگ و تصمیم نازی‌ها از بین رفته‌اند. آن‌ها به‌خاطر هویت‌شان به قتل رسیدند؛ بیشترشان یهودی بودند و برخی روما، لهستانی، اسلاو و بسیاری دیگر. 

زندگی روزمره در آشویتس

بیایید از ارکستر شروع کنیم. ارکستری که بعضی‌ مواقع هنگام سرشماری زندانیان و در طول روز می‌نواخت تا به حفظ روحیه زندانیان بیانجامد و آن‌ها را با دادن احساسی از آرامش، بفریبد. این زندانیان مورد خشونت وحشیانه قرار می‌گرفتند. 

اکثریت عظیم کشته‌شدگان (یا از طریق گاز و یا از طریق کار و سایر انواع خشونت) به‌خاطر هویت‌ خود کشته شدند و به‌خاطر جایگاهی که در ایدئولوژی نژادی نازی‌ها داشتند:‌ یهودی، روما، اسلاو. تلاشی نظام‌مند و عامدانه برای حذف یهودیان و روماها از اروپا انجام شد.

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

نوشته‌ بالای ورودی همان است که در بسیاری از اردوگاه‌های اجباری ازجمله «داخائو» حک شده بود. دروغی که به ماهیت نازیسم برمی‌گشت؛ «کار شما را آزاد می‌کند.» در‌حالی‌که زندانیان یا همان کارگران اجباری، با کار سخت آزاد نمی‌شدند و بسیاری تحت توحش و استثمار براثر بیماری و خستگی جان سپردند و برنامه نازی‌ها هم همین بود.  

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

یکی از شکنجه‌های حساب‌شده در اردوگاه‌های کار اجباری، سرشماری روزانه و شبانه بود. هزاران زندانی بایستی هنگام سرشماری در مسیرهای بین ساختمان‌های اردوگاه، گاهی تا ۱۰ ساعت در سرمای زمستان و گرمای تابستان می‌ایستادند؛ شکنجه‌ای که همان ابتدای صبح با چشم باز کردن زندانیان آغاز می‌شد. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.
اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

تحمل دمای هوای ۴۰ درجه بدون حق نوشیدن آب، برای همان چند ساعت هم سخت بود.

طبق آمار «دانش‌نامه هولوکاست»، تخمین زده می‌شود که نیروهای اس‌اس و پلیس از ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵، حداقل ۱.۳ میلیون نفر را به آشویتس فرستادند. از این میان، حدود ۱.۱ میلیون نفر به قتل رسانده شدند. 

بهترین تخمین شمار قربانیان در مجموعه آشویتس (با احتساب مرکز کشتار آشویتس-بیرکناو) بین سال‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۴۵ چنین است:

یهودیان (۱ میلیون و ۹۵ هزار نفر به آشویتس فرستاده شدند، ۹۶۰ هزار نفر کشته شدند)

لهستانیان غیریهودی (۱۴۰ تا ۱۵۰ هزار نفر فرستاده شدند، ۷۴ هزار نفر کشته شدند)روماها (کولیان) (۲۳ هزار نفر فرستاده شدند، ۲۱ هزار نفر کشته شدند)

اسرای جنگی شوروی (۱۵ هزار نفر فرستاده و کشته شدند)

سایر ملیت‌ها (۲۵ هزار نفر فرستاده شدند، ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر کشته شدند)

تلاش برای فرار هم انجام می‌شد. بیشتر زندانیان از محل کار اقدام به تلاش برای فرار کرده بودند. حدود هزار نفر سعی کردند که از اردوگاه کار اجباری فرار کنند و دست‌کم ۱۹۶ نفر موفق شدند. 

اگر عملیات فرار موفق می‌شد، نازی‌ها گاه خویشاوندان زندانیان فراری را بازداشت و به اردوگاه منتقل می‌کردند. این خویشاوندان تا زمان بازداشت زندانی فراری بایستی در نقطه‌ای خاص می‌ایستادند تا درس عبرتی برای دیگر زندانیان شود. از سوی دیگر، بار عذاب وجدان و حس گناه را برای زندانی فراری فراهم کند. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

علیه فراموشی 

پس از گذشت نزدیک به یک قرن، آنچه در مورد اردوگاه‌های نازی‌ها می‌‌دانیم، توسط میلیون‌ها مورد از شواهد و همچنین شهادت بازماندگان شکل گرفته است. امروز میلیون‌ها تن با شنیدن نام آشویتس در بهت فرو می‌روند و این نام برای بسیاری مترادف با شر مطلق شده است. 

