حماس چه می‌خواهد؟ به مناسبت دیدار سیدمحمود علوی با حماس

پنجشنبه, 30ام خرداد, 1398
اندازه قلم متن

شاید بهترین راه شناخت پندارها و تصورات حماس از انسان، جامعه و حکومت در منشور (۱) یا میثاق آن باشد. منشور حماس در ۱۸ آگوست ۱۹۸۸، با یک مقدمه، ۵ فصل، شامل ۳۶ اصل، منتشر شد و تاکنون معتبر است. بنابر مقدمه، منشور “مبین ماهیت حماس، هویت، جایگاه، انگیزه‌ها و امیدهایش و… است” و در این رابطه (از جمله) چنین می‌گوید: “… حرکت مقاومت اسلامی موجودیت، افکار و اندیشه‌ها، نوع زندگی و برداشت‌های خود از انسان و جهان را بر اساس اصول اسلامی پایه گذاری می‌کند و کردارش منتج از اصول اسلام است… (اصل۱)، حماس… حرکت مقاومت اسلامی شاخه اخوان المسلمین در فلسطین، و اخوان المسلمین بزرکترین حرکت اسلامی دوران مدرن است. این سازمان با درک و فهمی عمیق و تصوراتی دقیق و جامع دارای طرح‌های اسلامی برای تمام زمینه‌ها و امور زندگی است: از تصویر جهان و ایمان تا سیاست و اقتصاد، از تعلیم و تربیت و سازماندهی جامعه تا امور قضایی و دولت، از ارائه اسلام و آموزش تا هنر و رسانه‌ها، در امور قابل رویت و امورغیرقابل رویت و در تمام امور زندگانی” (اصل۲).

