شصت و یک سال از واقعه ۱۶ آذر در دانشگاه تهران می گذرد و به رغم تغییر نظام سیاسی کشور و وقوع بحران هایی بس شدید تر و فاجعه بار تر در حیات سیاسی دانشگاهها، هنوز این روز به عنوان روز دانشجو گرامی داشته می شود. به مناسبت این سالگرد بجاست نظری به رویدادهای آذر ماه ۱۳۳۲ بیفکنیم.
کمتر از چهار ماه از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و برکناری دولت مصدق گذشته بود. با تعلیق آزادی ها و سرکوب احزاب سیاسی، دانشگاه محل اعتراضها و فعالیت دانشجویان مخالف دولت شده بود. روز ۱۴ آذر سرلشکر فضل الله زاهدی، نخست وزیر، تجدید روابط بین ایران و انگلستان را اعلام کرد. همزمان خبر آمدن دنیس رایت، کاردار سفارت انگلستان، به ایران نیز که قرار بود چند روز بعد انجام شود منتشر شد . این اخبار و همچنین برنامه سفر ریچارد نیکسون، نایب رئیس جمهور ایالات متحده به ایران، موجب تشنج محیط دانشگاه شده بود. به همین دلیل نیروهای پلیس و ارتش حضور سنگینی در اطراف دانشگاه داشتند.
روز ۱۶ آذر گروهی از نظامیان برای دستگیری دانشجویی که ظاهرا آنها را مورد تمسخر قرار داده بود، وارد یکی از کلاسهای درس دانشکده فنی شدند. رئیس دانشکده در اعتراض به این امر زنگ تعطیلی را زودتر از موقع به صدا درآورد، امّا چون دانشجویان هنگام خروج از کلاس ها شعارهایی در اعتراض به حضور نظامیان در دانشگاه سردادند، با تیراندازی آنها مواجه شدند. در جریان این واقعه سه دانشجو، احمد قندچی، مصطفی بزرگنیا و آذر (مهدی) شریعت رضوی، کشته و چندین نفر دیگر مجروح شدند. خبر این واقعه در مطبوعات عصر آنروز انعکاس یافت و در روزهای بعد التهاب، تعطیلی و اعتصاب، دانشگاه را فراگرفت. از جمله روز ۲۳ آذر به احترام دانشجویان کشته شده، دانشگاه رسما تعطیل شد. مقامات اجازه مراسم دفن قربانیان را صادر کردند و صدها دانشجو در شب هفت واقعه علیرغم حضور پلیس دسته گلهایی بر مزار آنها گذاشتند. همچین به دستور شاه مقامات نظامی با اولیای دانشگاه وارد مذاکره شدند تا از التهاب حاکم بر فضای دانشگاه بکاهند. دانشجویان اما خواستار خروج نیروهای انتظامی بودند.
خشونت و سرکوبی که پس از انقلاب اسلامی دامنگیر دانشگاه شد، و هنوز می شود، از نظر شدت و تعداد تلفات با فاجعه ۱۶ آذر قابل قیاس نیست، امّا ۱۶ آذر است که تا پایان حکومت محمدرضا شاه پهلوی و پس از استقرار جمهوری اسلامی تا به امروز نماد مبارزات دانشجویی شده است، و همه ساله دانشجویان با برگزاری تظاهرات، اعتصابات و مراسم ویژه این “روز دانشجو” را گرامی می دارند.
به رغم تحلیلهای گوناگونی که تا کنون درباره این رخداد صورت گرفته، دو ویژگی مهم ۱۶ آذر، که از آن نمادی ورای زمان و نوع حکومت ساخته است نقض حقوقی است که منجر به چنین تراژدی شد. اوّل نقض حق آزادی عقیده و بیان. ابراز مسالمت آمیز عقیده حق فطری انسان است (مواد ۲، ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر) و این حق دانشجویان بود که، بدون خشونت، ناخشنودی خود را از وقوع کودتای ۲۸ مرداد و ایجاد رابطه دوباره با کشوری که با تمام قدرت با حق حاکمیت ایران بر منابع طبیعی اش مخالفت کرده بود و از دولت کودتا حمایت می کرد، ابراز کنند. دوّم این که حق دادخواهی و پیگرد قضایی نظامیانی که با سؤ استفاده از اسلحه گرم سه دانشجو را به قتل رسانده بودند (مواد ۸ و ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر)، نیز از حقوق اوّلیه انسان در جامعه است که با عدم پیگرد قضایی این جنایت و مصونیت عاملان آن، نقض شد.
