- فتانه فرجاللهی
- بیبیسی
در سالهای اخیر، صنعت نشر ایران به نقطهای سرنوشتساز رسیده است؛ تعداد عناوین کتابهای منتشر شده به شکل چشمگیری افزایش یافته، اما در مقابل، تیراژ چاپ هر عنوان کاهش قابل توجهی داشته است.
این تغییرات نه تنها نشاندهنده تحولی عمیق در مدل کسبوکار ناشران است، بلکه بازتابدهنده تغییرات گسترده در رفتار مخاطبان، اقتصاد و فناوری نشر نیز محسوب میشود.
در این میان، پرسش اساسی این است که آیا این روند نوآورانه و متنوعسازی عناوین میتواند آیندهای پایدار را برای کتاب و کتابخوانی در ایران رقم بزند یا کاهش تیراژ، زنگ خطری برای کیفیت و دسترسی کتابها است؟

منبع تصویر،ATTA KENARE/AFP via Getty Images
روند پنجساله: رشد عناوین، افت شمارگان
دادههای خانه کتاب و ادبیات ایران نشان میدهد که در فاصله سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳، تعداد عناوین کتابهای منتشرشده حدود ۲۵ درصد رشد داشته است؛ از ۹۴,۸۶۷ عنوان در سال ۱۳۹۹ به ۱۱۸,۶۱۰ عنوان در سال ۱۴۰۳.
در مقابل، شمارگان کل کتابها در همین بازه زمانی حدود ۷/۸ درصد کاهش یافته و از ۱۱۷ میلیون و ۲۹۲ هزار نسخه به ۱۰۸ میلیون و ۱۱۱ هزار نسخه رسیده است.
میانگین شمارگان هر عنوان نیز افتی قابل توجه داشته و از ۱,۲۳۶ نسخه در سال ۱۳۹۹ برای هر عنوان کتاب به ۹۱۱ نسخه در سال ۱۴۰۳ رسیده که نزدیک به ۲۶ درصد کاهش را نشان میدهد.

این دادهها نشان میدهد که افزایش تعداد عناوین همراه با کاهش میانگین تیراژ چاپ است که احتمالا ناشی از کاهش تقاضا برای کتاب است.
دلایل کاهش شمارگان و افزایش تنوع عناوین
دلایل این عدم تناسب شمارگان و تنوع عناوین میتواند سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فنی باشد. آمیزهای از اعمال سیاستهای فرهنگی حکومت ایران، فشار اقتصادی بر بازار نشر و رقابت حوزههای دیگر فرهنگی بر سر جایگزینی کتاب از جمله دلایل این پدیده است.
تاثیر دههها اعمال سانسور و سیاست فرهنگی تک قطبی و یک جانبه حکومتی یکی از دلایل تناسب وارونه در زمینه نشر کتاب است. در یک فضای نسبتا سالم، سیاستهای فرهنگی گروههای متنوع و مخالف در جامعه با هم رقابت میکنند تا مسیری را برای عرضه خود در بازار باز کنند. این موضوع، یکی از دلایل گسترش تضارب آرا در یک جامعه است و موجب تنوع عناوین کتاب و افزایش شمارگان میشود و نوعی تعامل بین بازار و تولید فرهنگی صورت میگیرد. اعمال سانسور نه تنها در بلند مدت تولیدکننده کتاب، اعم از نویسنده و مترجم را فرسوده میکند، بلکه اعتماد خواننده را نیز سلب میکند. در چنین بستری ناشران مدام به دنبال موضوعات و عناوینی میروند که کمتر به سد سانسور برخورد کند؛ عناوین افزایش مییابد اما از آنسو بیاعتمادی مصرفکننده و الویتبندی او برای مدیریت اقتصادی زندگی، باعث از دست رفتن تعداد بیشتری از خوانندگان میشود.
یکی از نویسندگان و مترجمان که نخواست نامش فاش شود، به بیبیسی گفت: «در حالی که کتابی در گذشته چندین بار چاپ شده بود، بار آخر با ناشری تازه برای گرفتن مجوز، دوباره به سد سانسور برخورد کرد.» بهگفته او «بعد از جنبش “زن، زندگی، آزادی” زیر بار سانسور نرفته و کتاب را بدون سانسور و در فضای مجازی منتشر کرده است.» این موضوع نشان میدهد که چگونه برخی از پدیدآورندگان کتاب به دلیل سانسور از خیر چاپ آن بهصورت فیزیکی میگذرند و طبیعتا از بازار نشر حذف میشوند و به فضای دیجیتال متوسل میشوند.
گسترش فناوریهای دیجیتال و دسترسی آسان به منابع، وابستگی به کتاب چاپی را کاهش داده و الگوهای مطالعه را دگرگون کرده است.
شرایط اقتصادی و افزایش هزینههای چاپ نیز نقش مهمی ایفا میکند. رشد قیمت کاغذ، نوسانات بازار و محدودیت در تغییر قیمت پشت جلد کتاب، ناشران را مجبور کرده است تا تصمیمگیریهای مالی خود را با دقت و احتیاط بیشتری انجام دهند که در این زمینه، چون انتشار دیجیتالی کتاب ارزانتر است، تمایل به آن وجود دارد.

