اسرائیل، ایران، رفراندوم رفراندوم

چهارشنبه, 21ام آبان, 1393
اندازه قلم متن

ebrahim nabavi

ابراهیم نبوی
e.nabavi(at)roozonline.com

این آقای رهبر هم خیلی شیطان است، یک دفعه زنگ می زند به نتانیاهو و پشت تلفن فوت می کند. یا درست زمانی که جواد و جان دارند مذاکره می کنند، در خانه سلطان قابوس را می زند و فرار می کند می رود. یعنی این روحیه نشاط و سرزندگی و شادمانی اش همه مان را کشته است، اگر هم تا همین امروز نکشته باشد، احتمالا تا چند ماه دیگر احتمالا می کشد.

آقا، درست همین وقتی که هیات مذاکره تا گردن وسط مذاکرات عمان درگیر است، و اسرائیلی ها هم منتظرند با لگد از راه دور زیر میز مذاکره بزنند و هرچه آب پرتقال روی میز است بپاشند توی صورت جواد و کاترین، از آن طرف هم درست سه روز بعد از اینکه جمهوریخواهان در آمریکا سنا را در اختیار گرفتند و حالا باید خر بیاوریم و باقالی از واشنگتن به مقصد قم بار بزنیم، یک دفعه نصف شب خوابش نبرده و به جای اینکه برود توی فیسبوک دشمنان اسلام را بلاک کند، یا حسن نصرالله را لایک کند، رفته توئیتر پیام نوشته که “مسیحی و مسلمان و یهودی باید در اسرائیل برای تعیین حکومت آن کشور در یک همه پرسی شرکت کنند.”

داداش! اوقور بخیر! کجا بودی تا حالا؟ اصلا چه مناسبتی داشت؟ خبری شده به ما نگفتند؟ از یک طرف برای هیات مذاکره دعا می کند که موفق بشوند، از طرف دیگر خودش برای آنها دردسر درست می کند. سی سال است که طرح رفراندوم اسرائیل را داده، حالا چه فرقی می کرد یک ماه دیگر همین استتوس را پابلیش می کردی. توئیت کم داری؟ لایک دوست داری؟ اصلا برای چی؟

اتفاقا به نظرم راه حل خوبی است منتها برای همه. من مطمئنم که اگر در اسرائیل رفراندوم برگزار شود و مسلمانان فلسطینی که جمعیت شان زیاد شده در رای گیری حضور پیدا کنند، احتمالات فلسطینی ها برنده می شوند و حکومت را از دست اسرائیل می گیرند. در ایران هم اگر رفراندوم برگزار شود، احتمال خیلی زیاد دارد که مردم به یک حکومت غیر دینی جمهوری رای بدهند. در نتیجه حکومت هر دو کشور تغییر پیدا می کند، بعد یک مشت دیوانه می مانند در ایران که می خواهند دوباره انقلاب کنند تا حکومت اسلامی برقرار کنند، از اسیدپاش های اصفهان بگیر، تا احمد خاتمی و محمود احمدی نژاد و علم الهدی و جنتی و غیره که برای آنها هم منافع اسرائیل و سوریه و لبنان مهم تر از منافع ملی ایران است. در اسرائیل هم بعد از تغییر دولت ناشی از رفراندوم زندگی برای یهودیان تنگ می شود.

پیشنهاد می کنم هم رفراندوم در دو کشور برگزار شود، هم حزب اللهی های ایرانی بروند به فلسطین بعد از رفراندوم و یهودیان اسرائیل هم بیایند ایران و با مردم ایران زندگی کنند. خیلی هم دور همی خوش می گذرد. این جوری هم بشود کلی به نفع برادران حزب الله بخصوص ائمه جمعه و انصار حزب الله می شود.

اول: بخاطر اینکه برادران حزب الله می توانند بروند اسرائیل و هر هفته شنبه و دو شنبه و جمعه روز قدس برگزار کنند و اینقدر شعار بدهند تا گلویشان جر بخورد.

دوم: بخاطر اینکه برادران حزب الله که این همه دردسر دارند برای رفتن به لبنان و سوریه، می توانند بروند آنجا و هر روز خالد مشعل و حسن نصرالله و هنیه با دوچرخه بروند خدمت مقام معظم رهبری و با هم خوش بگذرانند. نیاز به موشک دوربرد برای نابودی اسرائیل هم ندارند. اصولا وقتی اسرائیل بشود مال حکومت فلسطین و ایران، دیگر نیازی به از بین بردنش نیست، چون دست خودشان می افتد، حکومت اسرائیل هم که وقتی بیاید به ایران نیازی به نابود کردن ایران ندارد، چون می شود کشور خودمان و خودشان.

