درگذشت مرتضی کاخی؛ دیپلماتی که سیاست را در شعر جست‌وجو کرد

سه شنبه, 10ام تیر, 1404
اندازه قلم متن

بی بی سی فارسی

«من سال‌ها دیپلمات بودم و سیاست را به خوبی درک می‌کنم. اما برای سیاست‌ورزی، هیچ‌گاه مانند ادبیات، نقشه راه برای خودم متصور نبودم.»

مرتضی کاخی، دیپلمات پیشین، مترجم، ویراستار و پژوهشگر، که خبر درگذشت او دوشنبه نهم تیر و با چندین روز تاخیر در رسانه‌های ایران منتشر شد، با این که حرفه اصلی‌اش حقوق و سیاست خارجی بود، اما از چهره‌های مهم در عرصه نقد شعر معاصر ایران به شمار می‌رفت.

آقای کاخی هنگام مرگ ۸۶ سال داشت و به گفته نزدیکانش، به بیماری پیشرفته آلزایمر مبتلا بود و در ماه خرداد چشم از جهان فروبست.

اهمیت کار این منتقد ادبی، ارائه تصویری کلی از شعر فارسی، به ویژه شعر دوران مدرن ایران است. او معتقد بود که بهترین شعر‌های شاعران بزرگ نوگرا، شعر سیاسی است و اساسا «شعر ناب معاصر شعر سیاسی است.»

آشنایی با شعر در کودکی

مرتضی اخوان کاخی ۲۵ آبان ۱۳۱۷ در تربت حیدریه که اکنون از شهرهای استان خراسان رضوی است، به دنیا آمد. او در گفت‌وگو با نشریه دنیای سخن گفته بود: «چندین سال در مکتب‌خانه‌های تربت‌حیدریه و مشهد، در کنار سایر علوم کلامی، مبانی صنایع بدیعی و بحور و عروض و تاریخ و جغرافیای شعر فارسی را آموختم.»

مرتضی کاخی از همان نوجوانی با شعر آشنا شد. او در مقدمه کتاب «این کوزه‌گر دهر» نوشت: «به یاد دارم که به کلاس‌های نخستین دبستان می‌رفتم و همزمان عصرها و تعطیلات تابستانی به مکتبخانه، که پای کتابی با عنوان “گلچین جهانبانی” (گزیده شعر به اهتمام محمدحسین جهانبانی) به خانه ما باز شد. مدت‌های مدید این کتاب، وقتی مشتری سمج خانگی نداشت، همدم و همراه من، حتی اغلب زیر بغل من بود.»

علاقه زیاد به خواندن شعر از همان کودکی و حفظ کردن اشعار، به او امکان می‌داد «تا جهان ساده و رهای تخیل خود را با جهان شاعر و شعر درهم آمیزم.»

این علاقه به شعر تا کهن‌سالی کاخی همراهش بود: «هنوز هم همین حالات را شب و روز دارم، یعنی برای من یکی از بهترین و لذت‌بخش‌ترین لحظات زندگی‌ام را تنهایی تشکیل می‌دهد که شعری را به خاطر بیاورم و تمام تنهایی خودم را در فضای آن شعر و شعرهای نزدیک به آن رها کنم.»

اولین نوشته‌های کاخی، در دوازده سالگی زمانی که هنوز نوجوان بود در مطبوعات محلی خراسان چاپ شد.

مرتضی کاخی

منبع تصویر،ISNA

توضیح تصویر،مرتضی کاخی سه سال پس از وقوع انقلاب و در بحبوحه جنگ ایران و عراق، بازنشسته شد

از تنظیم عهدنامه الجزایر تا تکمیل دائره‌المعارف مصاحب

مرتضی کاخی برای ادامه تحصیل به مشهد و سپس به تهران رفت. در بیست ‌و چهار سالگی، دکترای رشته حقوق قضایی را از دانشگاه تهران اخذ کرد و وارد وزارت امور خارجه ایران شد.

