از اوین به ناکجا؛ بی‌خبری خانواده‌ها از مکان نگهداری برخی زندانیان سیاسی

جمعه, 20ام تیر, 1404
اندازه قلم متن

ایران وایر

از زمان حمله اسراییل به زندان اوین، صدها زندانی، از جمله ده‌ها زندانی سیاسی به زندان‌های دیگر تهران و بازداشتگاه‌های استان‌های مجاور منتقل شده‌اند. زنان اغلب به قرچک، زندانی زنانه، بدون حداقل استانداردها مثل سیستم فاضلاب و آب قابل‌شرب در ورامین و مردان به زندان «تهران بزرگ» در جنوب تهران. در بیش از دو هفته‌ای که از حمله به اوین می‌گذرد، برخی زندانیان سیاسی فقط یک‌بار با خانواده تماس گرفته‌اند. برخی به خانه‌های امن وزارت اطلاعات منتقل شده‌اند و برخی دیگر با انتشار روایت درد و رنج خود و دیگر زندانیان، بیش از پانزده روز سانسور و سرکوب بعد از حمله به اوین را علنی کرده‌اند.

این گزارش درباره وضعیت زندانیان سیاسی از بعد از حمله به اوین است، گزارشی از آوار، دود، مقاومت و آوارگی بین زندان‌ها و بازداشتگاه‌های مختلف.

***

روایت‌هایی از حمله به اوین؛ وحشت، تهدید و غل‌و‌زنجیر

یکی از اولین روایت‌های مربوط به وضعیت زندانیان بعد از حمله به اوین، از زنان زندانی سیاسی در اوین بود. «مهوش (سایه) صیدال» در یک پیام صوتی از زندان قرچک، گفت که «بمباران آمریکا و اسراییل ما را نکشت، جمهوری اسلامی ما را آورد جایی که عملا ما را به کشتن بدهد.»

گزارش‌هایی که پیش‌تر به ایران‌وایر رسیده نیز نشان می‌دهد که پیش از رسیدن آمبولانس و کمک‌های امدادی، نیروهای امنیتی و سرکوب‌گر در زندان حاضر بودند. به زنان زندانی و زخمی از حمله اسراییل به اوین گفته شده بود که اگر به پنجره‌های اوین نزدیک شوند، تک‌تیراندازها دستور شلیک دارند و آن‌ها را هدف می‌گیرند.

نیمه‌های شب اما، زندانیان از اوین منتقل شدند. ایران‌وایر همان‌زمان مطلع شد که زنان زندانی در اوین را ابتدا به سوله یا «باشگاه» در زندان قرچک که ، قبلا گاوداری بوده و بدون داشتن حداقل‌های شرایط یک زندان، زندانش کرده‌اند، نگه داشتند. فردا صبح همه به قرنطینه این زندان منتقل شدند. 

وضعیت مردان زندانی هم دست‌کمی از شرایط زنان اوین نداشته است. «رضا خندان»، فعال سرشناس حقوق‌بشر و همسر «نسرین ستوده»، وکیل و زندانی سیاسی سابق در نامه‌ای از اوین از غل‌و‌زنجیر کردن مردان زندانی به یکدیگر خبر داد. از ترس حمله دوباره اسراییل به اتوبوس‌هایی که با نیروهای نظامی و امنیتی اسکورت می‌شدند و رفتار غیرانسانی ماموران با زندانیانی که ساعاتی پیش داشتند بازجوهایشان را از زیر آوار بیرون می‌کشیدند. این البته روایت دیگری است که «شهریار براتی‌نیا»، زندانی سیاسی در نامه‌ای به آن پرداخته است. 

«ابوالفضل قدیانی» و «مهدی محمودیان»، دو زندانی سیاسی دیگر نیز، در گزارشی مشترک که از زندان تهران بزرگ منتشر شده، روایت لحظه‌به‌لحظه‌ای از حمله اسراییل و آن‌چه پس از آن بر سر زندانیان آمد، گفته‌اند. به گفته آنان، انفجارهای متعدد بخش‌هایی از اوین از جمله بهداری و انبارهای زندان را ویران کرد و ده‌ها کشته و زخمی بر جای گذاشته است. زندانیان در حالی‌که برای کمک به مجروحان تلاش می‌کردند، با خشونت نیروهای امنیتی مواجه شدند، نیروهایی که اسلحه‌ها را به سوی زندانیان نشانه رفتند و آنان را به اجبار به بندهای تخریب‌شده بازگرداندند.

گزارش‌های دیگری که به ایران‌وایر رسیده نیز نشان از این دارد که تهدید و سرکوب فقط به زندانیان منحصر نمانده است. اطلاع‌رسانی درباره کشته‌شدگان و مجروحان، حتی در رسانه‌های داخل ایران تاکنون زیر تیغ سانسور انجام شده و خانواده‌های افراد کشته شده، بعضی با بازجویی و تعهد برای تحویل پیکر تا خاکسپاری اجباری در قطعه شهدا، روبه‌رو شده‌اند.

اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضاییه ایران، چند روز قبل گفته بود که «۷۹ نفر در حمله به زندان اوین کشته‌شده‌اند.» به گفته جهانگیر، قربانیان این حمله‌، کارمندان اداری، نگهبانان، زندانیان، نزدیکان زندانیان و همچنین افرادی بودند که در آن اطراف زندگی می‌کردند، احتمالا مثل «مهرانگیز ایمن‌ور»، هنرمند نقاش و همسر سابق «رضا خندان مهابادی»، شاعر و زندانی سیاسی پیشین. شنیده‌ها حاکی از آن است که برخی نیروهای لباس شخصی درون زندان اوین که هویت‌های جعلی داشته‌اند و همچنین بازجوها در جریان این انفجار کشته‌شده‌اند و به همین دلیل جمهوری اسلامی همچنان آمار دقیقی از تعداد کشته‌شده‌ها اعلام نمی‌کند و پیکر کشته‌شدگان را به‌شرطی تحویل داده که اطلاع‌رسانی نکنند. 

مهرآیین، فلاحی، یونسی و کاظمی

شرایط بعد از حمله به اوین برای زندانیان سیاسی تحت بازداشت دشوارتر است. برخی به خانه‌های امن منتقل شده‌اند، برخی به سلول‌های انفرادی دربسته و برخی اصلا نمی‌دانند کجایند.  برخی خانواده‌ها از مکان نگهداری عزیزان خود اطلاعی ندارند و امکان تماس تلفنی آن‌ها نیز قطع شده است. 

«علی یونسی»، دانشجوی نخبه دانشگاه شریف و مدال‌آور المپیاد نجوم که از فروردین ۱۳۹۹ بدون مرخصی در زندان است و به ۱۶سال حبس محکوم شده، روز ۲۷خرداد۱۴۰۴ از بند ۴ به‌زور به بیرون برده شد. «آیدا یونسی»، خواهر علی، در توییتی از «ربودن» برادرش توسط ماموران اطلاعات خبر داد. برادر علی، «رضا یونسی» نیز در مصاحبه‌ای با تلویزیون «ایران اینترنشنال»، نحوه بازداشت برادرش را که به‌همراه یگان‌ویژه زندان بوده، به «ربودن» تشبیه کرده و گفت که ماموران بعدا به هم‌بندی‌های علی گفته‌اند که او برای بازپرسی برده شده است.

آیدا یونسی، خواهر علی درباره آخرین خبر درباره برادرش به ایران‌وایر می‌گوید که خانواده تا دوازده روز مطلقا هیچ خبری از علی نداشته است: «۱۲روز هیچ خبری از او نداشتیم. همه خیلی نگران بودیم و هستیم، به‌خصوص مادرم.»

به گفته خواهر علی یونسی، او روز جمعه ۹تیر، «یک تماس خیلی کوتاه» با مادرش گرفته و گفته است که «در زندان تهران بزرگ و در سلول دربسته است»: «یک سلول امنیتی بدون هواخوری و وضعیت بهداشت و غذای اسفبار.»

خانواده از علی از آن زمان، یعنی بیش از ده روز پیش، هیچ خبری از او ندارند: «خیلی نگران وضعیتش هستیم. الان در بند امنیتی است و نمی‌دانیم برای چه بعد از ۵ سال علی را بردند و هیچ خبر و اطلاعاتی نداریم که چه زمانی می‌خواهند او را به بند عمومی برگردانند، کنار بقیه زندانیان سیاسی.»

وضعیت برای «مصطفی مهرآیین»، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس برجسته‌ای که در ماه‌های اخیر نظرات تخصصی‌اش درباره مسایل روز ایران، از او چهره‌ای محبوب و مردمی ساخته نیز، دشوار است. تا حدی که به نقل از ادمین صفحه‌ اینستاگرامش، او بعد از مدتی بی‌خبری از بعد از حمله به اوین، در تماسی بسیار کوتاه از خانواده‌اش خواسته بوده که برایش «دعا» کنند.

آقای مهرآیین، روز ۲۵ خرداد، ساعاتی پس از انتشار نامه‌ای سرگشاده خطاب به «علی خامنه‌ای» و مقام‌های سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی بازداشت و به اوین منتقل شد. مهرآبین در نامه‌ خود با لحنی صریح، خواستار پایان فوری جنگ، بازگشت به مذاکرات و کناره‌گیری رهبر جمهوری اسلامی از قدرت شده بود. او تاکید کرده بود که جمهوری اسلامی، دیگر نماینده مشروع مردم ایران نیست و ادامه این وضعیت، بحران‌های داخلی را تشدید خواهد کرد. در بخشی از نامه، او خطاب به مردم از آنان خواسته بود با پرچم‌های سفید و شعار «صلح با جهان» به خیابان‌ها بیایند و خواهان پایان جنگ و آغاز نظمی نوین در ایران شوند.