«آن‌هایی که گذشته را به خاطر نمی‌سپارند، محکوم به تکرار آن هستند»؛ نوشته‌ای است بر تابلویی نصب شده بر در ورودی بلوک چهار آشویتس. این گفته‌ «جورج سانتایانا» است که هنگام تبدیل این اردوگاه به مکان یادبود، بر ورودی این بلوک نصب شد. 

البته که داخائو نخستین اردوگاه کار اجباری نازی‌ها بود و آشویتس «مقصد نهایی» برای بیش از ۱.۱ میلیون انسان بی‌گناه؛ اما صدها اردوگاه دیگر نیز در اروپای تحت اشغال نازی‌ها وجود داشتند که در آن‌ها هم انسان‌ها در شمار هزاران هزار نفر زیر شکنجه و خشونت قرار می‌گرفتند و از عرصه حیات حذف می‌شدند. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

یکی از اقدامات نظام‌مند نازی‌ها در این اردوگاه‌ه،  تبدیل انسان‌ها به عدد بود. قربانیان به‌محض ورود به فرودگاه ثبت نام می‌شدند و به‌جای نام‌شان شماره‌ای دریافت می‌کردند که گاه روی بازوهای آن‌ها خال‌کوبی می‌شد. آیا به‌واقع حافظه جمعی ما توانسته است از عددپنداری انسان‌ها نجات یابد؟ 

پروپاگاندای نازی‌ها علیه یهودیان 

چه در داخائو و چه در آشویتس، بخشی از حافظه‌نگاری به پروپاگاندای یهودستیزانه اختصاص دارد. از آنجا که تیتر روزنامه‌‌ها طی سال‌های جنگ جهانی دوم به دروغ پیروزی نازی‌ها را خبر می‌داد، به همان میزان هم در سخنرانی‌ها و رسانه‌ها علیه یهودیان دروغ‌پردازی می‌شد؛ مثل آنکه می‌گفتند «یهودیان نژادی هستند که بایستی به‌شکل کامل نابود شوند.» البته این پروپاگاندا علیه دیگری‌هایی غیر از یهودیان هم به کار گرفته می‌شد. مثل وقتی که در رسانه‌ها فریاد زده می‌شد که «ما باید ملت آلمانی را از لهستانی‌ها، روس‌ها، یهودی‌ها و کولی‌ها آزاد سازیم.» 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

بخش بزرگی از ساخت این حافظه جمعی درباره جنایات نازی‌ها بنا بر عکس‌‌هایی است که گاه به‌طور مخفیانه گرفته شدند و به همین علت، محو هستند. بعد از جنگ و طی مراحل دادخواهی و عدالت‌یابی برای قربانیان، برخی از همین عکس‌ها به‌عنوان سندهایی معتبر مورد استفاده محاکمه‌های دادگاه نورنبرگ در سال‌های ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶ قرار گرفتند. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.
اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.
اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.
اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.
اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.
اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

تفکیک زندانیان؛ کار یا مرگ 

در ورودی آشویتس می‌توان تابلوی «کار شما را آزاد می‌کند» را دید. زندانیان به‌محض رسیدن به آشویتس، در صف‌های جداسازی قرار می‌گرفتند. آن‌هایی که برای کار کردن توانمند شناخته می‌شدند در صفی مجزا به‌سمت «باراک‌ها»، یعنی اتاق‌های محل نگهداری زندانیان می‌رفتند و آن‌هایی که ناتوان شناخته می‌شدند، از همان قدم نخست به اردوگاه، مرگ سزای‌شان بود؛ حال چه کودک بودند، چه نوجوان و چه مسن، چه دارای عدم توانایی کار یا به‌طور مشهود، باردار، مستقل از جنسیت‌شان. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

زندانیان پس از انتخاب به‌عنوان کارگر اجباری، در ساختمان اداری اردوگاه به ثبت می‌رسیدند. اگر مویی بر سر داشتند، کوتاه می‌شد. یهودیانی که برای کار انتخاب می‌شدند، شماره زندانی‌شان را روی بازوهایشان خال‌کوبی می‌کردند. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

دیوار اعدام؛ سکوت کنید 

به نظر می‌رسد دقایقی سکوت و بعد قدم زدن و دوباره سکوت و مکثی مقابل حقیقت جنایت، قرار است که کرامت انسانی را به احترام قربانیان برای بازدید‌کنندگان به‌همراه داشته باشد. 