در این مدت، هم در سفارتخانه‌های خارج از کشور مشغول بود و هم به عنوان مشاور در وزارتخانه فعالیت داشت. او سال ۱۳۹۷ در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد گفت: «من قبول کرده بودم زمانی که در وزارت خارجه هستم، نشانه‌های موثر فرهنگ ایرانی را به خارجی‌ها منتقل کنم و تحت‌تاثیر کسی و حتی خودم قرار نگیرم بلکه تحت‌تاثیر واقعیات فرهنگی کشورم باشم.»

در دورانی که دیپلمات بود در تنظیم عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر بین ایران و عراق نقش داشت. این عهدنامه خط مرزی ایران و عراق در آب‌های اروند رود را تعیین کرده است. کاخی در روند امضای این عهدنامه، مسئول ترسیم خط تالوگ (منصف) و نویسنده‌ بخش مرز‌های آبی این قرارداد بود. در این زمینه به دنیای سخن گفت: «من تمام کوششم را کردم تا حتی یک سانتی‌متر از آب و خاک خدا که سهم ایران زمین و ملت ما شده، کم نشود. مأموریتی تاریخی و میهنی بود و من تنها بودم.»

همچنین در سال ۱۳۵۴، زمانی که عضو هیات مرزی ایران و ترکیه بود، برای اولین بار از آرامگاه مولوی در قونیه بازدید کرد. بعدا در مقاله‌ای که درباره مولوی با عنوان «جلال‌الدین ، تبعیدی بی‌جا» نوشت، یادآوری کرد: «از طرف مقامات عالیه ایران پیغام داده بودند که در دو مورد مواظب باشیم که سوءتفاهمی با ترک‌ها پیدا نشود: یکی رعایت حرمت آتاتورک و دیگری وارد بحث درباره این که مولوی ایرانی است، نشویم.»

تا این که سه سال پس از وقوع انقلاب و در بحبوحه جنگ ایران و عراق، بازنشسته شد. او درباره دوران فعالیتش در وزارت خارجه به ایسنا گفت: «اگر روزی کارهای اداری را قبول کردم، ضرورت ایجاب می‌کرد، ازجمله این‌که خیلی زود ازدواج کرده بودم و می‌خواستم استقلال مالی داشته باشم.»

پس از بازنشستگی، به کارهای ترجمه، تحقیق و مدتی تدریس در دانشگاه تهران پرداخت و بعدا، در مصاحبه‌ای از دوران بازنشستگی خود به این دلیل که توانست به «کارهای عقب‌مانده» فرهنگی‌اش بپردازد، به نیکی یاد کرد.

در ابتدای دهه شصت، بخش عمده کتاب «اندیشه سیاسی از افلاطون تا ناتو» نوشته برایان ردهد را ترجمه کرد اما آن را ناتمام گذاشت تا پس از چند سال، باقی کتاب را برای ترجمه به اکبر افسری سپرد و سرانجام این کتاب در سال ۱۳۷۳ منتشر شد.

خود کاخی در مقدمه کتاب نوشت: «در این کتاب، خواننده تنها با زندگی و اصول افکار و نقد آثار فلاسفه بزرگ سیاسی جهان روبه‌رو نمی‌شود، بلکه میزان و نحوه حضور این افکار را در جوامع مختلف بشری عصر حاضر درمی‌یابد؛ چیزی که دلیل اصلی تالیف این کتاب بوده است.»

کاخی در زمینه حقوق نیز، ویراستاری کتاب «حقوق بین‌الملل خصوصی» درسگفتارهای محمد نصیری، رئیس پیشین دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران را برعهده گرفت.

