پروفسور داود غلام آزاد(*)
داوود غلام آزاد
ترجمه از آلمانی با کمک هوش مصنوعی
چرا راه، خود هدف است
مقدمه: مبارزه دموکراتیک با شیوه بودنِ با یکدیگر آغاز میشود
امید بسیاری از انسانهایی که در نظامهای اقتدارگرا یا تمامیتخواه زندگی میکنند، معطوف به تغییری بنیادین است: دستیابی به عدالت، آزادی و مشارکت دموکراتیک. اما صرفِ تغییر رژیم بهتنهایی به معنای گذار به جامعهای دموکراتیک نیست. تجربه تاریخی بسیاری از انقلابها نشان میدهد، تا زمانی که اشکال رابطه و فرهنگ ارتباطی تغییر نکند، نظمهای اقتدارگرای جدیدی شکل میگیرد—گاه حتی با ظاهر دموکراتیک.. کسی که خواهان عبور از تمامیتخواهی است، باید در همان فرآیند مقاومت، شیوهای دیگر از بودن با انسانها را بیاموزد..
دموکراسی نه پس از «پیروزی»، بلکه از دلِ شکلدهی مشترک به روابط همبسته آغاز میشود—از همین امروز..
این امر نیازمند فرهنگی است مبتنی بر تفاهم، نه تهدید، کنترل یا فریب.
در این مقاله نشان داده میشود که چرا ارتباط بدون خشونت، جزئی کلیدی از این مسیر است.زیرابدون ارتباط موفق، رابطهای شکل نمیگیرد؛ بدون رابطه، سازمانی ممکن نیست؛ و بدون سازمان، مبارزه دموکراتیک نیز بیاثر میماند. از این منظر، خودِ راه، بخشی از هدف است.
تخریب تمامیتخواهانهی روابط اجتماعی: بیاعتمادی بهجای حس مشترک
نظامهای تمامیتخواه نهتنها نهادهای دموکراتیک را سرکوب میکنند، بلکه ژرفترین ساحت روابط انسانی را نیز میفرسایند. کنترل، نظارت، تفرقه، بیاعتمادی و خشونت، سراسر زندگی روزمره را دربرمیگیرد. مردم یاد میگیرند احساسات خود را پنهان کنند، زبان خود را سانسور نمایند، از نزدیکی بپرهیزند و حتی به خود و دیگران بیاعتماد شوند. نتیجه، دگرگونی درونی زندگی اجتماعی است. حتی پس از فروپاشی رژیم، این ویرانی باقی میماند.توانایی برای همکاری تضعیف شده، گاه کاملاً مسدود میشود.در همین نقطه است که چالش واقعی برای بازسازی دموکراتیک آغاز میگردد..
. چرا بدون ارتباط، سازمانی شکل نمیگیرد
در این زمینه،«کار بر رابطه» اهمیت ویژهای پیدا میکند.. زیرا دموکراسی صرفاً امری نهادی یا فنی نیست، بلکه تلاشی مداوم برای بهبود کیفیت روابط بین انسانها است. در بافتهای اقتدارگرا، روابط عمدتاً ابزاری، استراتژیک یا آغشته به ترس هستند. اما روابط دمکراتیک مبتنی بر شناخت و پذیرش متقابل، اعتماد، تفاهم و تعهد هستند. به این معنا جنبشهای دموکراتیک نیازمند سازماناند؛ سازمان نیازمند انسجام و ارتباط است؛ ارتباط نیازمند اعتماد و گشودگی— یعنی مهارتهای ارتباطی.
اما کسانی که زبان خشونت، سرزنش یا اعمال قدرت را کنار نمیگذارند، دقیقاً همان چیزی را نابود میکنند که پیششرط دموکراسی است
. ارتباط بدون خشونت – فرهنگی برای مسئولیتپذیری
مارشال روزنبرگ روانشناس، الگوی ارتباط بدون خشونت را تکوین نمود تا نشان دهد که حتی در شرایط دشوار نیز میتوان به شیوهای سخن گفت که آسیب روحی نمیزند، بلکه پیوند میزند..
چهار گام ارتباط بدون خشونت:
چهار ۱. مشاهده – بدون قضاوت یا سرزنش
«وقتی میبینم که جلسه را بدون لغو آن ترک کردی…»
۲. احساس – صادقانه احساسات خود را بیان کنید:
«…احساس آزردگی و ناامیدی میکنم…»
۳. نیاز – بیان نیازی که پشت احساس پنهان است:
«…چون به اعتماد و توجه متقابل نیاز دارم.»
۴. درخواست – یک درخواست واضح و قابل دستیابی بیان کنید، نه یک تقاضا:
«اگر دفعهی بعد نمیآیی، میتوانی از قبل به من اطلاع بدهی؟»
: دستاوردهای ارتباط بدون خشونت
- چرخه حمله، دفاع و کنارهگیری را میشکند.
- افراد را قادر میسازد تا مسئولیت احساسات خود را بر عهده بگیرند.
- حتی در شرایط پرتنش، همکاری در شرایط برابر را ممکن میسازد.