حالا مقابل دیواری ایستاده‌ام؛ از دروازه میان ساختمان‌ها، دیوار مرگ خودنمایی می‌کند. هزاران انسان مقابل همین دیوار، چشم در چشم نیروی مسلح ایستاده‌اند و انسانی دیگر ماشه در چشم‌های آن‌ها چکانده است.

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

در سال‌های بین ۱۹۴۱-۱۹۴۳، نازی‌ها میلیون‌ها انسان را به‌ضرب گلوله‌ اعدام کردند. «دیوار مرگ»، نام دیوار سیاهی است که در انتهای این دالان دیده می‌شود. بسیاری از زندانیان سیاسی لهستانی، رهبران و اعضای نیروهای مقاومت، مقابل همین دیوار اعدام شدند. حتی لهستانی‌ها از خارج از آشویتس هم برای اعدام به همین مکان آورده می‌شدند. اینجا، مقابل همین دیوار، مردان و زنان و حتی کودکان، زندگی خود را از دست داده‌اند. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

برای کشته شدن عریان شوید 

حالا نوبت دیدن اتاق‌های گاز بود. زنان و مردان و کودکان برای مرگ آماده می‌شدند، قدم نخست عریان شدن و کنار گذاشتن تمامی لباس‌ها بود. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

زنانی که عقیم می‌شدند 

دو طبقه در یکی از ساختمان‌های آشویتس، زنان یهودی را در خود جای می‌داد که در اتاق‌های عقیم‌سازی، برای همیشه قابلیت باروری خود را از دست می‌دادند. 

دکتر «کارل کلاوبرگ»، متخصص زنان آلمانی، از آوریل ۱۹۴۳ تا ماه مه ۱۹۴۴ در آشویتس آزمایش‌های پزشکی غیراخلاقی انجام می‌داد که هدف‌شان شکل دادن به روشی برای عقیم‌سازی دسته‌جمعی بود. او با استفاده از حدود ۷۰۰ زن زندانی که اغلب سوژه‌‌هایی غیرداوطلب و تقریبا تمام‌شان یهودی بودند، موادی سمی به رحم‌هایشان تزریق می‌کرد که باعث درد شدید و گاه مرگ می‌شد.

آن‌هایی که از این خشونت جان سالم به در می‌بردند، با جراحت‌های مختلف به زیست خود ادامه می‌دادند. از سال ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۴، یک پزشک آلمانی دیگر به نام دکتر «هورست شومان»، دست به انجام تجربیات عقیم‌سازی روی قربانیان مرد و زن از طریق تکرر اشعه نیز زد. 

آن‌ها در انجام این آزمایش‌ها تنها نبودند. بسیاری پزشکان نازی علاوه‌بر این تجربیات خشونت‌بار شبه‌علمی، دست به آزمایش‌هایی روی زندانیان می‌زدند که از طرف شرکت‌های دارویی یا موسسات پزشکی آلمانی و گاه برای پشتیبانی از نیروهای مسلح آلمان انجام می‌شد. دیگران این کار را در راستای علاقه‌های پژوهشی شخصی خود و یا برای پیشبرد حرفه‌های دانشگاهی‌شان انجام می‌دادند. اینان مشغول سواستفاده از مردمان بی‌گناه، بدون هیچ توجهی به امنیت یا رنج آن‌ها بودند. 

بلاک مرگ 

بلاک یازده، به بلاک «مرگ» معروف بود. این بلاک، محل نگهداری زنان و مردانی بود که اس‌اس آن‌ها را مظنون به گروه‌های مقاومت ضدآلمانی می‌پنداشت. بسیاری مظنون‌‌های لهستانی‌ نیز بیرون اردوگاه نگه داشته می‌شدند. در سال نخست فعالیت آشویتس، نازی‌ها در «بانکرها»، یعنی بازداشت‌گاه‌های ویژه خود، زندانیان بسیاری داشتند. از سال ۱۹۴۳، اس‌اس زندانیان را در سلول‌های درون آشویتس نگهداری می‌کرد. 

سرنوشت زندانیان بیمار 

آشویتس عامدانه طوری طراحی شده بود تا زندانیانش را ضعیف و بیمار کند. سهمیه غذا طوری داده می‌شد که زندانیان به گرسنگی تا سر حد مرگ برسند. خبری از بهداشت اولیه نبود و پناهی در مقابل عناصر طبیعی موجود نبود و این‌ها به‌اضافه خشونت، باعث وجود وضعیت مزمن خطر پزشکی برای زندانیان می‌شد. 