این پژوهشگر همچنین در دوران بازنشستگی خود، جلد سوم دائره‌المعارف مصاحب را که سال‌ها معطل مانده بود، سامان داد و منتشر کرد: «این اثر از سال ۴۵ تا ۷۷ بلاتکلیف مانده بود. سرنوشت زبان فارسی این شانس را داشت که دو نفر از کسانی که با دکتر مصاحب کار می‌کردند، محمود مصاحب (برادر دکتر مصاحب) و هرمز وحید (متخصص چاپ و انتشار) حضور داشتند و من با کمک این دو نفر زیر نظر مدیر عامل وقت مؤسسه‌ انتشاراتی امیرکبیر، کاری دشوار را انجام دادیم.»

مرتضی کاخی سال 1385

منبع تصویر،ISNA

توضیح تصویر،یکی از کارهای مهم مرتضی کاخی در دهه شصت، جمع‌آوری به قول خودش «شعرهای ناب» سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷ در قالب کتابی با عنوان «روشن‌تر از خاموشی» است

آنتولوژی متفاوت شعر معاصر

همچنین یکی دیگر از کارهای مهم مرتضی کاخی در دهه شصت و در اوایل دوران بازنشستگی، جمع‌آوری به قول خودش «شعرهای ناب» سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷ در قالب کتابی با عنوان «روشن‌تر از خاموشی» است.

این گزیده اشعار با آنتولوژی‌ که پیشتر منتشر شده بود، تفاوت داشت. در پیشگفتار «این کوزه‌گر دهر» درباره «روشن‌تر از خاموشی» نوشت: «به حجم کتاب توجه نداشتم و این که مثلا از هر شاعر به عنوان نمونه چند شعر انتخاب کنم، بلکه هر چه را می‌پسندیدم انتخاب می‌کردم و در بعضی شعرها حتی به حذف بخش‌هایی که نمی‌پسندیدم می‌پرداختم از جمله دو شعر از فریدون مشیری که شدیدا آن شاعر بزرگوار نجیب را دلشکسته و دلخور کرد. افسانه نیما را هم خلاصه کردم.»

کاخی پس از استقبال خوانندگان از این کتاب، «قدر مجموعه گل» را منتشر کرد که برگزیده‌ای از غزل فارسی از آغاز تا دوران معاصر همراه با شرح لغات و اصطلاحات و تعبیرات است.

همچنین «این کوزه‌گر دهر» از دیگر کتاب‌های کاخی در حوزه آنتولوژی شعر است که گزیده‌ای از رباعیات فارسی از ابتدای پیدایش آن تا دوران معاصر را به دست می‌دهد. در این کتاب تاکید کرد: «تقریبا نیمی از ادبیات عامیانه و مردمی ایران در قالب رباعی سروده شده؛ با محتوایی لطیف، عاطفی و بیانی ساده، دلنشین و عامیانه. اما رباعی اندیشمندانه و فلسفی در وصف واقعه یا اندیشه‌ای است که ارتجالا از خاطر شاعر گذشته است.»

مهدی اخوان ثالث

منبع تصویر،ISNA

توضیح تصویر،کاخی، چندین کتاب درباره اخوان ثالث منتشر کرد که معروف‌ترین آنها، یادنامه این شاعر با عنوان «باغ بی‌برگی» با استقبال زیادی از سوی خوانندگان مواجه شد

شیفته شعر مهدی اخوان ثالث

آشنایی با شعر و سپس خود مهدی اخوان ثالث، شاعر مطرح معاصر، نقش تعیین‌کننده‌ای در پژوهش‌های ادبی کاخی داشت. در مقاله «اخوان، اخوان بود» نوشت: «آشنایی من با اخوان برمی‌گردد به زمانی که دانش‌آموز دبیرستانی بودم و گذشته از تحصیل، به مکتب‌های قدیمی، برای خواندن عروض و قافیه می‌رفتم.»

زمانی که کاخی با شعرهای اخوان آشنا شده بود، این شاعر هنوز شیوه نیمایی را در شعر در پیش نگرفته بود: «با گذشت زمان وقتی برای تحصیلات دانشگاهی به تهران آمدم و از نزدیک با اخوان آشنا شدم، تازه آن موقع بود که به کنه روحیه و میزان قریحه او در شعر و قدرت زبان او پی بردم.»

