از قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، بیست و هشت سال میگذرد و در طی این سالها مادران و خانوادههای خاوران و تمامی دادخواهان در داخل و خارج از ایران به دنبال روشن شدن حقیقت چرایی و چگونگی این اعدامها بوده و هستند. این اولین گام است که ما دادخواهان میخواهیم بدانیم چرا زندانیانی که حکم زندان داشتند، با حکم حکومتی رهبر وقت و توسط اعضای کمیسیون مرگ بیخبر از خود زندانیان و خانوادهها، به وحشیانهترین شکل ممکن تیرباران یا حلق آویز شده و آنها را مخفیانه در گورهای جمعی مدفون کردند؟
رییس قوه قضاییه در واکنش به فایل صوتی آیت الله منتظری میگوید: «آنچه از احکام دادگاهها بر حسب موازین شرعی و قوانین انجام شده است قابل خدشه نیست و حکم گروههای محارب کاملا آشکار است» چه چیزی آشکار است؟ چگونه است که هنوز هیچکدام از خانوادهها نمیدانند عزیزشان که حکم زندان داشتند، چگونه و چرا کشته شده و در کجا آنها را به خاک سپردهاند؟ چرا جنازهها را به خانوادهها تحویل ندادند و در گورهای جمعی مدفون کردند؟ چرا از تیرماه ۱۳۶۷، ملاقاتها را قطع کردند و خانوادهها و زندانیان را در بیخبری مطلق نگاه داشتند؟ چرا خبر کشته شدن آنها را پس از چند ماه با یک ساک کوچک به خانوادهها دادند؟ چرا خاوران را چندین بار با بولدوزر زیر و رو کردند؟ چرا به خانوادهها اجازه برگزاری مراسم آزادانه ندادند؟ چرا در خاوران را قفل زدند و به محض جمع شدن خانوادهها در خاوران، ماموران سر میرسند و خانوادهها را شکنجه داده یا بازداشت میکنند؟ و هزاران چرای بیپاسخ دیگر که حکایت از وحشت و ترس حکومت از روشن شدن جنایتهای دولتی دارد.
پس از این همه سال هنوز هیچ مقام مسئولی پاسخی رسمی و شفاف به خانوادهها و دیگر دادخواهان نداده است و بیتردید روزی باید تمامی ابعاد این فاجعهی انسانی روشن شود و تمامی دست اندرکاران در جنایت در شرایطی دموکراتیک در دادگاهی عادلانه و علنی محاکمه و مجازات شوند. همینطور در مورد دیگر جنایتهایی که از همان ابتدای به قدرت رسیدنشان تا کنون داشتهاند، از اسفند همان سال در کردستان، ترکمن صحرا و خوزستان و دیگر نقاطع ایران دست به کشتار وسیعی زدند. از کشتار مردم در خیابان و به گلوله بستن و ترور و قطعه قطعه کردن و اسیدپاشی و تیغ زنی تا کشتارهای در زندانها به ویِژه کشتارهای دهه شصت و ایجاد گورهای گروهی در خاوران تهران و دیگر گورستانهایی که در تهران و شهرستانها ایجاد کردهاند و چرایی و چگونگی هیچکدام از این جنایتها برای مردم روشن نشده است و ضرورت دارد تمامی اسناد دربارهی این جنایتها فاش و مسئولان شریک در این جنایتها شناسایی شوند.
برای ما تمامی مبارزان راه رهایی از دیکتاتوری که خواهان آزادی و برابری و عدالت باشند، از هر گروه و دستهای، از دین دار و بیدین یا با هر عقیدهی دیگری محترماند، ولی بیتردید برخی از این گروهها نیز مرتکب خطاهای بزرگی شدهاند که باید در زمان مناسب و در شرایطی دموکراتیک و عادلانه در برابر مردم پاسخگوی اعمال خود باشند، بهخصوص گروههایی که با جمهوری اسلامی همراهی کردند یا گروههایی که نوجوانان را وارد مبارزهی مسلحانه کردند، هر دو طیف از این گروهها صدمات جبران ناپدیری به بدنهی مبارزاتی جنبش رهایی بخش ایران وارد کردند، ولی در شرایط کنونی مسالهی اصلی ما این است که با حکومتی روبرو هستیم که تمامی ارکان قدرت و ثروت و امکاناتی که متعلق به مردم است را با فریب در اختیار گرفته است و بیوقفه برای خفه کردن مردم و مبارزان تلاش میکند تا با دیکتاتوری چند صباحی بیشتر بر سر قدرت بماند و این حکومت در برابر مردم و فعالان سیاسی و اجتماعی مسئولیت سنگینی دارد و باید پاسخگوی بیعدالتیهای خود باشد.