توجه شود که “جهان بینی” حماس حتا در اموری است که دیگران نمی‌توانند آنها را ببینند (امورغیرقابل رویت)، و مسلمانان باید از آنها پیروی کنند، نمونه: “… نقش زنان… در خانه جهادگران یا خانواده‌ای که درگیر جهاد است… تربیت فرزندانی است که آماده ایفای نقش پیکارگر جهادی باشند… ” (اصل ۱۸)، به زبان عادی، زنان باید در خانه تروریست و نفرات انتحاری تربیت کنند. یا در زمینه فرهنگ و هنر: “… معیارهای دقیقی وجود دارند که می‌توان بر اساس آنها تشخیص داد که آیا این هنر، هنر اسلامی یا هنری کفرآمیز است… رهایی اسلامی نیازمند هنر اسلامی است… انسان ترکیبی ساخته شده از گل… و دمیده شده از روح است… هنر اسلامی از انسان به عنوان یک مجموعه کامل (گل و روح، پ. د.) سخن می‌گوید… در حالیکه هنر کفرآمیز تنها از جسم، از گل، سخن می‌گوید و نه از مجموعه گل و روح دمیده شده به آن… ” (اصل ۱۹). این دو معیار (دو اصل) کوچک “تربیتی” و “فرهنگی- هنری” را به این دلیل در ابتدا آوردم تا پیش از بررسی منشور، تصویری اندک از نگاه حماس به دو پهنه زندگی و جامعه داده باشم.
حماس خود را چگونه تعریف می‌کند: “… حرکت مقاومت اسلامی یک جنبش مستقل فلسطینی… برای برافراشتن پرچم الله در هر وجب از خاک فلسطین و تاسیس یک حکومت اسلامی… (است)… جنبش مقاومت اسلامی… جنبش فلسطینی متمایزی است که تنها وفاداری‌اش به الله و شیوه زندگی‌اش بر اساس موازین اسلام است… خداوند هدف ما، پیامبر الگوی ما، قرآن قانون اساسی ما، جهاد راه ما، و مرگ در راه خدا والاترین و بالاترین آرزوی ما است… (اصول ۶ و ۸)… ساختار اساسی حرکت مقاومت اسلامی متشکل از مسلمانانی است که وفادار و خادم خدا هستند، او را ستایش و پرستش می‌کنند و در خدمت او قرار دارند، همچنانکه خداوند در آیه ۵۶ از سوره ۵۱، فرموده است: من جن و انسان را آفریدم تا مرا پرستش کنند… ” (اصل ۳).
سازمان سیاسی که منشاء قدرت و حکومت خود را بر فراز انسان بداند و الله را بر فراز خرد انسان بنشاند، اصولا تامگرا، “نژاد پرست”و انسان ستیز است. سازمان سیاسی که به “جن” اعتقاد دارد و کاشف امور”غیرقابل رویت” باشد، بهتر است سرگرم جادوگری و جن گیری شود تا مبارزه سیاسی و اداره امورعمومی کشور. حماس اساسا یک سازمان مرتجع، تروریست و بنیادگرا است که می‌خواهد یهودیان (نه اسرائیلیان، یا اسرائیلیان ساکن فلسطین یا پیروان صیهونیسم، بل یهودیان) را نابود کند و حکومت خلافت اسلامی تشکیل دهد: ” رسول خدا، پیامبر محمد، فرموده‌اند که روز قیامت و روز عدل الهی به سر نخواهد رسید مگر آنکه مسلمانان با یهودیان ستیز کنند و آنها را به قتل رسانند. این روز، پیش از آنکه یهودیان خود را از سر ترس در پشت سخره‌ها و درختان پنهان کرده باشند، و سخره‌ها و درختان فریاد برآورند:‌ای مسلمانان! شتاب کنید! در اینجا، در پشت این سخره‌ها و درختان یهودیان پنهان‌اند، بیائید و آنها را بکشید، به سر نخواهد رسید… ” (اصل ۷). کشتار یهودیان به عنوان پیش شرط لازم و ضروری برای”روز قیامت”! چنین سخنانی، آنهم در منشور راهنمای یک سازمان سیاسی، تنها می‌تواند دلیلی بر ذهنیت کور و بسته نویسندگان آن تا حد یک بیمار روانی و برهانی بر این مدعا باشد که نویسندگان منشور و پیروان این سازمان اصولا از هر نوع درک و فهم امروزی نسبت به سیاست و سیاست ورزی و همزیستی مسالمت آمیز ملل در کنار هم محروم هستند. تشویق، ترغیب، یا تبلیغ و ترویج قتل و کشتار یهودیان (یا پیروان هر دین و مذهب یا مرام و مسلک) تنها توجیه گر اعمال قاتلان و قصابان حرفه‌ای است که به رذالت خود در رابطه با قتل دگراندیشان (یا دگر باشان) پوشش دینی- سیاسی می‌دهند و اصولاهیچ ربطی به مبارزه برای رهایی، آزادی یا عدالت ندارد. درست مانند آنچه در نظام ولایت فقیه اتفاق افتاد، یا همچون طالبان، داعش و غیر. از نگاه حماس “استقرار حق، یعنی شنیدن آوای موذنان از بالای مساجدی که حاکمیت اسلام را اعلام می‌دارند… ” (اصل ۹).
از نگاه حماس: ” که به خدا استناد می‌کند… وظیفه هر مرد یا زن مسلمان است که با دشمن از راه جهاد مبارزه کند. برای اینکار زنان نیازی به اجازه شوهر، و نوکران نیازی به اجازه ارباب، برای ترک خانه ندارند (اصل ۱۲)… تمام تلاشهای صلح آمیز و کنفرانس‌های جهانی با هدف حل مشکل مسئله فلسطین در تضاد و تعارض با خواسته‌های حماس است، زیرا چشم پوشی از بخشی از فلسطین به معنای زیر پا گزاردن برخی از اصول دین اسلام است… و برای حل مشکل فلسطین تنها راه، جهاد است… تلاش‌ها، فعالیت‌ها، پیشنهادات و کنفرانس‌های بین المللی با هدف حل مشکل فلسطین… تماما اتلاف وقت و بیهوده است… ملت فلسطین نجیب تر از آن است که آینده، حقوق و سرنوشت‌اش را وابسته به چنین بازی‌های پوچ و بی ثمری کند (اصل ۱۳) و… تنها راه مبارزه با یهودیان… و برافراشتن پرچم جهاد است” (اصل ۱۵).