کاخی چندین کتاب درباره اخوان ثالث منتشر کرد که معروف‌ترین آنها، یادنامه این شاعر با عنوان «باغ بی‌برگی» با استقبال زیادی از سوی خوانندگان مواجه شد.

علاقه زیاد کاخی به اخوان ثالث موجب شد که که همه حقوق مربوط به کتاب‌هایش درباره این شاعر را به خانواده او ببخشد تا این‌گونه توانسته باشد به خانواده اخوان، که غیر از شاعری شغلی نداشت، کمک کند. او به ایسنا گفت: «اخوان در زمان شاه برای همیشه از کار معلمی کنار گذاشته شد و از انجام کارهای دولتی هم منع شد. دیدم که آثار پراکنده‌ای دارد و خانواده‌اش نیز به درآمدی نیاز داشتند، پس پسر اخوان را به کارهای مقدماتی انتشاراتی واداشتم. او هم انتشارات «زمستان» را راه‌انداخت، بعد از آن کتاب‌های مربوط به اخوان را به زمستان می‌دادم.»

چاپ اول «باغ بی‌برگی» که نامش برگرفته از یکی از اشعار اخوان ثالث است، در سال ۱۳۷۰و دقیقا در اولین سالگرد درگذشت اخوان ثالث از سوی انتشاراتی به نام «نشر ناشران» منتشر شد.

این انتشاراتی با همکاری یازده ناشر و فقط برای انتشار این کتاب تشکیل شده بود. در مقدمه «باغ بی‌برگی» می‌خوانیم: «ساعت یازده صبح روز ششم شهریور ۱۳۶۹ بود. در بهشت زهرا، مقابل غسالخانه، زیر آن سایه‌بان بزرگ با سقفی پلاستیکی. من تنها، با دلی بی‌خویشتن، که انگار در من گریه می‌کرد ابر، ایستاده بودم. یکی از دوستان ناشر آمد و مرا به کناری خواند که در آن کنار، چند ناشر دیگر هم بودند. بعد از سلام و علیکی ساده و پراندوه، یکی از آقایان اظهار کرد که ما ناشران تصمیم داریم بخشی از نام و قدری از نانمان را صرف انتشار یادنامه‌ای برای اخوان ثالث کنیم و برای سامان دادن به این کار شما را در نظر گرفته‌ایم.»

اهمیت این کتاب کاخی در آن است که تصویری همه‌جانبه از زندگی و شعر اخوان ثالث به دست می‌دهد. این پژوهشگر ضمن ارائه یک زندگینامه از اخوان در ابتدای کتاب، فصلی را به شعرهایی که شاعران مطرح درباره اخوان ثالث سروده بودند، اختصاص داد.

سپس در فصل «اخوان در چشم دیگران» به نقدها و خاطره‌های دیگران درباره اخوان را جمع‌آوری کرد و ضمن اختصاص فصلی به گزیده‌ای از بهترین شعرهای اخوان، در فصل جداگانه‌ای به نظرات اخوان ثالث درباره دیگر شاعران پرداخت.

پس از نایاب شدن کتاب، یازده ناشر برای تجدید چاپ آن توافق نکردند ولی امتیاز نشر آن را به انتشارات زمستان (که این اسم نیز برگرفته از یکی از کتاب‌های اخوان ثالث است) واگذار شد.

کاخی بعدا کتاب‌های دیگری را نیز در انتشارات زمستان منتشر کرد؛ از جمله «سر کوه بلند» گزیده‌ای از اشعار مهدی اخوان‌ثالث و «صدای حیرت بیدار» که شامل گفت‌و‌گوهای اخوان ثالث با نشریات مختلف و حتی گفت‌وگوهای منتشرنشده و همچنین دست‌نوشته‌ها و یادداشت‌های پراکنده این شاعر است.