منبع تصویر،Anadolu via Getty Images
چالشهای اقتصادی ناشران
شرایط نامناسب اقتصادی یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر شمارگان چاپ کتاب محسوب میشود. ناشران به دلیل افزایش هزینههای تولید، مانند قیمت کاغذ، چاپ و توزیع، ناچار به کاهش تیراژ شدهاند. محدودیت در افزایش قیمت پشت جلد کتاب پس از چاپ، بهویژه در شرایط تورمی، فشار مضاعفی بر ناشران وارد میکند.
ناشری که با بیبیسی گفتگو کرده میگوید: «در شرایطی که سرمایهگذاری در کتاب با تیراژ بالا میتواند به زیان بینجامد، چاپ محدود و دقیق بر اساس نیاز واقعی مخاطب، نوعی مدیریت ریسک محسوب میشود.»
غلامرضا کیامهر، نویسنده، مترجم و روزنامهنگار هم معتقد است: «امروزه که پا به پای افزایش سایر هزینههای زندگی، هزینههای نشر از کاغذ و مقوا و گلاسه گرفته تا فیلم و زینک و لیتوگرافی و چاپ به شکل نجومی در حال افزایش است؛ قیمت کتابها هم پا به پای این افزایش هزینهها بالا میرود. به همین دلیل قدرت خرید مردم به افزایش قیمت کتابها نمیرسد. حتی آن اقلیت اندکی که کتاب دوست و کتابخوان هستند، از پس قیمتهای پشت جلد کتابها بر نمیآیند. عادلانه که قضاوت کنیم، حتی ناشران هم دارند با حداقل سود آن قیمتها را میگذارند.»

منبع تصویر،AFP via Getty Images
تغییر جایگاه کتاب در سبد خانوار
در شرایط اقتصادی کنونی ایران، خانوادهها هزینههای فرهنگی را با دقت بیشتری مدیریت میکنند و کتاب اغلب از اولویتهای خرید کنار میرود. همچنین رقابت با رسانههای دیگر مانند فیلم و شبکههای اجتماعی، سهم کتاب را کاهش داده است.
تغییر جایگاه کتاب در سبد خرید خانوار باعث کاهش تیراژ شده، و ناشران را به افزایش تنوع و تخصصیتر کردن عناوین ترغیب کرده است. بازار نشر در ایران در حال گذار از مدل تولید تیراژ بالا به مدل تولید بر پایه نیازهای واقعی و متنوع مخاطبان است.
بیتا برارین، نویسنده و مدرس، به مسئله کاهش فروش کتاب در ایران اشاره کرده و میگوید: «با توجه به اینکه مخاطبان به راحتی میتوانند به کتابها از راههای مختلف از جمله پادکستها و شبکههای دیجیتالی دسترسی پیدا کنند، خرید کتاب برایشان جذابیتی ندارد.»

منبع تصویر،AFP via Getty Images
سری دوزی کتاب؛ کم اما زیاد
در این که تیراژ کتاب از دهه شصت شمسی به این سو در حال نزول بوده، تردیدی نیست اما افزایش عناوین دلیل دیگری هم دارد. ارتقاء تکنولوژی ترجمه و دسترسی بیشتر به آن باعث شده که نسل تازهای از مترجمان بهویژه در یک دهه اخیر در زمینه رمان، فلسفه و علوم اجتماعی، با استفاده از ترجمه گوگل و چتجیپیتی یا ماشینهای مترجم کتاب ترجمه کنند.
چاپ کتاب در ایران مانند گرفتن مدارک عالی تحصیلی در ایران بیشتر جنبه هویتی یا منزلت اجتماعی پیدا کرده است. بر همین اساس، کم نیستند ناشران کوچکی که کتابهای مذکور را آنهم اغلب بدون ویراستاری چاپ میکنند؛ چون هزینه نشر را بالا میبرد و ناشران در این زمینه مسئولیت قبول نمیکنند.
این ناشران که در سالهای اخیر تعدادشان رشد صعودی داشته اغلب از دو طریق هزینههای خود را تامین میکنند؛ گرفتن سهمیه کاغذ از دولت و فروختن بخشی از آن در بازار آزاد و گرفتن هزینه چاپ کتاب از مترجمان. این کتابها که عناوین متعدد و پرطمطراق هم دارند، با تیراژی بسیارکم گاهی تا حد پنجاه یا صد نسخه چاپ میشوند و ثبت شابک میشوند و اغلب با سانسور هم مشکلی ندارند.
تعداد این کتابها که عموما با تیراژ و کیفیت پایین چاپ میشوند به خاطر ازدیاد مترجمان و ناشران در حال افزایش هستند.