کنسرت گروه موسیقی گذر، یک گروه موسیقی کورد یارسان، به سرپرستی چشمه اخوت مقدم که قرار بود به مناسبت روز جهانی مولانا،در روز چهار شنبه ۷ مهر ۱۳۹۵، در فرهنگ سرای ملل تهران برگزار شود، لغو شده است. برگزار کنندگان این کنسرت میگویند، ممانعت حراست و جلوگیری از حضور خانمهای نوازنده بر روی سنّ باعث لغو کنسرت شده است.
در همین رابطه گروه موسیقی گذر یادداشتی به شرح زیر منتشر کرده است:
… در آستانه ی زاد روز مولانا، ماجرای لغو کنسرتها دامن تهران را هم گرفت.
.
متاسفانه دیروز، هفتم مهر ماه، اجرای ما که قرار بود به مناسبت بزرگداشت مولانا در فرهنگسرای ملل برگزار شود، با ممانعت حراست و جلوگیری از حضور خانم های نوازنده بر روی سن، لغو شد.
جای بسی تاسف است که هنر و موسیقی در مملکتی که روزگاری سرای هنر و هنرمندان بود، اینگونه مظلوم واقع شده و هنرمند از سوی دولتمردان جایگاه خود را از دست داده است. سرزمینی که بزرگانی چون سعدی و حافظ، عطار و مولانا و …. را در خود پرورش داده است، امروز اینگونه به جان هنر و هنرمند افتاده و سعی در نابودی آن دارد.
درد آنجاست که موسیقی ما که در حوزه ی موسیقی مقامی و عرفانی قرار میگیرد و تماما در آن از اشعار مولانا استفاده شده، اشعاری که پر از شوریدگی و عشق و امید است، که از یار و معشوق ابدی می گوید، موسیقی ناجور نامیده میشود و اجازه ی اجرا نمیابد ولی ده ها اجرای دیگر با اشعار بی محتوا و موسیقی سطحی در سراسر سال بدون هیچ گونه مشکلی به اجرای خود میپردازند.
صحبت درباره ی لغو کنسرت ها فراوان است ولی لغو کنسرت در روزی که زادروز یکی از بزرگترین شعرا و عرفای ایران است، خود حکایت دیگری ست. چنین روزی در شهر قونیه، محل زندگی و وفات مولانا، جشن گرفته می شود، دوستداران مولانا از سراسر جهان به این شهر می آیند و در کنار مقبره ی او به ذکر و شعرخوانی و نواختن ساز می پردازند، ولی او در سرزمین خود، از سوی قدرتمندان و دلتمردان، اینگونه تنهاست.
آه از این زشتان که مه رو مینمایند از نقاب
از درون سو، کاه تاب و از برون سو، ماهتاب
“مولانا”
.
سخن کوتاه، اتفاق دیروز درس بزرگی به همراه داشت، با وجود تمام این نا ملایمات و ندیده گرفتن ها و سنگ اندازی ها، که نیرو و توان را میگیرد، باید مقاومت کرد و مایوس نشد تا هنر و موسیقی این سرزمین زنده بماند. ما از تبار چشمه ایم، از زیر سنگها به بیرون نقب می زنیم و راه خود را باز می کنیم.
.
مرا اگر هزار برنجانند، جز قویتر نشوم و جز عظیم تر نشوم …( شمس تبریزی)
از: کردانه