- ارتباط بدون خشونت فنِ فریب یا کنترل نیست، بلکه یک رویکرد اخلاقی است: این ارتباط بر همدلی، خوداندیشی و تمایل به تشخیص نیازهای انسانی در پسِ درگیریها متکی است.
. تمدن به مثابه مهار درونی خشونت
نوربرت الیاس در نظریه تمدن خود نشان داد که چگونه در گذر زمان، خشونت بیرونی (مانند تنبیه بدنی یا درگیری علنی) جای خود را به کنترل درونی سپرده است.این فرآیند با پیدایش دولتهایی همراه بود که انحصار اعمال خشونت را در اختیار گرفتند و آن را تحت کنترل قانونی قرار دادند.الیاس این فرآیند را «تمدنیافتگی» مینامد..فرایندی تدریجی که در آن انسانها یاد میگیرند خود را مهار کنند، ملاحظه داشته باشند و تعارضها را بهجای زور با نمادها (مثلاً زبان) حلوفصل نمایند
فرآیند «تمدنیافتگی» چه ربطی با ارتباط بدون خشونت دارد:.
ارتباط بدون خشونت، شکل مدرن همین تمدنیافتگی است: کمک میکند انسان بهجای واکنشهای آنی و دفاعی، درنگ کند و بپرسد:
- واقعاً چه احساسی دارم؟
- به چه نیاز دارم؟
- چگونه میتوانم بیان کنم بدون آنکه دیگری را بیازارم؟
بدینگونه، خشونت جای خود را به ارتباط میدهد – نه با زور بیرونی، بلکه با تنظیم درونیِ نمادین..
این امر در دورههای گذار اجتماعی بسیار مهم است: وقتی نظم بیرونی فرومیپاشد، نیاز به جهتگیری درونی افزایش مییابد..
راه، خود هدف است: جنبش دموکراتیک باید متفاوت سخن بگوید
جنبش دموکراتیک نمیتواند با همان زبان و شیوه احساسی بجنگد که نظامی که نقدش میکند. رفتار ابزاری، آزاردِهنده یا فریبکارانه—نه در برابر مخالفان و نه در درون خود—جایگاهی ندارد.
به این معنا: :
- بدون لحن اقتدارگرایانه در لباس دموکراسی.
- بدون سرزنش بدون مسئولیت.
- بدون کمبود گوش دادن، قدردانی یا انتقاد از خود
زبان دموکراتیک، کنشی نمادین است:
- اعتماد میآفریند، آنجا که بیاعتمادی حاکم بوده است؛
- تفاوت را میپذیرد، بدون خصومت؛
- • همکاری بین افراد مختلف را ممکن میسازد – پیشنیاز هر نظم دموکراتیکی.
. پیامدها برای جنبش دموکراسیخواهی ایران
ایران کشوری است با زخمهای ژرف اجتماعی و سیاسی. دههها کنترل اقتدارگرایانه، نهتنها ساختارها بلکه آگاهی روزمره، زبان و روابط را آسیبزده کرده است..
کسی که در چنین بستری خواهان دموکراسی است، باید کاری فراتر از تدوین برنامه سیاسی انجام دهد..
او باید::
- اشکال تازهای از ارتباط را تمرین کند؛
- همدلی و مسئولیتپذیری فردی را مطالبه نماید؛
- در جایی که انحلال روابط رخ داده، کار بر رابطه را آغاز کند؛
- و زبان حس مشترک را جایگزین زبان ترس سازد.
تنها جنبشی که متفاوت سخن میگوید، میتواند متفاوت عمل کند..
تنها سبک تازهای از رابطه است که میتواند نظام کهنه را پشت سر بگذارد..
. جمعبندی: کار بر رابطه، ارتباط، سازمان – سه ستون دموکراسی نو
دموکراسی ناگهانی پدید نمیآید.از دلِ همکاری روزمره سر برمیآورد. بدون » کار بر رابطه«، ارتباطی نیست؛ بدون ارتباط، سازمانی در کار نیست؛ و بدون سازمان، هیچ تحولی رخ نمیدهد..
ارتباط بدون خشونت، راهحل همه مشکلات نیست،اما پیششرط امکان یافتن راهحلهای مشترک است. زور را با فهم، کنترل را با اعتماد و ترس را با پیوند جایگزین میکند..
به این معنا، راه، خود هدف است. چراکه شیوه سخن گفتن امروزمان،
جهانی را رقم میزند که فردا در آن زندگی خواهیم کرد..
