عبدالرحمن الراشد: شکست نظامی حوثی‌ها به معنای پایان بحران نیست

شنبه, 16ام فروردین, 1404
اندازه قلم متن

عبدالرحمن الراشد

باید به دنبال راه‌حل فراگیری بود که نه‌تنها مشکل امنیت در دریا را حل کند، که ریشه بحران یمن را نیز هدف قرار دهد

دود و آتش ناشی از حملات آمریکا به مواضع شبه‌نظامیان حوثی در یمن‌ــ عکس از اطلاعات آنلاین

در بیش از سه هفته گذشته، ایالات متحده آمریکا عملیات نظامی فشرده‌ای را علیه شبه‌نظامیان حوثی‌ها آغاز کرده و زیرساخت‌های نظامی این گروه، ازجمله سامانه‌های موشکی، پهپادها، سامانه‌های پدافند هوایی، انبارهای سلاح، مراکز فرماندهی، اماکن آموزشی و حتی خانه‌های برخی رهبران حوثی را در مناطق مختلف یمن هدف قرار داده است.

اگر این عملیات‌ها با همین شدت ادامه یابد و به نابودی کامل توان رزمی حوثی‌ها منتهی شود، بدون تردید ضربه‌ای سنگین بر پیکره نظامی حوثی‌ها وارد خواهد شد. اما پرسش اصلی اینجاست: آیا فروپاشی نظامی به معنای پایان نفوذ و حضور سیاسی این گروه شبه‌نظامی در یمن خواهد بود و بساط بحران را برخواهد چید؟

با توجه به تجارب متعددی که از رخدادهای دیگر منطقه داریم، می‌توان گفت که شکست نظامی حوثی‌ها به معنای پایان بحران نیست. رهایی مردم یمن از شر این فاجعه مستلزم جنبش مردمی و اقدام داخلی است.

برای مثال، در سوریه، بعد از تضعیف نیروهای بشار اسد، گروه‌های تندرو جای خالی قدرت را پر کردند و تا نزدیکی دمشق پیش رفتند. در لبنان، پس از حملات اسرائیل به حزب‌الله، ارتش لبنان وارد عمل شد و کشور را به ثبات نسبی بازگرداند. اما در یمن، به‌رغم تضعیف شدید حوثی‌ها، هنوز جایگزینی برای آن‌ها دیده نمی‌شود.

با این حال، عملیات نظامی آمریکا، با هدف پایان دادن به تهدید امنیت دریانوردی بین‌المللی و وادار کردن حوثی‌ها به تعهد رسمی مبنی بر توقف حمله به کشتی‌هایی که از آبراه‌های منطقه عبور می‌کنند، نتایج مهمی به همراه داشت. بنابراین، به نظر می‌رسد که حوثی‌ها به‌زودی درصدد انجام معامله‌ با واشینگتن برآیند، اما در نبود نیروی داخلی که صنعا را از تصرف این گروه آزاد کند، احتمال بازگشت این گروه همچنان باقی است. به‌ویژه اینکه با پایان یافتن تهدید امنیت دریایی، حوثی‌ها دیگر چالشی برای جهان به شمار نمی‌آیند، اما مردم یمن و امنیت منطقه‌ را همچنان به چالش خواهند کشید. پس از توقف جنگ و برقراری آرامش در یمن، این گروه می‌تواند خود را بازسازی کند و کنترل شمال یمن را بار دیگر در دست گیرد.

تجربه سایر گروه‌های شبه‌نظامی منطقه مانند طالبان، حزب‌الله و حتی حماس نشان داده که این بازیگران، حتی پس از شکست نظامی، از بین نمی‌روند و خود را بازسازی می‌کنند. این گروه‌ها در جذب نیرو، ایفای نقش در کشمکش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و بهره‌برداری از خلا قدرت مهارت بسیار دارند. لذا نابودی سخت‌افزار نظامی لزوما به معنای حذف ساختار قدرت آن‌ها نیست.

به صراحت می‌توان گفت که عملیات نظامی کنونی علیه حوثی‌ها به‌تنهایی کافی نیست، مگر آنکه این اقدام با یک طرح سیاسی جامع و واقع‌گرایانه همراه شود. در حالی‌که حوثی‌ها تحت فشار بسیار قرار دارند، فرصت مناسبی برای بازگرداندن فرایند سیاسی از دست‌رفته در سال ۲۰۱۴ فراهم شده است؛ روندی که طی آن مردم یمن درباره قانون اساسی، ساختار دولت و تقسیم قدرت به توافق رسیدند، پیش از آنکه حوثی‌ها با زور سلاح آن را متوقف کنند.