روز ۱۶ آذر و بزرگداشت یاد قندچی، بزرگنیا و شریعت رضوی همانا بزرگداشت حق آزادی بیان و حق دادخواهی است که نقض آنها به قیمت جان این سه دانشجو تمام شد.
از آن زمان، دانشگاه و دانشجویان در ایران نقش مهمی در حیات سیاسی ایران ایفا کرده اند. در دهۀ سی دانشگاه کانون دفاع از دموکراسی و آزادی خواهی شده بود، و از اواسط دهۀ چهل و دهۀ پنجاه این نهاد مهم که نیروی جوان مملکت را آموزش می داد و برای آینده ایران آماده می کرد، بستر رشد ایدئولوژی های انقلابی شد، تا بدانجا که نقش دانشجویان و دانشگاه در پیشبرد انقلاب اسلامی ایران بسیار مؤثر افتاد.
ذهن پویا، نیروی جوانی، آرمان خواهی و آزادی از مسئولیت های روزمره امرار معاش، از دانشجویان نیرویی قوی برای ایجاد تحول و تغییر در اجتماع می سازد. و مقامات جمهوری اسلامی میدانند و بارها اذعان کردهاند که اگر آزادی بیان، اجتماعات و مطبوعات در دانشگاه وجود داشته باشد، سرایت این آزادیها به جامعه اجتناب ناپذیر خواهد بود. امری که موجودیت حکومت ایشان را به چالش خواهد کشید. از اینرو از ابتدای انقلاب، دانشگاه را به محل برگزاری نماز جمعه و تاخت و تاز نیروهای سرکوبگرشان مبدل کردند. انقلاب فرهنگی و بستن دانشگاهها به مدت سه سال، اخراج دانشجویان و استادان دگراندیش، سرازیر کردن بسیجیان در دانشگاهها برای اعمال سرکوب و کنترل جو حاکم، سرکوب حرکتهای اعتراضی دانشجویان از جمله در سالگرد شانزده آذر، حمله به کوی دانشگاه، و قتل و حبس و شکنجه دانشجویان که تا امروز به شدت ادامه دارد، ستاره دار کردن دانشجویان فعال در امور صنفی و سیاسی، همگی حاکی از وحشت مستبدان حاکم از نیرویی است که توان تشکل و آگاه سازی جامعه را دارد.
در دوران “اصلاحات” دهۀ هفتاد، دانشگاه یک بار دیگر کانون آزادی خواهی و دموکراسی طلبی شد. دانشجویان اوّلین نیرویی بودند که با ایجاد حماسۀ ۱۸تیر علم دادخواهی برای قتل های سیاسی موسوم به زنجیرهای را بلند کردند و در این راه باز بهایی گزاف پرداختند. تاریخ حرکت های دانشجویی در دو دهۀ اخیر به وضوح نشان می دهد چگونه دانشجویان با تجربه روزمره مبارزاتی خود به این نتیجه رسیدند که باید از بازوی احزاب سیاسی و فرقه های ایدئولوژیک، به نهاد های خود مختار و پویای جامعۀ مدنی بدل شوند و بیشترین خواسته هایشان صرفاً حقوقی و مدنی شود. آن ها با شجاعت و با فدا کردن جان، آزادی، و یا با ستاره دار شدن و محرومیت از تحصیل، تابوهای فرهنگی و سیاسی موجود را شکستند و به دفاع از حقوق محروم ترین و آسیب پذیرترین اقشار جامعه به پا خواستند.
از بدو تأسیس، بنیاد عبدالرحمن برومند سعی داشته که این نیروی سازنده را با صد ها فعال بی نام و نشان، و نیز خواسته هایش را به جهانیان معرفی کند. از این رو با تولید فیلم مستند، ویدیو و ایجاد نمایشگاهی در مورد تاریخ سرکوب دانشجویان، که در دانشگاه های آمریکا و آلمان به نمایش درآمده، برای آشنا کردن دانشجویان جهان با مسائل دانشجویان در ایران کوشیده است.شانزده آذر و یاد دانشجویانی که در راه آزادی و حقوق بشر جان باخته اند گرامی باد.
بنیاد عبدالرحمن برومند، ۱۶ آذر ۱۳۹۳