در زمینه معرفی شعر معاصر، علاوه بر نقدهایی که بر آثار شاعران می‌نوشت، کتابی را با عنوان «گفت‌وگوی شاعران» ترجمه کرد

منبع تصویر،Honaronline

توضیح تصویر،در زمینه معرفی شعر معاصر، علاوه بر نقدهایی که بر آثار شاعران می‌نوشت، کتابی را با عنوان «گفت‌وگوی شاعران» ترجمه کرد

«شعر سپید ناب هنوز گفته نشده»

کاخی که با ادبیات کلاسیک فارسی آشنایی داشت به حدی جایگاه شعر معاصر را بالا می‌دانست که در مقاله «از شاعر بودن تا شاعر شدن» نوشت: «شعر سپید به مراتب از سرودن شعر به شیوه کلاسیک و حتی نیمایی مشکل‌تر است و اگر بگویم سرودن شعری که سپید باشد و ناب، تقریبا تا به حال ممکن نشده، عقیده‌ام را گفته‌ام.»

به همین دلیل، از برخی از استادان دانشگاه که چندان به ادبیات معاصر فارسی توجه نمی‌کردند، انتقاد می‌کرد. او سال ۱۳۸۴ به ایسنا گفت: «عده‌ای مرتجع و متحجر در دانشگاه‌های ما هستند که این موضوع را گزک قرار داده‌اند که کسانی که شعر مدرن می‌گویند ادبیات کلاسیک را نمی‌شناسند و بی‌سوادند. باید گفت که اگر این عده بی‌سوادند، بی‌سوادی چیز مهمی نیست؛ با خواندن رفع می‌شود، ولی تحجر با خواندن هم حل نمی‌شود و می‌ماند، چرا که مرض است و به معالجه نیاز دارد.»

در زمینه معرفی شعر معاصر، علاوه بر نقدهایی که بر آثار شاعران می‌نوشت، کتابی را با عنوان «گفت‌وگوی شاعران» ترجمه کرد که شامل گفت‌وگوهای همزمان با چند شاعر بزرگ معاصر ایران، جمعی مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و م. آزاد تهرانی از دیگر آثار خواندنی مرتضی کاخی است.

این گفت‌وگوی جمعی مربوط به تابستان ۱۳۴۴ است و در دو جلسه، جلسه اول در خانه فروغ و جلسه دوم در خانه شاملو برگزار شد. حسن کامشاد، سیروس طاهباز و امین بنایی نیز به عنوان مصاحبه‌کننده در این جلسات حضور داشتند و نتیجه کار، در قالب کتابی به همت گرداری لعل تیکو، استاد هندی‌تبار دانشگاه‌های آمریکا به زبان انگلیسی منتشر شد.

کاخی تاکید داشت که ایرانیان همیشه در عرصه‌ شعر، حرف‌های زیادی برای گفتن داشته‌اند، اما «صدای ما آنقدر بلند نبوده که در میان صداهای بلند جهانی شنیده شود و به جایی برسد.»

مرتضی کاخی

منبع تصویر،Khabaronline.ir

توضیح تصویر،مرتضی کاخی، قبل از این که بیماری او را خانه‌نشین کند، در کارهای خیریه مشارکت داشت

مشارکت در امور خیریه

مرتضی کاخی در سال‌های پایانی عمرش، قبل از این که بیماری او را خانه‌نشین کند، در کارهای خیریه مشارکت داشت.

به عنوان نمونه، در سال‌ ۱۳۹۴ یک آلبوم موسیقی به نام «اوسنه» روانه بازار شد که او در آن، شعرهایی را با لهجه مشهدی دکلمه کرد. تمام عواید این آلبوم به مدت پنج سال به انجمن ام‌اس ایران تعلق گرفت.

دو سال بعد نیز در افتتاحیه نمایشگاه «برای نجات کودکان» برای حمایت از کودکان دارای بیماری نقص ایمنی حضور یافت که در روز نخست آن، ده‌ها میلیون تومان اثر هنری به فروش رسید.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها:

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.