بلاک‌های ۱۹ – ۲۱ و همچنین بلاک ۲۸، برای نگهداری زندانیان بیمار به کار گرفته می‌شد؛ به این بخش «درمانگاه» هم گفته می‌شد. البته بین زندانیان، درمانگاه همان «اتاق انتظار مرگ» بود. کمبود امکانات اولیه بهداشتی و درمانی، به مرگ بسیاری از زندانیان انجامید. از نیمه‌های سال ۱۹۴۱، پزشکان نازی از میان بیماران هم انتخاب می‌کردند و آن‌هایی که به نظر می‌رسید به‌سرعت یا آسانی درمان نمی‌شوند را، به مرگ محکوم می‌کردند. این مرگ می‌توانست با تزریق دارو یا از طریق اتاق‌های گاز جریان داشته باشد. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

زیرزمین‌هایی مجهز به اتاق‌های کشتار جمعی 

در میانه آن ساختمان‌های آجری، راهرویی به زیرزمین تعبیه شده بود که دودکش‌های بلند آن خبر از جنایتی عریان می‌داد. اتاق‌های گاز و دریچه‌های بزرگ آن روی سقف و سپس کوره‌های جسدسوزی. در این اتاق‌ها، بازدیدکنندگان امروز اجازه صحبت ندارند؛ انگار که روح قربانیان در آن همچنان جاری بود. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.
اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

چوبه دار مقابل ورودی زیرزمین‌های کشتار جمعی چنان عریان خود را به رخ می‌کشید که انتظار می‌رفت هر لحظه انسانی از آن حلق‌آویز شده باشد. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

باراک‌ها؛ محل زندگی زنان و مردان زندانی 

سپس به بیرکناو یا آشویتس ۲ می‌رویم؛ از اردوگاه اصلی آشویتس تا اینجا تقریبا نیم ساعت پیاده راه است. 

از تجمع ساختمان‌ها به‌سمت باراک‌ها، یعنی همان ساختمان‌های زندانیان که پیش می‌روید، در دو طرف شما بازمانده‌های ساختمان‌ها با لوله‌های بیرون مانده از زمین به چشم می‌خورد. شاید اینجا همان محلی باشد که شما ویرانی و بی‌پناهی را به‌وضوح لمس می‌کنید. ناکجا آبادی در جایی از جهان که صدها هزار زندانی را به مرگ می‌سپارد. بدون آنکه جهان علیه این خشونت به خروش آید. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.
اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.
اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.
اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

بسیاری از زندانیان در این برهوت انسانیت، از گرسنگی یا بیماری جان خود را از دست دادند. یا آنکه به اتاق‌های گاز فرستاده شدند. تمامی ساختمان‌ها از ساختی مشابه یکدیگر برخوردار هستند. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

در عین‌حال، وجود شپش‌ها و ساس‌ها در باراک‌ها بدن و روان زندانیان را مورد آسیب و آزار قرار می‌داد. بسیاری از زندانیان ناچار بودند روی زمین‌ها بخوابند که همین مساله، بدن آن‌ها را بیشتر در معرض حمله حشرات قرار می‌داد. 

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

چطور می‌شود در چنین جایی زندگی کرد، مرگ هر روزه را شاهد بود و بعد از آزادی به زندگی عادی برگشت؟ بازسازی انسان برای ترمیم انسان و جامعه چگونه رخ می‌دهد؟ 

زندانیان پیش یا پس از رفتن به اتاق مرگ، دندان‌های طلا یا پرکردگی خود را توسط دندان‌پزشکان نازی از دست می‌‌دادند، موهای‌شان تراشیده می‌شد و پیکری بر جا می‌ماند که مورد تعدی و غارت قرار گرفته بود. 

آشویتس ساختمانی به نام «کانادا» داشت که دندان‌های طلا و ابزارهای قیمتی زندانیان (ازجمله حلقه‌های ازدواج) در آنجا نگهداری می‌شد. از نظر افکار عمومی در آن زمان، کانادا به معنای ثروت بود و از این نام به طعنه برای جایی پر از استیصال و محرومیت استفاده شده بود. 

