جهان بخش خانجانی که در دوران حکومت اصلاح طلبان از معاونین وزارت کشور بوده است در مصاحبه ای با خبرگزاری برنا گفته است که مراکز تصمیم گیریهای سیاسی در جمهوری و در راس آنها مجلس شورای اسلامی از «آفت حضور افراد و عناصر افراطی و رادیکال رنج می برند که منافع شخصی خود را بر منافع ملی برتر می شمارند و درمورد عمق مشکلات اجتماعی و اقتصادی جامعه ایرانی بسیار سطحی فکر و عمل میکنند»
این اعتراف صادقانه البته برای مردم ایران خبر تازه ای نیست. از بدو تولد رژیم جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ تا امروز میهن ما شاهد سقوط مستمر خود از کشوری در حال توسعه و دارای روابط حسنه با همه کشورهای جهان به کشوری در زیر حکومت یک رژیم واپسگرا تبدیل شده است که متاسفانه سیاست خارجی آن امروز به عنوان یک تهدید بین المللی شناخته می شود.
ایدئولوژی ارتجاعی رژیم نوبنیاد برای «اتحاد امت اسلامی» که آیتالله خمینی مبلغ آن بود دستاندازی در کشورهای مسلمان همسایه را برای سران رژیم توجیه میکرد. این سیاست خانمان برانداز به حمله صدام به میهن ما و جنگ ۸ ساله با عراق ختم شد که طی آن بیش از ۲ میلیون نفر از کشورهای درگیر کشته و معلول شدند.
امروز هنوز هم ۲۰ سال پس از آن کشتارهای خونین، اجساد تازه کشف شده جوانان میهن ما در تابوتهای بسیار برای دفن در ایران به کشور بازگردانده میشود. صحنههای ضجه و گریه مادران ایرانی بر سر این تابوتها که اجساد تکه پاره شده عزیزانشان را حمل میکند و یا آن دسته از مادرانی که فرزندانشان را در سحرگاهان در بالای چوبه دار به جرم دزدی و یا قعالیت های مخالفانه میبینند تصویر واقعی کشوری است که نارهبران آن برای به قدرت رسیدن در ۳۶ سال پیش به آنها وعده آزادی و سعادت و صلح داده بودند.
اما اگر این آرزوهای ملت ایران در آن روز بود، رهبران جمهوری اسلامی در پشت پرده افکارشان نقشههای دیگری را برای ملت ما تدارک دیده بودند.
امروز میلیونها جوان ایرانی در زیر ستم و اختناق رژیم یا برای آیندهای بهتر به ترک و فرار از میهن اقدام میکنند، یا ناچاراً غرق در فسادهای اجتماعی حاکم به مواد مخدر و بزهکاری برای گذران عمر باطل خود روی می آورند.
کودکان دبستانی را به پیروی از سیستم رژیم کره شمالی برای دعای سلامتی و پرستش رهبر رژیم یعنی آی الله خامنه ای مغزشوئی میکنند و آنها را برای «شهادت» در راه اسلام مورد سواستفاده خودشان و «جنگ با کفار» آماده میسازند.
گذشته از داشتن بالاترین تعداد آمار اعدامها در سال گذشته (گزارش جدید عفو بینالملل) ایران امروز در صدر کشورهایی قرار دارد که هر ماه هزاران فارغالتحصیل و نخبگان آن برای فرار از شرایط طاقت فرسای اجتماعی ـ اقتصادی میهن خود را برای همیشه ترک میکنند.
اما اگر این مصایب در پی سیاستهای داخلی رژیم گریبانگیر ملت ما شده است، سیاست خارجی آن هم چیزی جز وحشت و تهدید برای ملت ایران و منطقه نیافریده است.
امروز نیروهای نظامی و امنیتی رژیم به شکل واضح و روشنی در همه نقاط کشت و کشتار و آشوب زده منطقه از جبهه عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و یمن حضور علنی دارند و بی پروا بخشی از خونریزیها را هدایت میکنند.
