احمد غلامی: ناکارکردن مردم

شنبه, 15ام آبان, 1395
اندازه قلم متن

مخالفان دولت روحانی صرفا مخالفان دولت او نیستند، مخالفان جدی تمام دولت‌هایی‌اند که منافع آنان را تهدید یا تحدید می‌کند. پس تقلیل‌دادن‌‌شان به نیروهای مخالف یک دولت اشتباه فاحشی است و نادیده‌انگاشتن دولت‌هایی است که به‌دست آنان تخریب شدند. اغلب دولت‌هایی که با آرای بالای مردم بر سر کار می‌آیند، چند صباحی در پرتو انرژی متراکم جمعیت، مردم یا خلق، در حفاظی امنیتی به‌سر می‌برند. اگرچه مدت آن کوتاه است و رفته‌رفته از شور و اشتیاق مردم کاسته می‌شود. نیروهای مخالف همواره در پسِ پشت ذهن خود به این فکر می‌کنند که چگونه می‌توان یک دولت مردمی را ناکارآمد کرد. ناکارسازی یک دولت مردمی، از ریخت‌انداختن آن دولت در انظار عمومی است. کاری که مخالفان دولت روحانی با داشتن پشتوانه «تاریخ تخریب» در آن مهارت بسیار دارند. در دولت سازندگی نیروهای مخالف، تئوریسین‌های آن دوره را به این نتیجه رسانده بودند که طیفی باورمند به انگاره‌های سنتی هنوز تاب ورود به دنیای مدرن را ندارند. اگر به یادداشت‌های روزنامه‌‌های آن دوره مراجعه کنیم، کم نیست یادداشت‌هایی درباره عبور از سنت به مدرنیته، که روایت گذار یا عبور از اقتصاد انحصاری سنتی به اقتصاد انحصاری است، با روکش جعلی اقتصاد آزاد. شاید از همین‌رو بود که مخالفان دولت‌ هاشمی از هر دو طیف، چپ‌ها و راست‌ها بودند. چپ‌ها نگران آن بودند که اقتصادی که دولت هاشمی از آن دم می‌زند، انحصاری دیگر در برابر انحصار باشد و سرانجام به اقتصاد آزاد هم نینجامد. راست‌های تندرو نیز هدفِ سیاست‌های هاشمی را منافع خود می‌دانستند. همین برداشت‌ها یا سوءبرداشت‌ها موجب شد هاشمی در میان بولدوزرهای چپ و لودرهای راست افراطی، چنان تخریب شود که احیای مجددش در سال ۸۴ به‌شکل امر ناممکن درآمد. سال‌ها بعد چپ‌هایی که اینک «اصلاح‌طلب» خوانده می‌‌شدند، لودرها را به مراکز ماشین‌های فرسوده سپردند و ما‌به‌التفاوت آن، روی‌کارآمدن دولت احمدی‌نژاد بود.

چپ‌ها ماشینِ دولت را از دست داده بودند اما راست‌های افراطی، برخی از اصولگرایانِ امروزی هنوز سوار بر بولدوزرهای خود می‌تازند، و اگرچه سرعت‌شان نسبت به آن روزگار کمتر است اما طرح و نقشه‌ای دارند که برای تخریب هر دولتی به‌کار می‌گیرند، مگر آن دولتی که خود بر سر کار آورده باشند. اما این ماشین‌های تخریب چگونه کار می‌کند؟ ساده‌انگاشتنِ کار اینان، جفا به دولت‌هایی است که با آرای مردمی روی کار می‌آیند، ازاین‌رو ندیدگرفتن‌ آنان از سرِ تفرعن، تیشه‌زدن به ریشه آزادی است. تحلیلِ کرد و کار این طیف، امری جدی و حیاتی است و شاید بتوان با مفاهیمی چون «زمان‌سنجی»، «مشروعیت»، «خلق مفاهیم یا کدگذاری‌ها» و «ایجاد انحراف در دیدگاه جامعه»، صورت‌بندی از این کردارها به دست داد.

زمان‌سنجی: « یکی از وجوه مهم سیاست بی‌تردید زمان‌سنجی برای عمل سیاسی است.»۱ آنچه رسانه‌های مخالف دولت، در سال‌های اخیر به‌خوبی مدنظر داشته‌اند. عملکرد چند سال اخیر این رسانه‌ها، نشان می‌دهد که در زمان‌سنجی تا حد بسیاری دقیق عمل می‌کنند. این رسانه‌ها حتی در راهِ تخریب دولت، تلاش می‌کنند با ایجاد تضاد و دوگانه‌ای در دل دولت‌های بر سر قدرت، زمان موردنظر را خودشان طراحی کنند. نمونه‌های بسیاری از زمان‌سنجی دقیق این طیف را در این اواخر می‌توان برشمرد و شاید واضح‌ترین‌ آنها در سطح خارجی، حمله به سفارت عربستان و در سطح داخلی نیز جلوگیری از برگزاری کنسرت‌ها در شهرهای کشور باشد.