حماس مخالف تمام تلاش‌ها و کنفرانس‌ها برای حل مسالمت آمیز مشکل فلسطین است. منشور حماس هزیان گویی عده‌ای متعصب خشک اندیش است و ربطی به واقعیات خارج از ذهن ندارد. عده‌ای که می‌پندارند در دوران محمد زندگی می‌کنند. آنها “دشمنان ” خود (یهودیان) را در همه جا می‌بینند، دشمنانی که همواره در حال توطئه علیه جهان اسلام‌اند: “… دشمنان ما… در پشت انقلاب فرانسه، در پس انقلاب کمونیستی روسیه و در پشت پرده اکثر انقلاب‌ها قرار دارند… آنها با پول خود سازمان‌های مخفی مانند تشکیلات فراماسونری، کلوب روتاری، کلوب لاینز و… را بوجود آوردند که در سراسر دنیا پراکنده‌اند تا نظام‌های موجود اجتماعی را متلاشی کنند و منافع صیهونیستی را به جای آنها بنشانند… در رابطه با جنگ‌های محلی و نیز جنگ‌های جهانی به راحتی می‌توان چنین گفت: آنها عاملان جنگ جهانی اول بودند تا خلافت اسلامی- عثمانی ما را از میان ببرند… و سازمان اتحاد ملل را بوجود آوردند تا توسط آن بر دنیا حکومت کنند… آنها در پس پرده جنگ دوم جهانی قرار داشتند تا شرایط تشکیل اسرائیل را فراهم کنند… و از آن راه سودهای سرشاری بردند… آنها سازمان ملل متحد و شورای امنیت را جانشین سازمان اتحاد ملل کردند تا از این راه بر جهان حکومت کنند… آنها گردانندگان اصلی تمام جنگ‌ها در سراسردنیا هستند… در دنیا هیچ جنگی وجود ندارد که گردانندگان پشت پرده‌اش آنها نباشند… (استناد به آیه ۶۴ از سوره پنجم قرآن، پ. د.): هر چقدر هم که آتش و جنگ علیه فرستاده خدا و مومنان بر پا کنند، خداوند تمام آنها را خاموش خواهد کرد. آنها با تمام قوا تلاش دارند بر روی زمین شر و فساد بر پا کنند… نیروهای امپریالیستی و نیز سرمایه داری به همراه شرق کمونیستی… حامیان این دشمن‌اند… و هنگامیکه اسلام ظاهر می‌شود و در برابر آنها قد علم می‌کند، این نیروهای خدانشناس با هم متحد می‌شوند، زیرا تمامی آنها از یک خمیر مایه هستند (اصل ۲۲)… ما با تمام احترامی که برای سازمان آزادیبخش فلسطین (الفتح) قائلیم… باید اذعان کنیم که نمی‌توانیم از تصورات اسلامی خود برای حال و آینده فلسطین عدول و تصورات سکولار را جانشین اعتقادات اسلامی خود کنیم. خصلت اسلامی فلسطین بخشی جداناپذیر از دین و مذهب ما است و کسانی که از دین و مذهب خود دست بکشند، همه چیز خود را از دست می‌دهند (استناد به یک آیه قرآن، پ. د.)… اما اگر سازمان فتح اسلام بیاورد… ما به عنوان سرباز برای آنها خواهیم جنگید… ” (اصل ۲۷).
با چنین تصورات و اندیشه هایی که در پشت هر اتفاق تاریخی- اجتماعی توطئه برای ضربه به اسلام دیده می‌شود، و تمام نهادهای جهانی را که محصول دست آورد بشریت برای صلح و امنیت‌اند یکجا رد می‌کند، و توطئه یهودیان علیه مسلمانان را درهمه جا وهمه چیز، از انقلاب فرانسه تا انقلابات روسیه و چین، می‌بیند، چگونه می‌شود با چنین کسانی بر سر واقعیات جهان و حل مشکلات به گفتگو نشست؟ باید نشست، اما چگونه؟
حماس یک سازمان ارتجاعی بنیادگرا و تامگرای اسلامی- تروریستی، سازمانی ضد دمکراسی و ضد حقوق بشر است که حکومت دینی بر اساس قرآن و سنت محمد می‌خواهد، حکومتی چون حکومت ولایت فقیهیان، طالبان و داعش یا بدتر از آنها. می‌خواهد از راه “جهاد” (قتل و کشتار) تمام مردمان را متقاعد کند که پندارهای بیمارگونه‌اش ارزش‌های برتراند، حکومت اسلامی دوران محمد را می‌خواهد. نمی‌توان و نباید تحت بهانه “مقاومت فلسطین” یا دفاع از مردمان مظلوم نوارغزه، به دفاع از حماس پرداخت. چنین کاری “توده گرایی” پوپولیستی و فهم نادرست از حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش. ما ایرانیان حکومت دینی را آزموده‌ایم، و آزموده را نباید دوباره آزمود.

منابع و پانویس‌ها:
۱- ن. گ. به ترجمه متن آلمانی، برگرفته از یورو نیوز، ۷ آگوست ۲۰۱۴،
http://europenews.dk/de/node/43391
۲- آیه‌ها به زبان آلمانی است که من به متن فارسی آنها در قرآن مجید، ترجمه ابولقاسم پاینده، چاپ سوم، نوروز ۱۳۵۴، رجوع کردم
۳- گفتاوردها از منشور و اصول (عمدتا) به شکل چکیده بیان شده‌اند، زیرا متن حدود پانزده برگ و بسیار طولانی است
۴- هرجا در پرانتر (پ. د.) آمده است، یعنی توضیحات داخل پرانتز از نویسنده است و در اصل منشور وجود ندارد

تماس با نویسنده: Dastmalchip@gmail.com

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.