از آن گذشته، رژیم به صورت مخفیانه همه گونه تسهیلات و کمک را در اختیار سازمانهای مخالف حکومتهای عربستان سعودی، بحرین، مصر و کشورهای آسیای میانه قرار میدهد.
جای شگفتی نیست که با توجه به این رفتار رژیم در منطقه، کشورهای خاورمیانه و جامعه جهانی از امکان دستیابی آن به بمب هستهای نیز دچار وحشت و نگرانی باشند و برای جلوگیری از یک فاجعه اتمی با سران آن بر سر میز مذاکره بنشینند.
با اینحال همانطور که امثال خانجانی ها صادقانه اعتراف می کنند، ایران ما با مشکلات و مصائب عظیمی روبروست که اگر نسل های امروز به حل آنها نپردازند نسل های فردا نه تنها ما را نخواهند بخشید بلکه کشوری نصیبشان خواهد شد که با تهدیدی جدی در مورد بقای آن روبرو می باشد.
علاوه بر به هدر رفتن منابع انسانی ایران، وجود سالها فساد و بی لیاقتی در مدیریت منابع طبیعی مورد نیاز زندگی ملت ما را نیز به سوی نابودی کشانده است.
مرگ تدریجی دریاچه ها و رودخانه ها، خشکسالی و بی آبی، آلودگی های مرگ آفرین در هوا و خاک های کشاورزی و سوخت های کارخانجات و ترافیک شهری که روزانه جان ده ها انسان بیگناه را می گیرد تنها بخشی از این تهدیدات هستند که به خودی خود از همه تهدیدات نظامی دشمنان دور و نزدیک علیه خاک میهن و استقلال و مردم ما خطرناکتر و ملموس تر هستند.
به گفته عیسی کلانتری از مشاوران وزیر در دولت های سابق، تهدید اصلی علیه بقای ایران در حال حاضر نه اسراییل و آمریکا و نه دعواها و اختلافات سیاسی میان جریانات حاکم بلکه شرایط اقلیمی وخیمی است که در حال نابودی قابلیت زیست انسانی در فلات ایران است. او به روزنامه قانون گفته است: «اگر برنامه ای برای جلوگیری از این نابودیهای محیط زیستی نداسته باشیم ایران تا ۳۰ سال آینده به سرزمین ارواح تبدیل می شود».
دولت حسن روحانی در چنین شرایط وخیمی عهده دار مسئولیت حل مشکلات عظیم مردم ما شده است. با این حال روحانی همه تلاش و تمرکز خود را در رسیدن به یک قرارداد هسته ای با قدرتهای جهانی و برداشتن تحریمها به عنوان پیش زمینه انجام رفرم های اجتماعی و اقتصادی برای این مشکلات عظیم مردم قرار داده است.
اما واقعیت این است که تا روزی که جناح های رادیکالی که خانجانی ها از وجود آنها نه تنها در مجلس بلکه در سپاه پاسداران و ارگانهای امنیتی نام می برند و در پیروی از بیت آیت الله خامنه ای در کشور و منطقه در حال ترکتازی هستند هیچ اصلاح واقعی حتی در صورت برداشتن تمامی تحریمها علیه ایران در کشور صورت نخواهد گرفت.
در چنین شرایط خطیریست که سازمانهای آزادیخواه و میهن دوست ایرانی منجمله مرکز دموکراسی برای ایران امید و گزینه برقراری یک دموکراسی سکولار در مقابل سیستم استبداد ولایت فقیه را برای گذار ملت ما به سوی صلح و پیشرفت و عدالت اجتماعی و حکومت قانون مطرح میکنند تا با دست یابی به آرمان دموکراسی حقوق انسانی مردم ما بدست آمده و صلح و ثبات خاورمیانه به دنبال آن تضمین شود.
بهروز بهبودی
ــــــــــــــــــــــ
* این مقاله به عربی در عرب پرس و به انگلیسی در بوستون گلوب هم منتشر شده است.
از: گویا