کاریکاتورهای روزنامه حزب توده از دکتر مصدق با لباس زنانه

یکشنبه, 28ام مرداد, 1403
اندازه قلم متن

حزب توده مصدق را عامل امریکا می خواند و به قول خود، لبه تیز حمله خویش را متوجه او و حکومت ملی او کرده بود. بدیهی است برای وابستگی خود به «شوروی» سابق، دلیل می تراشید. دکتر انورخامه ای در این باره می نویسد: «انگلیسی ها از ایران رفتند ولی توطئه آنها علیه ملی کردن صنعت نفت و حکومت دکتر مصدق و جبهه ملی ادامه یافت. این توطئه ها از دو طریق انجام می گرفت: یکی توسط عمال با نقاب و بی نقاب آنها در هیئت حاکمه و دستگاه حکومتی و دیگری بوسیله حزب توده. اگر نفتی ها جنبش ضد استعماری ایران را از راست میکوبیدند، حزب توده آن را از چپ مورد حمله قرار میداد. ظاهراً این دو حمله متضاد یکدیگر اما در واقع مکمل هم بودند و توطئه واحدی را تشکیل میدادند. حزب توده به ادعای اینکه می خواهد بطور قاطع و انقلابی علیه امپریالیسم امریکا و انگلیس مبارزه کند، اخلال میکرد، زد وخورد براه می انداخت، کشت و کشتار برپا می کرد و آشوب می آفرید و نفتی ها در مجلس، در مطبوعات، در میان محافل حاکمه، در بازار و خلاصه هر جا که می توانستند آن را بزرگ میکردند، اغراق مینمودند، وحشتناک جلوه میدادند، تخم ترس و هراس در دلها می پراکندند و دولت مصدق و جبهه ملی را مسئول آن می شمردند. بدین سان دو جناح ظاهراً متضاد دست در دست هم پایه های جنبش ضد استعماری و حکومت ملی را که مظهر آن بود متزلزل می ساختند و مقدمات سقوط و نابودی آنها را فراهم می آوردند.» (انورخامه ای، از انشعاب تا کودتا،  انتشارات هفته، ص ۳۴۸)

در این زمان، مطبوعات مخالف نیز، موضعی بدتر از موضع دربار داشتند. وابستگان به حزب توده در روزنامه ها و نشریه های متعدد خود، از جمله روزنامه «بسوی آینده»، همه روزه دکتر مصدق و حکومت ملی او را، همراه با روزنامه های درباری، با سخیف ترین کلمات به باد ناسزا می گرفتند و او را به «پیروی محض از امپریالیسم امریکا» متهم می کردند. بسوی ﺁینده که ناشر افکار حزب توده و نوکران با غیرت بیگانگان و روسیه شوروی  بود، می نوشت: « … دولت دکتر مصدق به پیروی محض از امپریالیسم امریکا راه خیانت و سازش با شرکت نفت جنوب را در پیش گرفته است… دولت دکتر مصدق کجا می رود؟ به جانب اطاعت کورکورانه از امریکا، و گرنه چرا مملکت را به امریکا می فروشد. سازش ننگین دکتر مصدق و جبهه ملی در مسئله نفت مورد نفرت شدید ملت ایران است… اکنون برای مردم مراقب و با هوش ایران کاملاً واضح و آشکار است که دولت مصدق مسئله نفت را می خواهد به سود امپریالیسم پایان دهد و با نام ظاهر فریب ملی شدن، نفوذ استعماری را در منابع نفتی ایران پا برجا نگاه دارد…

مصدق نقش دلال نفت را بازی می کند… دکتر مصدق علناً به منافع ملت ما خیانت می ورزد و برای پابرجا نگهداشتن نفوذ ارتجاعی و امپریالیستی  به ملت ما از پشت خنجر می زند ….» (محمد علی سفری، قلم و سیاست، جلد اول، نشر نامک، ص ۵۰۳)

در ۱۶ بهمن روزنامه بسوی آینده تاکید می کند «مصدق و دار و دسته اش، هر روز سند تازه ای از چاکری خود در آستان استعمار آمریکایی می دهند…» (همانجا، ص ۵۸۲)

و همچنین روزنامه مردم می نویسد: «دولت مصدق و دربار پسر رضا خان یکی از دیگری بدترند. زد و خورد آنها در چهارچوب منافع امپریالیستهاست. فقط مبارزه متحد خلق می تواند حکومت ستمکار دربار و دولت را واژگون کند.» (مردم شماره ۱۷۴، بتاریخ ۶/ ۱۲/ ۳۱) و بدنبال آن، «بسوی آینده» می افزاید: «دولت مصدق روز به روز رسواتر می شود. «پیشوا » در میان حصاری از سرنیزه پنهان شده است و فریادهای خشم و کین ملت را ناشنیده می گیرد… این چه پیشوای ملتی است که از ترس ملت خروج از خانه را برخود حرام کرده و در سایه صدها سرنیزه بسر می برد!» (بسوی آینده بتاریخ ۲۷/۱۱/۳۱).

نشریه چلنگر در لوای شعر و کاریکاتورهای سخیف و زننده در ناسزا گوئی و تخریب مصدق و حکومت ملی گوی سبقت را ربوده بود. بعنوان مثال: کاریکاتوری که دکتر مصدق را به صورت عنتر کشیده بود و با طناب امریکا او را می رقصاند. و زیر این کاریکاتور آمده بود: «”لوطی  عنتری”؛ مرحبا آقای لوطی عنتری / از تمام لوطیان لوطی تری !/  سفت کن  شل کن سر زنجیر را / هی بکش این عنتر پیر را / گاهی امریکا ببر گاهی هلند/ سر نه پیچد این زبان بسته زبند!/  او سر پا گوش بر فرمان تست / چشم او سفره احسان تست!/ هست این عنتر از آن بازیگران !/ خوب می رقصد بساز دیگران!…» (چلنگر-  دوشنبه، یک اردیبهشت ۱۳۳۱)

فریدون کشاورز می نویسد: «بیاد دارم که در روزنامه چلنگر که روزنامه معروف فکاهی حزب توده و تحت نظر شاعر خوش قریحه گیلان افراشته اداره میشد، تحت تأثیر رهبری (حزب توده)، کاریکاتوری از دکتر مصدق با لباس زنانه چاپ شده بود که مشغول رقصیدن است و هاریمن[۱] ارکستر امریکایی این رقص را اداره می کرد» (دکتر فریدون کشاورز، «من متهم می کنم»، ص ۷۷)

[۱]  مشاور شخصی ترومن، رئیس جمهور امریکا که پس از ملی شدن شرکت نفت، در تیرماه ۱۳۳۰ به عنوان میانجی بین ایران و انگلستان به تهران اعزام شد

منبع: نهضت ملی ایران و دشمنانش به روایت اسناد

ابوالحسن بنی صدر –  جمال صفری

صفحه ۱۵۸-۱۶۲

تاریخ انتشار ۱۴ اردیبهشت ۸۷

لینک کتاب: https://enghelabe-eslami.de/1821/

کاریکاتورهای دیگر روزنامه چلنگر

روزنامه چلنگر- بهمن ۱۳۳۰

 

به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.