سوم: هم در تهران و هم در تل آویو( جمکران بعدی) اعلام کنیم که هر کسی بدحجاب است در لبنان و اسرائیل و فلسطین بیاید به ایران، هر کسی هم که می خواهد نقاب بزند و حجاب زورکی داشته باشد و وسط پارک نماز بخواند برود فلسطین، با همین پولی که دیگر صرف نابودی اسرائیل و ایران نمی شود و خرج حجاب نمی شود و هزار بدبختی دیگر، هر کسی حالش را می کند. ما در ایران از صبح تا شب لایف استایل جهنمی خودمان را داریم و می خندیم و می زنیم و می رقصیم، حزب الله و فلسطین و انصار هم در آنجا بهشت خودشان را درست کنند و روزی سه بار سینه بزنند و هشت ساعت در روز گریه کنند و اینقدر با زنجیر بزنند توی سر خودشان تا جر بخورند.

جرم، روزنامه نگار

آقای محسنی اژه ای گفته: “یک فرد به عنوان اینکه روزنامه نگار است، تحت تعقیب قرار نمی گیرد. ممکن است فردی مرتکب جرمی شده باشد و این جرم اصلا ربطی به کار و حرفه او نداشته باشد. همچنین ممکن است این فرد به واسطه شغل خود مرتکب جرمی شود.” قبل از ایشان هم آقای روحانی همین تخم دوزرده را در نیویورک گذاشته بود، جوات هم همین حرف را در ژنو گفته بود. در همین راستا با یکی از مقامات قوه قضائیه گفتگو کردیم.

ما: آیا روزنامه نگاری جرم است؟

سخنگو: روزنامه نگاری جرم نیست، البته ممکن است روزنامه نگار مثل هر کسی جرمی بکند، مثلا اگر روزنامه نگاری با ماشین تصادف کند و آدم بکشد، ما بخاطر آدمکشی او را دستگیر و زندانی و مجازات می کنیم، ولی بخاطر روزنامه نگاری دستگیر نشده، مفهوم شد؟

ما: بله، مفهوم شد، ولی می خواهم ببینم افرادی مانند مجید سعیدی و حامد صابرکه مدتی دستگیر شدند، جرم شان چه بود؟

سخنگو: اینها عکاس بودند و انصافا عکس هایی می گرفتند که در شان یک روزنامه نگار نبود، ما با روزنامه نگاری که عکاسی نکند مشکلی نداریم. مفهوم شد؟

ما: خانم ژیلا بنی یعقوب و ریحانه طباطبایی و مهسا امرآبادی روزنامه نگار مدتی دستگیر و زندانی شدند، جرم اینها چه بود؟

سخنگو: شما می گوئید روزنامه نگار، در حالی که این افراد زن هستند. هر کسی هم زن باشد، ممکن است زندانی شود، این ربطی به روزنامه نگاری او ندارد.

ما: شوهر همین خانم بنی یعقوب، آقای احمدی امویی هم زندانی شد، ایشان مرد روزنامه نگار بود، چرا؟

سخنگو: خود شما می گوئید شوهر بنی یعقوب بود، هر کسی که شوهر یک زن روزنامه نگار باشد، ممکن است جرمی کرده باشد، مفهوم شد؟

ما: بله، مفهوم شد، ولی خانم بدرالسادات مفیدی برای چه دستگیر و زندانی شد؟

سخنگو: خانم مفیدی همانطور که از اسمش معلوم است، زن است و همین کافی است که دستگیر شود، ضمن اینکه ایشان در انجمن صنفی مطبوعات رئیس بود، یعنی عضو یک گروهک روزنامه نگاری بود، ایشان بخاطر روزنامه نگاری زندانی نشد.

ما: ولی کار انجمن صنفی مطبوعات فقط رسیدگی به کارهای روزنامه نگاران است.

سخنگو: رسیدگی به کار روزنامه نگاران روزنامه نگاری نیست، اگر ایشان فقط روزنامه نگار بود، ما مشکلی نداشتیم.

ما: گویا می خواستید فریدون عموزاده خلیلی روزنامه نگار را هم دستگیر کنید. برای چی؟

سخنگو: ما کشف کردیم که ایشان مطالبی درباره کودکان نوشته، ما انتظار نداریم یک روزنامه نگار درباره مسائل کودکان بنویسد، ایشان باید فقط روزنامه نگاری می کرد.

ما: آقای احمد زیدآبادی فقط روزنامه نگار بود، ایشان چرا دستگیر شد؟

سخنگو: ایشان فقط روزنامه نگار نبود. ایشان اهل زیدآباد سیرجان است و ما انتظار نداریم یک روزنامه نگار اهل زیدآباد سیرجان باشد، اگر ایشان اهل زیدآباد چالوس بود ما مشکلی نداشتیم، ولی چنین جایی نداریم، این مشکل ما نیست. روزنامه نگار باید بفهمد کجا متولد شود.