واژهنامه (برگزیده)
|
واژه |
توضیح |
|
ارتباط بدون خشونت (NVC) |
مدل ارتباطیِ تکوینیافته توسط مارشال روزنبرگ که بر همدلی، مسئولیتپذیری فردی و نیازمحوری استوار است. |
|
کار بر رابطه |
مفهومی از اسکار نِگت: دموکراسی نیازمند تلاش مستمر برای ارتقاء کیفیت روابط انسانی است. |
|
تمدن / فرآیند تمدنیابی |
از دیدگاه نوربرت الیاس: جایگزینی خشونت بیرونی با کنترل درونی و تنظیم نمادین رفتار. |
|
ارتباط نمادین |
تفاهم از طریق زبان، حرکات و نشانهها—در تقابل با خشونت فیزیکی یا تهدید. |
|
حس مشترک |
احساس مشترک از همبستگی، مسئولیتپذیری متقابل و جهتگیری جمعی در یک جامعه. |
|
تمامیتخواهی |
نظامی سیاسی که همه وجوه زندگی را کنترل میکند و اجازه هیچ گونه بیان آزاد یا سازماندهی نمیدهد. |
]هاانور، ۲۰.۰۵.۲۰۲۵
https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/
(*) داود غلام آزاد پروفسور باز نشسته رشته جامعه شناسی در دانشگاه هانوفر آلمان است. از ایشان نوشته ها و کتب متعددی در زمینه مشکلات دموکراسی در ایران موجود میباشد.
متن آلمانی نوشته:
Kommunikationsprobleme der demokratischen Opposition im Iran – Ursachen und Lösungsansätze
- Ausgangspunkt: Legitimitätsverlust ohne Machtverlust
Das Hauptparadox der gegenwärtigen Lage im Iran besteht darin, dass das Regime der Islamischen Republik trotz eines nahezu vollständigen Legitimitätsverlustes weiterhin machtvoll existiert. Die Bevölkerung vertraut dem Staat weder in Bezug auf Sicherheit, Versorgung noch Gerechtigkeit – und dennoch bleibt das Regime stabil. Der einzige Grund: Die Unfähigkeit der Opposition, eine alternative Ordnung glaubhaft, organisiert und nachhaltig zu entwickeln.
- Organisationsschwäche als Kernproblem
Die oppositionellen Bewegungen – so mutig und verbreitet sie sein mögen – versagen nicht am Mut, sondern an der Organisation. Das zeigt sich daran, dass selbst koordinierte Massenproteste oder Streiks das Regime nicht zu Fall bringen konnten. Während das Regime unter massivem Druck steht, gelingt es ihm dennoch immer wieder, sich organisatorisch anzupassen, während die Opposition an Zersplitterung und Ohnmacht leidet.
- Wurzel des Problems: Gestörte symbolische Kommunikation
Der Organisationsmangel wurzelt in einem Mangel an symbolischer Verständigung – an einem gemeinsamen Vokabular, an geteilten Bedeutungen, an Vertrauen in gemeinsame Ziele. Ohne Kommunikation ist keine Organisation möglich – und ohne geteilten Sinn keine Kommunikation.
Hauptprobleme in der Kommunikation der demokratischen Opposition:
- Fragmentierte Sprache: Unterschiedliche Gruppen sprechen symbolisch nicht dieselbe Sprache.
- Misstrauen: Jahrzehnte der Unterdrückung und Infiltration haben tiefes Misstrauen erzeugt.
- Fehlende gemeinsame Narrative: Es gibt keinen übergeordneten positiven Zukunftsentwurf.
- Individualisierung des Widerstands: Widerstand wird häufig individuell und punktuell ausgelebt.
- Fehlende kulturelle Tiefenstruktur: Das kulturelle Reservoir, aus dem Gemeinsinn entstehen könnte, ist zerstört.
- Lösungsansätze: Aufbau einer symbolischen Infrastruktur
Wer dieses Kommunikationsproblem lösen will, muss an einer tiefen, kulturellen Schicht ansetzen. Es geht um Vertrauensbildung durch symbolische Verständigung.
- Aufbau eines neuen Gemeinsinns
Menschen müssen sich als Teil eines “Wir” erleben, das über ideologische, ethnische, religiöse oder geografische Trennungen hinausgeht.
- Gewaltfreie Kommunikationskultur
Eine neue Gesprächskultur ist nötig: auf Augenhöhe, ohne Abwertung, mit Anerkennung von Differenz.
- Symbolische Übersetzungsarbeit
Es braucht Brücken zwischen sozialen Gruppen, Milieus und Generationen. Symbolische Übersetzung wird zur politischen Aufgabe.
- Dialogische Formate
Initiativen wie Bürgerforen, digitale Versammlungen und offene Diskussionsformate sollten gezielt gefördert werden.
- Erinnerungsarbeit
Der Aufbau eines kollektiven Gedächtnisses hilft, Vertrauen in kollektive Verantwortung zu schaffen.
- Ziel: Demokratische Selbstorganisation als kulturelle Praxis
Demokratische Selbstorganisation beginnt mit der alltäglichen Praxis des Zuhörens, Anerkennens, Diskutierens und Verhandelns. Nur wenn Menschen sich in dieser Praxis als ernst genommen und wirksam erleben, entsteht Vertrauen in gemeinsame Organisation.
Fazit
Die iranische Opposition scheitert nicht an fehlendem Willen, sondern an fehlender kommunikativer Infrastruktur. Die wichtigste politische Aufgabe in der gegenwärtigen Lage ist daher der Aufbau einer neuen Kommunikationskultur, aus der eine demokratische Organisationsfähigkeit erwachsen kann.
