سردارِ “اشرار”

سه شنبه, 21ام مهر, 1394
اندازه قلم متن

mohammad_javad_akbarain

تصویر اول: پنج سال پیش در چنین روزهایى (آستانه‌ى ماه محرم) مرکز رسیدگى به امور مساجد در بخشنامه‌اى از روحانیان و مبلّغان خواست تا بر منبرها از “تشابه حادثه‌ى کربلا و فتنه‌ى ٨٨” بگویند. این مرکز با حکم آقاى خامنه‌اى تأسیس شده و وظیفه‌اش بنابر آنچه در این حکم آمده “نصب امام جماعت و دیگر مسؤولین مربوط به مساجد” جهت “تقویت هماهنگ جنبه‌هاى معنوى و انقلابى” است. همزمان (یک هفته مانده به محرم) احمد خاتمى (امام جمعه‌ى موقت تهران) هم “مداحان” را فراخواند تا دست به کار شوند: “مداحان باید احساس وظیفه کنند و گره زدن دیروز و امروز هنر بزرگ مداحی است… فتنه‌ى یزیدی را با فتنه‌ى اخیر گره بزنید… انتظار از مداحان بسیجی این است که در خط مقدم این روشن‌گری‌ها باشند.”

تصویر دوم: شش سال پیش در چنین روزهایى، سرتیپ حسین همدانى در حال تربیت و “سازماندهىِ اشرار و اراذل” بود تا در عاشوراى ٨٨ “به جمعیت بزنند” و با “تیغ و قمه” به جان مردم بیفتند؛ بخشى از افتخارات “سردار” را در مصاحبه با “تابناک” از زبان خودش بخوانید: “برآورد من این بود که روز عاشورا اتفاقاتی در پیش خواهد بود… همه‌ى سینماهای تهران را اجاره کردم. تمام مدارس و حسینیه‌ها را در اختیار گرفتیم… پنج‌هزار نفر از کسانی که… از اشرار و اراذل بودند را شناسایی کردیم و در منزل‌شان کنترل‌شان مى‌کردیم… اینها را عضو گردان کردم. بعداً این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سروکار دارند را پای کار بیاوریم. یکی از اینها فردی بود به نام ستاری. این ستاری وقتی به جمعیت زد جانباز ٧٠ درصد شد و به شهادت رسید… روز عاشورا همین سه گردان غائله را جمع کردند…”.

تصویر سوم: نتیجه‌ى سپردنِ مردم به “سه گردان اشرار و اراذل”، فاجعه‌اى شد که میرحسین موسوى در بیانیه‌ى سالگرد عاشوراى ٨٨، آن را چنین روایت کرد:

“به یاد دارید که در عاشورای سال گذشته با عزاداران معترض چه کردند: آنها را از پل‌ها به پایین انداختند، با ماشین از روی پیکر بی‌دفاع آنان گذشتند، سینه‌ی مالامال از عشقشان را هدف گلوله قرار دادند، و آنگاه بی‌شرمانه عکس‌العمل مردم خشمگین را با نمایش ناقص و گزینشی در رسانه‌هایشان، شورش دست‌نشانده‌های استکبار نامیدند و فریاد وا اسلاما سر دادند! آیا آن کس که ماشین پلیس دوبار از روی او رد شد، آمریکایی بود یا کسانی که از روی پل به پایین پرتاب شدند دست‌نشانده‌ی آمریکا و اسرائیل؟…پس از آن هم به دستگیری تعداد زیادی زن و مرد از بهترین فرزندان این انقلاب و آب و خاک پرداختند تا فریادها را در گلو خفه کنند. غافل از آنکه خشم فروخورده‌ی مردم آگاه و مظلوم بسیار خطرناک‌تر از فریادهای تظلم‌خواهی آنها خواهد بود”.

تصویر چهارم: پنج سال پیش در همین روزها، مهدى کروبى در مصاحبه با روزنامه‌ى اعتماد ملى، بازى‌گردانانِ معرکه‌ى عاشوراى ٨٨ را “مدعیان دروغینِ جبهه‌ى حسینی” خواند و گفت: “آنها در این شبیه‌سازى‌ها و مقایسه کردن‌هاى هدفمند، معترضین به نتایج انتخابات را یزید و یزیدیان خطاب مى‌کنند… البته با این تفاوت که در آن زمان حکومت در اختیار یزید و عُبیدالله بود و حسین و یارانش در اقلیت و غربت؛ اما اکنون آنهایی حاکمیت را در اختیار دارند که جنایت‌هاى بی‌نظیرى در کهریزک، اوین و کف خیابان‌ها و حمله به مجتمع‌هاى مسکونی به نام یاران و جانشینان واقعی امام حسین در حق مردم مظلوم و بی دفاع ایران انجام دادند.”

و نتیجه:

وقتى مرکز امور مساجد، “زبان‌ها” را “هماهنگ” کند تا بر منابر به جاى ذکر خدا، دروغِ بخشنامه‌اى بگویند و مرحومِ سردار هم سازماندهىِ “دست‌ها” را بر عهده بگیرد تا با “تیغ و قمه” به جان مردم بیفتند، ماجرا فقط به روز عاشورا ختم نمى‌شود؛ بچه‌هاى مردم را بدهید دست “گردان‌هاى اشرار و اراذل” با اختیار تام، و درِ بازداشتگاه را هم ببندید، چه اتفاقى مى‌افتد؟!

همه چیز منظم و مرتب است، نه مرگِ کسانى که در “بازداشتگاه کهریزک” جان باختند عجیب است و نه روایتِ نجات‌یافتگان درباره‌ى آن‌همه تجاوز و شکنجه.

یک جُو آگاهى و عدالت (و البته شرافت) اگر بود، امثال این “سردار”ها باید محاکمه و مجازات مى‌شدند؛ حالا شش محرّم گذشته از آن عاشوراى خونین. معترضان به جنایت در “حصر”ند و مُجرمان، آزاد تا فتوحاتِ آن روزها را به رخ بکشند و دور تابوتِ “سردارِ اشرار” و یکى از تبهکاران درجه‌ى اولِ عاشوراى ٨٨، “شهادت” خیرات کنند! مى‌گذرد این روزها هم. تاریخِ تجربه‌هاى انسانى مى‌گوید براى تماشاى عاقبت و عقوبت نباید عجله کرد، اما عدالت را هر روز باید تکرار کرد.

از: روزآنلاین


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.