باید به دنبال راه‌حل فراگیری بود که نه‌تنها مشکل امنیت در دریا را حل کند، که ریشه بحران یمن را هدف قرار دهد. دیگر نمی‌توان به مطالبات سابق حوثی‌ها مثل کنترل دولت و ارتش تن داد، زیرا واقعیت جدید به چنین خواسته‌هایی پاسخ نمی‌دهد.

واشینگتن از اواسط ماه گذشته فعالیت‌های نظامی‌اش را پیش برده و منتظر است حوثی‌ها پرچم سفید را برافرازند و متعهد شوند که کشتی‌های آمریکایی و دیگر کشتی‌ها را که از تنگه باب‌المندب عبور می‌کنند تهدید نمی‌کنند. به نظر می‌رسد که حرکت به سمت چنین توافقی دور نیست. ممکن است حوثی‌ها ادعا کنند که در هماهنگی با روند حل بحران غزه عقب‌نشینی کرده‌اند، اما واقعیت این است که توقف حملات این گروه ناشی از تضعیف توان نظامی آن‌ها خواهد بود.

بقای حوثی‌ها در پایتخت یمن، پیروزی بزرگی برای این گروه است، به‌ویژه اینکه رژیم اسد سقوط کرده است، حزب الله در آستانه فروپاشی است و حماس در حال مذاکره برای پایان حکومتش در غزه است.

کارزار نظامی کنونی می‌تواند با برچیدن بساط حوثی‌ها یا کشاندن‌ آن‌ها به میز مذاکره برای واگذاری بخش اعظم قدرت، معادله را تغییر دهد، اما هدف اصلی، یعنی تامین ثبات و وحدت یمن و بازگرداندن امنیت به منطقه، بدون حضور نیرویی موثر و کارآمد داخلی امکان‌پذیر نیست.

پرسشی که در این میان مطرح می‌شود این است که چه نیرویی قرار است جای خالی احتمالی حوثی‌ها را پر کند؟ گزینه مطلوب نه یک کودتای نظامی دیگر و نه جایگزینی یک گروه شبه‌نظامی، بلکه نیرویی نظامی و سیاسی است که از مشروعیت داخلی و تایید بین‌المللی برخوردار باشد و بتواند حاکمیت بر صنعا را بپذیرد و از بروز هرج‌ومرج در کشور جلوگیری کند.

نیروی جایگزین باید هم حوثی‌ها را به عقب براند و هم از راه‌حل سیاسی مبتنی بر مذاکرات پیشین حمایت کند. پیش از تسلط حوثی‌ها در سال ۲۰۱۴، مردم یمن در مسیر دستیابی به توافق ملی، تدوین قانون اساسی و مرحله انتقالی گام‌های بلندی برداشتند. حتی پس از تسلط حوثی‌ها بر صنعا، دولت قانونی یمن به مسیرش ادامه داد و شبه‌نظامیان حوثی را به رسمیت نشناخت. این دولت تا کنون حضور حقوقی بین‌المللی یمن را حفظ کرده و تمامی نهادهای دولتی، ازجمله وزارت‌خانه‌ها، سفارت‌خانه‌ها، پول ملی و بانک مرکزی یمن را در دست دارد. بنابراین، این دولت قانونی می‌تواند همچون چتری بر سر همه شهروندان یمن باقی بماند و با پایان دادن به وضعیت جنگ و هرج‌ومرج، درصدد حل مسائل مورد مناقشه و بازسازی کشور برآید.

در نبود چنین نیرویی، هرگونه پیروزی نظامی، در نهایت بی‌نتیجه خواهد ماند. همچون نمونه‌هایی در عراق، لیبی یا افغانستان، شکست نظامی دشمن بدون طراحی یک نظم جایگزین، تنها راه را برای بازگشت بی‌ثباتی و خشونت هموار می‌کند.

بنابراین، اقدامات فعلی آمریکا علیه حوثی‌ها، با اینکه در سطح نظامی موثر است، اما بدون مداخله هم‌زمان سیاسی و حمایت از یک نیروی یمنی مشروع، تنها به موفقیتی نسبی خواهد انجامید. فرصتی که امروز برای تغییر معادله یمن فراهم شده است فرصتی بی‌سابقه و تاریخی است که به این زودی‌ها تکرار نخواهد شد.

برگرفته از روزنامه الشرق‌الاوسط

از: ایندیپندنت


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.