نافرمانی مدنی به‌مثابه برساخت اجتماعیِ زیسته‌ی واقعیت – جایگزینی نمادین برای جمهوری اسلامی (ترجمه از آلمانی) + متن آلمانی نوشته

چهارشنبه, 17ام اردیبهشت, 1404
اندازه قلم متن

پروفسور داود غلام آزاد(*)

داوود غلام آزاد

ترجمه از آلمانی با کمک هوش مصنوعی:

 

«واقعیت زندگی روزمره به صورت اجتماعی ساخته و پرداخته زبان است.»

نافرمانی مدنی، تنها بیان اخلاق فردی یا کنشی اعتراضیِ خودانگیخته نیست، بلکه کنشی نمادین، جمعی و مشترک است که در آن انسان‌ها – در برابر نظمی که آن را نامشروع می‌دانند – واقعیتی دیگر را به هستی می‌آورند. نافرمانی مدنی به عنوان یک کنش اجتماعی، بنیان‌های نمادین نظم موجود را به چالش می‌کشد و هم‌زمان، شکل‌های تازه‌ای از همزیستی را در عمل می‌آزماید.

در مورد جمهوری اسلامی ایران، که ساختار سلطه‌اش بر نظامی از رمزگذاری‌های قدسی و اقتدارگرایانه استوار است، نافرمانی مدنی یکی از معدود اشکال «کنشِ دگرسازِ واقعیت» به شمار می‌رود. چرا که نه‌تنها فرمان‌های حکومتی را زیر پا می‌گذارد، بلکه مفاهیم بنیادینی چون اطاعت، حقیقت، عدالت و جماعت را در عمل بازتفسیر می‌کند.

۱. واقعیت اجتماعی به‌مثابه نظمی نمادین و برساخته

بر پایهٔ نظریهٔ برگر و لاکمن (۱۹۶۶)، واقعیت اجتماعی نه امری عینی و داده‌شده، بلکه محصول کنش‌های تکرارشونده، معنادار و بین‌الاذهانی است. از منظر آنان، زندگی روزمره از طریق زبان تثبیت می‌شود و اعتبار هر نظمی وابسته به بازتولید مستمر آن است.

در این چارچوب، نافرمانی مدنی به معنای گسست از این بازتولید است: امتناع از پذیرش کنش‌های نمادینی که اقتدار سیاسی را طبیعی جلوه می‌دهند. این امتناع، راه را برای بازسازی معنایی جامعه در پرتو ارزش‌هایی دیگر هموار می‌سازد.

۲. نظم نمادین جمهوری اسلامی

نظام جمهوری اسلامی نه‌تنها بر قدرت قهرآمیز، بلکه بر ساختاری از رمزگذاری‌های دینی، اخلاقی و آیینی استوار است که در آن، اطاعت یک وظیفهٔ شرعی، قانون‌شکنی گناه و بی‌وفایی، و مشارکت در آیین‌های حکومتی (مانند انتخابات) نشانهٔ وفاداری تلقی می‌شود.

پایداری این نظم به بازتولید روزمرهٔ آن وابسته است – از طریق تکرار شعارها، حجاب اجباری، حضور در مراسم حکومتی و پذیرش گفتمان رسمی. هر کنشی که این تکرار را متوقف کند، در حکم سلب مشروعیت از نظم موجود است.

۳. نافرمانی مدنی به‌مثابه ضدرمز – و به‌مثابه هم‌احساسی اجتماعی

نافرمانی مدنی، به‌عنوان سرپیچی آگاهانه، جمعی و بدون خشونت از قوانین، امکان شکل‌گیری تجربه‌های جدیدی از هم‌احساسی، همبستگی و مسئولیت‌پذیری را فراهم می‌آورد. بدین‌گونه، این کنش نه‌تنها نظم موجود را نفی می‌کند، بلکه سویه‌های نمادین نظمی تازه را در دل خود حمل می‌کند – نظمی که نه بر ترس، تزویر و اطاعت، بلکه بر کرامت، گفت‌وگو و همکاری استوار است.

از این منظر، نافرمانی مدنی فقط مقاومت نیست، بلکه پدیدآوری یک «واقعیت اجتماعی دیگر» در دل اکنون است – واقعیتی که انسان در آن، خود و دیگری را به‌عنوان سوژه‌هایی توانمند و مسئول تجربه می‌کند.

۴. پویش و تکوین شکل‌های نو

بر اساس نگاه فرایندمحور نورتبرت الیاس، نافرمانی مدنی را می‌توان بخشی از پویشی اجتماعی دانست که در آن، ساختارهای جدیدی از پیوندهای انسانی شکل می‌گیرند. در این فرایند، افراد از مناسبات سلطه‌محور فاصله می‌گیرند و قابلیت‌های خودسازماندهی را توسعه می‌دهند – مانند شبکه‌های محلی، اعتصاب‌ها، آموزش‌های جایگزین و تلاش برای همیاری.