آشویتس و بسیاری اردوگاه‌های دیگر، واحدهای کار ویژه‌ای به نام «زوندر کوماندو» داشتند. این واحدها متشکل از یهودیانی بودند که مجبور به انجام وظایف مختلف در اتاق‌های گاز و کوره‌های جسدسوزی درون نظام اردوگاه‌های نازی‌ها می‌شدند. آنان عمدتا در مراکز کشتار نازی‌ها مثل آشویتس فعال بودند، اما در ضمن در سایر مکان‌های اعدام به کار گماشته می‌شدند تا به کنار گذاشتن جسدهای زندانیان بپردازند. 

مقاومت 

شاید در میان چهره‌هایی که در آشویتس-بیرکناو به‌عنوان قهرمان از آن‌ها یاد می‌شود، بتوان به دو داستان اشاره کرد در مقابل ورودی بیرکناو برای آن‌ها نمادهایی بنا شده است. 

نخست «آلا گرتنر»، زن یهودی لهستانی متولد سال ۱۹۱۲؛ آلا پس از فرستاده شدن به آشویتس در سال ۱۹۴۳ تصمیم گرفت سرنوشت خود را به دست بگیرد. او را مجبور به کار در کارخانه‌ای تسلیحاتی در همان نزدیکی کردند. در اکتبر۱۹۴۴ او و سایر زندانیان زن پس از اینکه از برنامه موجود برای کشته‌ شدن خود باخبر شدند، شروع کردند به جمع‌آوری قاچاقی باروت و مواد منفجره از کارخانه. هدف‌ آن‌ها نابود کردن یکی از کوره‌های جسدسوزی بود. این شورش به «شورش زوندر کماندوها» معروف شد. 

در جریان این خیزش، زندانیان سه نگهبان را کشتند و کوره شماره ۴ را آتش زدند و آن‌ را از کار انداختند. نگهبانان به‌سرعت دست به سرکوب شورش زدند و بیشتر زندانیان درگیر را کشتند. زنان یهودی ازجمله گرتنر که مواد منفجره را وارد اردوگاه کرده بودند، در اوایل ژانویه ۱۹۴۵ در ملاعام به دار آویخته شدند. قهرمان دیگر، هنرمندی به نام «ماریان کلودژی» است که عکس و طراحی‌های او جلوی در اردوگاه مرگ خودنمایی می‌کند.

اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.
اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.
اعتراضات سراسری،  اردوگاه کار اجباری، یهودیان، آلمان نازی، آشویتس، عدالت، جنایت، جنایت علیه یهودیان، هیتلر، نازیسم.

ماریان ۱۷ ساله در ۱۴ژوئن۱۹۴۰ همراه با نخستین گروه از زندانیان،‌ به آشویتس فرستاده شد. او بیش از چهار سال در زندان دوام آورد تا آشویتس آزاد شد. 

پس از جنگ، او در آکادمی هنرهای زیبا در شهر «کراکوفِ» لهستان تحصیل کرد و از دپارتمان طراحی صحنه این آکادمی فارغ‌التحصیل شد. او علاوه‌بر طراحی صحنه برای تئاتر و سینما، در عرصه نقاشی و هنر نیز فعال بود. ماریان کلودژی که برای پنجاه سال درباره تجربه خود در آشویتس سکوت کرده بود، به روان‌درمانی روی آورد و از طریق طراحی توانست رنج خود را به تصویر بکشد. او در یادداشتی بر طرح‌های خود نوشته است که ناگفته‌ها را میان طرح‌های او بایستی یافت و به واقع نیز با نگاه به طرح‌های او، می‌توان تبدیل انسان‌ها به عدد، نگاه تهی چشمان‌شان در نتیجه برخورد غیرانسانی و رنج آن‌ها را، از شکنجه تا غرق شدن در حشرات دید. 

پس از پایان تور از اردوگاه خارج شدم. از کنار ریل گذشتم. دورتر، طوری‌ که هنوز ساختمان‌های آجری را بتوانم ببینم کمی ایستادم، سپس روی زمین نشستم و از خود پرسیدم: «نسبت ما با جنایت و مسوولیت‌مان در قبال آن چیست؟» 

عظمت نابودی به‌قدری بود که بسیاری را شوک‌زده کرده بود. یکی از بازدیدکنندگان پرسید: «آیا واقعا هیچ‌کس نمی‌دانست که در این کمپ‌ها و خصوصا آشویتس چه می‌گذرد؟» 

راهنما مکثی کرد، سری به اطراف چرخاند و گفت: «آن‌هایی که در پی حقیقت بودند، می‌دانستند و آن‌هایی که نمی‌خواستند بدانند، چشم‌های خود را روی حقیقت بسته بودند.» 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها:

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.