ما: آقای علیرضا رجایی که متولد زیدآباد سیرجان نبود، ایشان برای چه زندانی شد؟

سخنگو: جرم آقای علیرضارجایی بسیار سنگین بود، ایشان در انتخابات مجلس ششم، به عنوان نماینده تهران انتخاب شد و مسئولان مجبور شدند که ایشان را با تقلب حذف کنند و آقای حداد عادل را به جای ایشان نماینده مجلس کنند. این هزینه ای بود که ایشان به نظام تحمیل کرد. اگر ایشان کمتر از آقای حداد عادل رای می آورد، ما مشکلی نداشتیم، بنابراین مسئله ایشان روزنامه نگاری نبود. مفهوم شد؟

ما: بله، مفهوم شد. ولی آقای هادی حیدری برای چه زندانی شد؟

سخنگو: ایشان کاریکاتورهای خیلی بدی می کشید که اصلا در شان یک روزنامه نگار نبود. ما اصلا انتظار نداریم یک روزنامه نگار کاریکاتور بد بکشد. روزنامه نگار فقط باید روزنامه نگاری کند. اگر هم از دستش رفت و کاریکاتور کشید کاریکاتور خوب خوب مثل بیژنی خودمان بکشد. مفه…

ما: بله، مفهوم شد، ولی آقای مرتضی کاظمیان برای چی زندانی شد؟

سخنگو: ایشان مقالات سیاسی و گزارش های سیاسی می نوشت درباره مشکلات سیاسی کشور. ما انتظار نداریم حتی بفرض اینکه مشکلات سیاسی در کشور داشته باشیم، ولی کار روزنامه نگار این نیست که این مشکلات سیاسی را بنویسد. اگر ایشان به جای مشکلات سیاسی، مشکلات دیگری را می نوشت ما مسئله ای نداشتیم.

ما: ولی آقای ساسان آقایی که درباره مشکلات سیاسی نمی نوشت، ایشان چرا زندانی شد؟

سخنگو: ایشان جرمش بسیار سنگین بود. ایشان درباره مسائل حقوق بشر می نوشت و در ایران آقای جواد لاریجانی درباره حقوق بشر نظر می دهد. ما انتظار نداریم که یک روزنامه نگار درباره حقوق بشر بنویسد. حقوق بشر یک مسئله ای است بین آقای جواد لاریجانی و خدای خودش، به روزنامه نگار ربطی ندارد، مسئله ایشان روزنامه نگاری نبود.

ما: علت دستگیری چندین و چند باره آقای عمادالدین باقی چه بود؟ آیا ایشان روزنامه نگار نبود؟

سخنگو: ایشان هیچوقت روزنامه نگار نبود، ایشان مدتی مطالبی در روزنامه منتشر می کرد و ما از اول به ایشان مشکوک بودیم بخاطر مطالبی که درباره قتلهای زنجیره ای می نوشت، از نظر ما کسی که ما به او مشکوک باشیم، روزنامه نگار نیست. مثلا ما هیچوقت به آقای شریعتمداری مشکوک نبودیم و به همین دلیل ایشان روزنامه نگار است. آیا ما ایشان را دستگیر کردیم؟

ما: نه، دستگیر نکردید، ولی شما ساتیار امامی را به چه دلیل دستگیر کردید؟

سخنگو: خیلی بدیهی است، ایشان اسمش ساتیار است، ما انتظار نداریم اسم یک روزنامه نگار، ولو عکاس، ساتیار باشد، ما حتی درباره یاشار و کامیار هم مشکل نداریم، ولی چه معنی دارد که اسم یک روزنامه نگار برخلاف انتظار قوه قضائیه ساتیار باشد. آن وقت ایشان ادعا می کند که من را بخاطر روزنامه نگاری یا عکاسی دستگیر کرده اند، این در هیچ کشوری قابل قبول نیست. مفهوم شد؟

ما: بله، سعی می کنم مفهوم شود، ولی شما ماشاء الله شمس الواعظین را برای چه چند بار دستگیر و زندانی کردید؟ ایشان جرمش چه بود؟

سخنگو: ایشان در سنین جوانی چند کتاب کودک نوشته بود که انصافا کتابهای بدی هم نبود. ولی ما انتظار نداریم که یک روزنامه نگار در سنین جوانی اش کتاب کودکان نوشته باشد و اصلا چنین کسی را روزنامه نگار نمی دانیم. مفهوم شد؟

ما: شما ابراهیم نبوی را برای چه دستگیر و زندانی کردید؟ آیا ایشان بخاطر روزنامه نگاری زندانی نشد؟

سخنگو: البته که نه، ایشان به اسم روزنامه نگاری یک حرف هایی می زد که خیلی ها با خواندن آن می خندیدند و طنز می نوشت. ما انتظار نداریم که یک روزنامه نگار چنین چیزهای بی ربطی بنویسد. روزنامه نگار از نظر ما نباید عکاس یا کاریکاتوریست یا اهل سیرجان باشد یا اسمش ساتیار باشد یا ما به او مشکوک شویم، روزنامه نگار باید فقط روزنامه نگار باشد، نه اینکه خبر بدهد یا چیزی بنویسد یا کاری بکند، فقط روزنامه نگار، مفهوم شد؟

از: روز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.