۵. نتیجه‌گیری: نافرمانی مدنی به‌مثابه پروژه‌ای نمادین

نافرمانی مدنی پروژه‌ای نمادین و زیسته است که واقعیتی بدیل را نه در نظر، بلکه در عمل می‌آفریند. این کنش، مدرسه‌ای تجربی برای زیستن در جهانی دیگر است – جهانی مبتنی بر کرامت، گفت‌وگو، خودمختاری و همبستگی.

در شرایط جمهوری اسلامی، نافرمانی مدنی یکی از معدود اشکالی است که به‌طور هم‌زمان، نظم موجود را از اعتبار می‌اندازد و امکان تجربهٔ زیستهٔ نظمی دگرگونه را فراهم می‌آورد.

هانور، ۶.۰۵.۲۰۲۵

 

https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/

 

واژه‌نامه

نافرمانی مدنی (Civil Disobedience) سرپیچی آگاهانه، بدون خشونت و جمعی از قوانین یا فرامین حکومتی با هدف به چالش کشیدن مشروعیت نظام حاکم و بازگشایی افق‌های معنایی تازه برای همزیستی.

واقعیت اجتماعی برساخته (Socially Constructed Reality) برداشتی از واقعیت که آن را محصول کنش‌های بین‌الاذهانی، تکرارشونده و نمادین انسان‌ها می‌داند، نه امری طبیعی یا داده‌شده.

نظم نمادین (Symbolic Order) نظمی که از طریق نمادها، زبان، آیین‌ها و مفاهیم اجتماعی تثبیت می‌شود و بر ادراک ما از واقعیت تأثیر می‌گذارد.

ضدرمز (Counter-symbol / Anti-code) کنشی یا نمادی که نظم نمادین موجود را به چالش می‌کشد و آن را بی‌اعتبار می‌سازد.

هم‌احساسی اجتماعی (Social Sympathy / Communal Empathy) نوعی احساس مشترک که میان اعضای یک جمع در تجربهٔ مشترک کنش‌گری یا رنج ایجاد می‌شود و به همبستگی منتهی می‌گردد.

بازتولید نظم (Reproduction of Order) فرایندی که در آن، از طریق تکرار روزمرهٔ آیین‌ها، زبان و رفتارها، نظم موجود حفظ و تقویت می‌شود.

کنش نمادین (Symbolic Action) کنشی که معنایی فراتر از عمل خود دارد و به نظم یا گفتمان مسلط ارجاع می‌دهد.

پروژه نمادین (Symbolic Project) کنشی جمعی و هدفمند برای شکل‌دادن به نظمی بدیل از طریق دگرسازی نمادها، ارزش‌ها و روابط انسانی.

گسست نمادین (Symbolic Rupture) قطع رابطه با چارچوب‌های معنایی مسلط و آغاز فرآیند بازسازی مفاهیم و معانی اجتماعی.

خودسازماندهی (Self-Organization) توانایی افراد برای ایجاد ساختارهای جمعی و هماهنگ بدون اتکا به نهادهای رسمی قدرت.

(*) داود غلام آزاد پروفسور باز نشسته رشته جامعه شناسی در دانشگاه هانوفر آلمان است. از ایشان نوشته ها و کتب متعددی در زمینه مشکلات دموکراسی در ایران موجود میباشد.

 


متن آلمانی نوشته:

Ziviler Ungehorsam als praktisch vollzogene gesellschaftliche Konstruktion der Realität – zur symbolischen Infragestellung der Islamischen Republik

„Die Wirklichkeit des Alltagslebens ist gesellschaftlich konstruiert und durch Sprache stabilisiert.“

Ziviler Ungehorsam ist kein bloßer Ausdruck individueller Moral oder spontaner Protesthandlung, sondern eine symbolisch aufgeladene, kollektiv geteilte Praxis, durch die Menschen – im Angesicht einer als illegitim empfundenen Herrschaftsordnung – eine andere Realität ins Dasein rufen. Er ist ein sozialer Vollzug, durch den die symbolischen Grundlagen der bestehenden Machtordnung sichtbar in Frage gestellt und zugleich neue Formen des Zusammenlebens praktisch erprobt werden.

Im Fall der Islamischen Republik Iran, deren Herrschaftsstruktur auf einer religiös legitimierten, autoritären Symbolordnung basiert, erweist sich ziviler Ungehorsam als eine der wenigen Formen der wirklichkeitsverändernden Praxis, die über bloßen Widerstand hinausweist. Denn durch ihn werden nicht nur staatliche Anordnungen gebrochen, sondern zentrale Vorstellungen von Gehorsam, Wahrheit, Gerechtigkeit und Gemeinschaft aktiv umgedeutet.

  1. Gesellschaftliche Realität als symbolisch konstruierte Ordnung

In Anlehnung an Peter L. Berger und Thomas Luckmann (1966) ist gesellschaftliche Realität nicht als objektive Gegebenheit zu verstehen, sondern als das Ergebnis fortlaufender sozialer Konstruktion:

„Die Wirklichkeit des Alltagslebens ist gesellschaftlich konstruiert und durch Sprache stabilisiert.“
(Berger/Luckmann 1966: 21)

Jede politische Ordnung beruht auf symbolischen Sinnzuschreibungen, auf der routinierten Reproduktion von Autoritätsverhältnissen, moralischen Normen und kollektiven Identifikationen. Wer sich dem Gehorsam verweigert, ohne zur Gewalt zu greifen, entzieht sich dieser Reproduktion – und schafft damit die symbolischen Voraussetzungen einer anderen Ordnung.

