یک منبع آگاه در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی گفت به نظر میرسد شهرداری تهران بهصورت هدفمند در حال تغییر یا تخریب نمادهای بصری تاریخی پایتخت است
ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران، با رد مفقود شدن مجسمههای پارک دانشجو اعلام کرد این مجسمهها برای انجام عملیات عمرانی از محوطه بوستان برداشته شدهاند و پس از اتمام بازسازی در محل قبلی خود قرار خواهند گرفت.
امانی با انتشار مطلبی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «پس از شنیدن خبر مربوط به مجسمههای بوستان دانشجو و پیگیری از مدیران شهری، شهردار منطقه ۱۱ دلیل جابهجایی آنها را بازسازی محوطه بوستان عنوان کرد و افزود که پس از اتمام عملیات عمرانی، مجسمهها در همان محل قبلی خود نصب خواهند شد.»
این ادعا در حالی مطرح شده است که همزمان با انتشار خبر مفقود شدن مجسمههای پارک دانشجو، خبرگزاری ایسنا در تماس با شهرداری منطقه ۱۱ گزارش داد که مدیران این منطقه از سرنوشت این مجسمهها اظهار بیخبری کردهاند.
خبرنگار ایسنا در تاریخ ۱۷ بهمنماه اعلام کرد: «در تماسی که با شهرداری منطقه ۱۱ داشتیم، آنها اظهار بیاطلاعی کردند و گفتند احتمالا مسئولیت این موضوع بر عهده واحد زیباسازی منطقه ۱۱ است.»
پیگیریهای بعدی خبرنگار این رسانه نشان داد که مدیران زیباسازی و مسئولان فضای سبز منطقه ۱۱ نیز از برداشتن این مجسمهها بیاطلاعاند و مسئولیت این اقدام را نمیپذیرند.
این نخستین بار نیست که مدیران شهرداری تهران درمورد یک موضوع واحد اظهاراتی متناقض ارائه میکنند.
در ماجرای تابلوهای موزه امام علی، در ابتدا مسئولان شهرداری تهران خروج این آثار از موزه را انکار کردند، اما پس از افشای حراج تابلوها در خارج از کشور، مدیر موزه با رد ادعای شهرداری، بازگرداندن تابلوها را تکذیب کرد.
در روزهای اخیر، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران از بازگردانده شدن ۲۸ تابلوی موزه امام علی از دبی خبر داد. در عین حال، گزارشهای رسانهای تایید کردهاند که دستکم دو تابلو از این مجموعه فروخته شده است.
فساد یا سوءمدیریت؟
منتقدان شهردار تهران، علیرضا زاکانی، بارها تناقضگویی مدیران شهری را نشانه فساد ساختاری در شهرداری تهران دانستهاند. آنها معتقدند این رویه، همانطور که در موضوع فروش تابلوهای موزه امام علی دیده شد، بیانگر پنهانکاری سیستماتیک و نبود شفافیت در عملکرد شهرداری است.
تشدید بیاعتمادی به مدیریت شهری و طرح سوالاتی درباره میزان مماشات با ادعاهای خلاف واقع مسئولان شهرداری، سبب شده است که موضوع شفافیت در اداره شهر تهران بار دیگر به صحن شورای شهر کشیده شود.
با توجه به این سوابق، حالا این پرسش مطرح میشود که سرنوشت مجسمههای پارک دانشجو واقعا چه خواهد شد؟ آیا ادعای بازگرداندن آنها محقق میشود یا این پرونده هم به سرنوشت ماجرای تابلوهای موزه امام علی دچار خواهد شد؟
مسئله مفقود شدن مجسمههای پارک دانشجو تنها یکی از موارد متعدد مرتبط با تغییر و تخریب هویت بصری تهران در دوره مدیریت علیرضا زاکانی است. از انکار ورود تاکسیها و اتوبوسهای برقی گرفته تا نادیده گرفتن آثار تاریخی، این روند اعتراضات گستردهای را در میان شهروندان، معماران، و فعالان میراث فرهنگی برانگیخته است.
یکی دیگر از مواردی که نشاندهنده این رویه است، ادعای شهرداری تهران مبنی بر وارد شدن اتوبوسها و تاکسیهای برقی از چین و دپوی آنها در گمرک شهید رجایی بود.
این موضوع در پی پیگیریهای اعضای شورای شهر و فشار رسانهها زیر سوال رفت تا جایی که مدیریت گمرک شهید رجایی رسما اعلام کرد که چنین محمولهای هرگز به این گمرک اظهار نشده است.
ماجرای مجسمههای پارک دانشجو بار دیگر این موضوع را مطرح کرد که چرا در دوره مدیریت زاکانی نمادهای هویتی شهر بیارزش تلقی میشوند و مورد تعرض قرار میگیرند. این مجسمهها به کودکان در حال بازی مشهورند و اثر یکی از مجسمهسازان ایتالیایی شرکتکننده در اولین سمپوزیوم مجسمهسازی تهران است.
کامران دیبا، معمار مطرح ایرانی و طراح موزه هنرهای معاصر و بوستان شفق، ازجمله چهرههایی بود که به تغییرات ایجادشده در بوستانهای قدیمی تهران اعتراض کرد و در اقدامی کمسابقه خواستار حذف نامش به عنوان طراح و معمار بوستان شفق شد. این اعتراض زمانی جدیتر شد که رسانهها خبر سرقت آثار پرویز تناولی از بوستان شفق را منتشر کردند.