آخرین خبر از او مربوط به شامگاه پنج‌شنبه، ۱۹تیر۱۴۰۴ است که ادمین صفحه‌اش در اینستاگرام نوشت که او در تماسی کوتاه تایید کرده که در بازداشتگاه وزارت اطلاعات در شهر قم است.

اطلاعات رسیده به ایران‌وایر نشان می‌دهد که «بیژن کاظمی» نیز چند روزی است که از زندان تهران بزرگ به یک خانه امن وزارت اطلاعات منتقل شده است.  کاظمی بیش از ۴ماه را در حبس انفرادی گذرانده و تحت شکنجه روانی بوده تا اعتراف کند که برای ضارب دو قاضی بدنام دیوان عالی کشور که در دی‌ماه ۱۴۰۳ به‌دست آبدارچی دیوان کشته شدند، سلاح برده است. ایران‌وایر مطلع شده که او هنوز در همان‌ خانه امن نگهداری می‌شود و بعد از وقفه‌ای چند روزه پس از حمله اسراییل به اوین، احتمالا فشارها بر او از سر گرفته شده است.

روز شنبه ۱۴تیر۱۴۰۴، مادر آقای کاظمی در حساب اینستاگرام خود خبر انتقال فرزندش به خانه امن را نوشت و از این انتقال ابراز نگرانی کرد: «امشب بیژن تماس گرفت و اطلاع داد که سه‌شنبه‌، دهم تیرماه همراه دیگر زندانیان بازداشت موقت از زندان تهران بزرگ به مکانی نامعلوم در خارج‌ از استان تهران منتقل ‌شده‌است و در دسته‌های سه-چهار نفره در سلول‌های مجزا به‌‌سر می‌برند. جان بیژن و دیگر زندانیان سیاسی در خطر است.»

یک فرد مطلع درباره وضعیت خانواده بیژن کاظمی به ایران‌وایر می‌گوید که هرکس سابقه کشتار جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ و در زمانه شکست یا دشواری در جنگ را بداند و عزیزش در بند باشد، بدون‌شک نگران خواهد بود: «این انتقال خیلی نگران‌کننده است. البته نقطه امیدی هست که شاید چون بازداشت موقت است و تمام این مدت در انفرادی بوده، مدت یک هفته بعد از حمله به اوین در بند عمومی بوده است. چون نتوانسته بودند جایی برایش پیدا کنند، مجبور شدند کنار دیگر زندانیان سیاسی در بند عمومی نگهداری کنند. وگرنه این انتقال غیرقانونی در هر حال نگران‌کننده است.»

به گفته او، «با وجود شرایط بسیار بد زندان تهران بزرگ و این‌که این زندان هیچ امکاناتی ندارد و بیژن اهل رعایت بهداشت است، او در تماسش با خانواده گفته که زندان فشافویه را به خانه امن ترجیح می‌داده است. بالاخره ۱۳۰ روز زیر زمین و تنها بوده و بند عمومی را با تمام شرایط اسفناک بهداشتی و حتی با وجود این‌که شرایط بهداشتی و تغذیه و همه چیز در خانه امن بهتر است، ترجیح می‌دهد.»

زندانی دیگری که این روزها خانواده‌اش از او در این حد که بدانند زنده است خبر دارند، «ارغوان فلاحی» است، زن جوانی که در زمان اعتراضات ۱۴۰۱ نیز بازداشت شده بود، دوباره در بهمن ۱۴۰۳ بازداشت شد. این بار او هم با اتهام دست‌داشتن در قتل مقیسه و رازینی.

به نوشته سایت «بیدارزنی»، ارغوان فلاحی طی ماه‌های گذشته در سلول‌های انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۱ زندان اوین، تحت شکنجه‌های شدید روانی قرار داشته است. ارغوان فلاحی از زمان حمله اسراییل به اوین هم، تنها دو تماس تلفنی کوتاه با خانواده‌اش داشته و اعلام کرده که هم‌اکنون در «سلولی تاریک و بی‌نام‌ونشان» نگهداری می‌شود. مکانی که به گفته منابع، به احتمال زیاد نه زندان قرچک و نه بند «یک الف» است.

پس از حمله اسراییل به زندان اوین در روز دوم تیرماه، برای مدت هشت روز هیچ خبری از وضعیت ارغوان فلاحی و دیگر زندانیان بند ۲۰۹ در دست نبود. حالا سکوت برخی شکسته است، اما همچنان صدای پرسش خانواده‌ها از گوشه و کنار بلند می‌شود که عزیز دربندشان کجاست؟!


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها:

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.