Ziviler Ungehorsam bedeutet also, die symbolischen Regeln der Wirklichkeitskonstruktion praktisch zu unterlaufen, sie in der Alltagspraxis nicht mehr gelten zu lassen – und dadurch eine neue symbolische Ordnung im Vollzug zu erproben.

  1. Symbolische Ordnung der Islamischen Republik

Die Islamische Republik beruht nicht allein auf militärischer Macht, sondern auf einer spezifisch sakral codierten Symbolordnung, in der Gehorsam als religiöse Pflicht inszeniert wird und Herrschaft sich als „gottgewollt“ ausgibt.
Die Säulen dieser Ordnung sind:

  • die Sakralisierung politischer Autorität (Wilayat-e Faqih)
  • das moralisch codierte Normensystem (z. B. Hijab-Zwang)
  • die Gleichsetzung von Rechtsbruch mit Glaubensabfall
  • die rituelle Wiederholung von Loyalitätsbeweisen (z. B. Wahlen, Parolen)

Diese Ordnung funktioniert durch Wiederholung – durch performative Akte der Zustimmung im Alltag, im Verhalten, in der Sprache. Wer sich diesen Akten verweigert, sabotiert die Ordnung auf ihrer symbolischen Ebene.

  1. Ziviler Ungehorsam als Gegensinn – und als Gemeinsinn

Ziviler Ungehorsam – verstanden als kollektive, gewaltfreie Normübertretung – schafft neue Formen des Gemeinsinns. Er ist eine praktische Schule der Solidarität, der gegenseitigen Verantwortung, der Achtung vor Würde und Gewissen.
Damit verweist er nicht nur negativ auf das, was nicht mehr sein soll, sondern positiv auf das, was an seine Stelle treten kann: Eine symbolische Ordnung, die auf Selbstachtung, Verständigung und Kooperation beruht – statt auf Angst, Heuchelei und Gehorsam.

In diesem Sinne ist ziviler Ungehorsam mehr als Widerstand:
Er ist ein realer, im Alltag verwirklichter Schritt hin zu einer anderen Gesellschaft – durch den sich die Erfahrung einstellt, dass politische Wirklichkeit veränderbar ist.

Die rebellischen Akte der Frauen, die den Hijab ablegen, oder der Streikenden, die sich weigern, unter systematischer Ausbeutung weiterzuarbeiten, sind in diesem Sinne nicht nur politische Gesten, sondern praktische Konstruktionen einer neuen symbolischen Wirklichkeit, in der staatliche Autorität nicht mehr als selbstverständlich anerkannt wird.

  1. Prozesscharakter und Figuration

Im Sinne Norbert Elias’ kann ziviler Ungehorsam als Moment eines langfristigen gesellschaftlichen Prozesses verstanden werden, in dem sich neue Figurationen sozialer Beziehungen herausbilden. Diese Figurationen beruhen nicht mehr auf den traditionellen Zentren der Macht, sondern auf horizontalen, selbstverantwortlichen Beziehungen:

„Staat und Gesellschaft sind keine Gegensätze, sondern verflochtene Prozessteile.“
(Elias 1970: 127)

Ziviler Ungehorsam verändert diese Verflechtung, indem er die Abhängigkeit vom Staat lockert und die Fähigkeit zur Selbstorganisation stärkt – etwa durch Nachbarschaftsnetzwerke, Streikkomitees, Protestorganisationen, alternative Bildungsangebote.

  1. Fazit: Ziviler Ungehorsam als symbolisches Projekt

Ziviler Ungehorsam ist keine Randerscheinung oder moralische Ausnahme, sondern ein praktisch vollzogenes symbolisches Projekt, das eine Gegen-Wirklichkeit erschafft. Er ist ein soziales Lernfeld, in dem Menschen beginnen, sich selbst und einander als handlungsfähige Subjekte wahrzunehmen – jenseits der symbolischen Grenzen, die ihnen von einer autoritären Ordnung gesetzt werden.

Damit stellt er eine der wenigen realistischen und zugleich tiefgreifenden Alternativen zur Islamischen Republik dar – nicht nur politisch, sondern in der Tiefe des symbolischen Gefüges, auf dem jede Gesellschaft ruht.

 

Quellen:

  • Berger, Peter L./Luckmann, Thomas (1966): The Social Construction of Reality. A Treatise in the Sociology of Knowledge.New York: Anchor.
  • Elias, Norbert (1970): Was ist Soziologie?München: Juventa.
  • Gholamasad, Dawud (erscheint): Gemeinsinn als symbolisches Projekt – Zur Notwendigkeit symbolischer Verständigung für eine demokratische Neuordnung im Iran.

Hannover, 6.05.2025

https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.