مجسمههای تناولی که به درخواست کامران دیبا ساخته شده بودند ازجمله عناصر کلیدی هویت بصری بوستان شفق محسوب میشدند. دیبا سرقت این مجسمهها و تغییرات دیگر در این بوستان را «توهین به طراحی خود» دانست و اعلام کرد که بهطور نمادین امضایش را از طراحی این بوستان، که در دهه ۴۰ ساخته شده بود، حذف میکند.
هدفمند بودن تخریبها؛ سیاست حذف هویت بصری پیش از انقلاب
یک فعال رسانهای حوزه شهری در گفتوگویی اختصاصی با ایندیپندنت فارسی اعلام کرد که شهرداری تهران در دوره مدیریت زاکانی بهشکل هدفمند عناصر بصری مرتبط با پیش از انقلاب ۵۷ را تغییر داده و تخریب کرده است.
برخی از نمونههای بارز این سیاست عبارتاند از:
– تغییر هویت بوستانها به بهانه ساخت مساجد: ساخت مساجد در بوستانهای تهران به قطع درختان و از بین رفتن بخشهایی از فضای سبز منجر شده است. زاکانی در واکنش به اعتراضات گفته بود: «شهرداری بیتوجه به این اعتراضات، به ساخت مساجد در بوستانهای تهران ادامه خواهد داد.»
– نابودی هویت بصری دروازه ملل و بوستان لاله: سازه مشهور به دروازه ملل در مجاورت موزه هنرهای معاصر، که قرار بود بازآفرینی دروازه ملل تخت جمشید باشد، در طول سالهای اخیر به دلیل ساخت یک بازارچه تجاری هویت بصریاش را از دست داده است. احداث یک میوهفروشی در پشت این سازه وضعیت آن را بیشازپیش نابسامان کرده و به محل انباشت زباله تبدیل شده است.
– تغییر کاربری فضاهای فرهنگی و شهری: حصارکشی اطراف تئاتر شهر و ایجاد غرفههای عرضه مواد غذایی در بولوار کشاورز.
این اقدامات باعث شده است که فعالان حوزه معماری و میراث فرهنگی، شهرداری تهران را به دنبال کردن سیاستی هدفمند در جهت تخریب و مخدوش کردن نمادهای تاریخی و هویتی شهر متهم کنند.
سیاستهای مدیریت شهرداری تهران در دوره زاکانی تنها به تغییر هویت بصری محدود نمانده و به تخریب آثار تاریخی نیز کشیده شده است.
تخریب هدفمند محوطه تاریخی کهریزک یکی از تعرضهای جدی به آثار تاریخی به شمار میآید. در روزهای اخیر، محوطه تاریخی کهریزک به محل تخلیه زباله و نخالههای ساختمانی تبدیل شده است. قدیر افروند، مدیر پایگاه ملی ری، اعلام کرد که دخل و تصرفهای گسترده در این منطقه صورت گرفته، ساختمانهای جدید ساخته شده و گودبرداریهای وسیعی انجام شده است.
وضعیت نگرانکننده عمارتهای تاریخی: وضعیت نابسامان عمارت مسعودیه و برخی دیگر از بناهای تاریخی متعلق به دوران قاجار و پهلوی اول، تخریب و تغییر کاربری بناهای تاریخی در عودلاجان، پامنارو سنگلج، و مخدوششدن هویت بصری محوطه حصار دارالخلافه ناصری از دیگر موارد تخریب و بیتوجهی به آثار تاریخی تهران است.
برخی از نمونههای بارز دیگر این تخریبها عبارتاند از: تغییر سردر عمارت میرزا نبیخان در عودلاجان به بهانه مرمت، ساختوساز در محوطه عمارت فخرالدوله، تخریب خانههای تاریخی میرزاعلی خان امیرصدیقی و خانه باغملک.
بررسی سیاستهای اجرایی شهرداری تهران در دوره علیرضا زاکانی نشان میدهد که روند تخریب و تغییر عناصر هویتی پایتخت به صورت هدفمند در حال انجام است. از تخریب مجسمهها و تغییر کاربری بوستانها گرفته تا نابودی آثار تاریخی و تغییر هویت بصری شهر، مجموعهای از اقدامات در حال وقوع است که واکنشهای گستردهای را در میان جامعه معماران، هنرمندان و فعالان حوزه میراث فرهنگی برانگیخته است.
این سیاستها در حالی دنبال میشود که زاکانی در شهریور ۱۴۰۰ اعلام کرده بود ایجاد هویت ایرانی-اسلامی از اولویتهای مهم شهرداری تهران است و فرهنگ دفاع مقدس را در شهر تهران باید گسترش داد.
در چنین شرایطی، این پرسش مطرح میشود که سقف مماشات با روند تخریب تاریخی و فرهنگی تا کجاست؟ آیا این سیاستها ادامه خواهند یافت یا شهروندان و فعالان میراث فرهنگی در نهایت موفق خواهند شد از نابودی بیشتر هویت تهران جلوگیری کنند؟
ایندیپندنت