ما میخواهیم بدانیم، چگونه حکومتی که آرای مردم را گرفت تا آزادی و عدالت را به ارمغان بیاورد، میتواند به ناعادلانهترین شکل ممکن، مخالفان خود را با هر اعتقاد و گروه و دستهای این چنین سر به نیست کند؟ این حق را چه کسی به حکومت داده است؟ اگر هم چنین حقی را سالها پیش با آرای اشتباهمان به حکومت دادهایم، میتوانیم این حق را از حکومتی که جز کشتار و فقر و فساد و تباهی برای مردم کار دیگری نمیکند، پس بگیریم. حکومتی که نام جمهوری را بر خود گذاشته است، ولی میتواند با یک حکم حکومتی هزاران نفر از انسانهای آزاده را تیرباران کرده یا بالای چوبههای دار برده و هیچ پاسخی هم به خانوادهها ندهد، حکومتی نیست که با ارادهی مردم بر سر کار باشد. این حکومت جز برای حفظ امنیت و منافع خود کاری نمیکند و مردم تنها وسیلهای هستند که از آنها بهره برداری میکند.
ضرورت افشای اسناد حکومتی
ما، مادران پارک لاله ایران، ضمن گرامیداشت یاد و خاطرهی تمامی مبارزانی که در دههی شصت و به ویژه در تابستان ۱۳۶۷ قتل عام شدند، از مسئولان دفتر آیت الله منتظری که این سند مهم را افشا کردند، سپاس گزاریم. ما همچنین از ایشان میخواهیم که هر چه زودتر دیگر اسنادی که در اختیار دارند را افشا کنند تا هم بار مسئولیتشان سبکتر شود و هم شاید بتوان جلوی دیگر جنایتهای حکومت را گرفت.
ما معتقدیم اگر آیت الله منتظری یا دیگر دستاندر کاران حکومت که ادعای همراهی با مردم را دارند، از تیرماه ۱۳۶۷ که ملاقاتها قطع شد، خبر اعدامها را به خانوادهها میرساندند، شاید خانوادهها میتوانستند جلوی این حجم عظیم اعدامها را بگیرند و این توجیه که برای حفظ نظام سکوت اختیار کردند، از بار مسئولیتشان کم نمیکند و حتی بار مسئولیتشان را سنگین تر میکند که به جای همراهی با مردم، در برابر جنایتِ حکومت سکوت اختیار کردند. البته این واقعیت را نباید نادیده گرفت که آیت الله منتظری از آن زمان مغضوب حکومت شدند، ولی بسیاری از افرادی که تا سال ۱۳۸۸ در کنار نظام بودند و پس از آن سالها از حکومت به بیرون پرت شدند و حالا با ژست اصلاح طلبی در برابر نظام قرار گرفتهاند، حتی اکنون حاضر نیستند خط قرمز حکومت را بشکنند و باز هم سکوت اختیار میکنند یا به مردم دروغ میگویند و حاضر نیستند اسرار جنایتهای حکومت را فاش کنند. بیتردید این افراد نیز باید روزی در دادگاههای علنی و عادلانه پاسخگوی همراهیشان با جنایتکاران یا سکوتشان در برابر جنایت دولتی باشند.
آقایان و خانمهایی مانند تاج زاده که یا خود به نوعی در این جنایتها سهیم بودهاند یا در این رابطه سکوت اختیار کردهاند، نیز مسئولیت دارند و باید روزی پاسخگو باشند و اگر میخواهند دوست و همراه مردم باشند، بهتر است بهجای اینکه بنشینند و اتاق فکر درست کنند تا جهت مبارزه را به انحراف بکشانند و با استفادههای نادرست از تجربهی دیگر کشورها همچون افریقای جنوبی شعار «ببخش ولی فراموش مکن» را تبلیغ کنند که نه مسالهی امروز ماست و نه در شرایط مشابه آن کشور هستیم، بهتر است مانند آیت الله منتظری در مورد بیدادگریهای حکومت افشاگری کنند تا بار مسئولیتشان کمتر شود. این افراد به خوبی میدانند که بالاخره روزی به پای میز محاکمه کشیده خواهند شد و به همین دلیل به دنبال خانوادههایی هستند که میگویند «ببخش و بگذر» و بودن در کنار این افراد برایشان آرام بخش است و به همین دلیل نیز تلاش زیادی میکنند که به اشکال مختلف این طرز تفکر را به میان خانوادهها ببرند، بدون اینکه توضیح دهند در آفریقای جنوبی یا کشورهای مشابه در چه زمانی و با چه شرایطی مساله عفو و بخشش جنایتکاران و آشتی ملی مطرح شد.
ما از تمام افرادی که روزی در کنار حکومت بوده و سکوت اختیار کردهاند و حال به این نتیجه رسیدهاند که اشتباه کردهاند و میخواهند همراه مردم باشند، میخواهیم که اطلاعاتشان را در اختیار مردم قرار دهند تا بار مسئولیتشان سبکتر شود، اینکه فقط به حکومت انتقاد کنند، علاج واقعه نیست، ضرورت دارد که هر چه میدانند به اطلاع مردم برسانند و افشاگری کنند.
به امید فراگیر شدن جنبش دادخواهی برای ساختن فردایی دموکراتیک بدون زندان و شکنجه و اعدام
مادران پارک لاله ایران
۲۸ مرداد ۱۳۹۵