پس به جرئت می‌توان گفت، کمتر زمانی پیش آمده که مخالفان دولت در زمان‌سنجی خطا کنند و کمترین فرصتی را برای حمله به دولت از دست بدهند.

مشروعیت: مخالفان دولت همواره درصدد بوده‌اند به حملات و انتقادات خود صورتی مشروع داده و اذهان عمومی را به هر طریق به این باور برسانند که رفتاری مشروع دارند و اگر اقدامات‌شان نامشروع جلوه می‌کند، از عدم آزادی است که گویا دولت از آنان دریغ داشته است. یا اینکه چنان می‌نمایند که انگیزه‌هایی که آنان را به اعمالی ناموجه واداشته است، همانا نادیده‌گرفتن اصولی است که اصول خدشه‌ناپذیر همگان بوده است. دولت‌ها در این‌دست موارد سعی می‌کنند به رأی مردم اتکا کنند، کاری که تقریبا بی‌نتیجه می‌ماند. زیرا مردم نیز از سوی دیگر برآنند که به دولتی رأی داده‌اند تا از این‌دست رفتارهای ناموجه جلوگیری کند.

خلق مفاهیم یا کدگذاری: یکی از مهم‌ترین حربه‌های مخالفان دولت، مفاهیمی است که از طریق آنها بتوانند دلیل حملات خود به دولت را تئوریزه کنند. در این روند، خلق مفاهیم یا کُدگذاری اهمیت بسیار دارد؛ مفاهیمی که کار کند، در عالم واقعیت جا بیفتد و چه‌بسا روح جامعه را تسخیر کند. زمینه ایجاد این مفاهیم، جعلی یا واقعی‌بودنش، هیچ محلی از اعراب ندارد و تنها «اَنگ»شدن آن مدنظر است. در تاریخ سیاسی ما، غالب این مفاهیم برای خلاصی از رقبا ساخته و پرداخته شده‌اند. اینک اگر بگوییم رسانه‌های اصولگرا در این کار یدِ طولا دارند، اغراق نکرده‌ایم. نمونه اخیر آن نیز جنجال موسوم به «حقوق‌های نجومی» است.

انحراف در دیدگاه جامعه: مخالفان دولت همواره سعی دارند در مسیر چشم‌اندازی که دولت ترسیم می‌کند و مردم نیز باورشان دارند، کژی و انحراف ایجاد کنند. اگر در دولتی این گزاره جا بیفتد که سطح رفاه و بهداشت در چشم‌اندازی کلی ارتقا یافته است، این گزاره ذهنی به‌سادگی با پیش‌کشیدن گزاره‌های عینی؛ آمارها و نمودارهایی در همین زمینه قابل ابطال است. مثلا اگر نرخ بالای ویزیت پزشکان و هزینه درمان و بستری یا کمیابی برخی داروها، رانت برخی از شرکت‌های دارویی و انحصار دارو در دست عده‌ای، یا نمونه اخیرِ «خطای پزشکی» و دعاوی اخلاقی و حرفه‌ای بیماران علیه کادر درمانی و… را طول‌وتفصیل دهیم، بی‌شک چشم‌انداز دولت برای ارتقای سطح بهداشت و رفاه، مخدوش خواهد شد.

به هر تقدیر، با توسل به شیوه «انحراف» می‌شود حقیقتی را مخدوش و حقیقت دیگری را جعل کرد، چنان‌که «حقیقت» در این میانه از دست برود. انحراف در دیدگاه جامعه، در سطح کلان‌تری نیز دیده می‌شود، نمونه آن کُدها و مفاهیمی که برخی اصولگرایان در مجلس قبل دستاویزی کرده بودند برای انداختن وزرای پیشنهادی دولت. انحراف، کارکرد دیگری نیز دارد و آن منحرف‌کردن نگاه مردم از مسائل حیاتی سیاسی به مباحث حاشیه‌ای است که چه‌بسا جذابیت و کشش بیشتری نیز در میان عامه داشته باشد. مخلص کلام اینکه گزاره‌هایی که می‌تواند موجب خلق سیاست شود، در زمان‌هایی به بَدل خود تبدیل می‌شود و این یعنی از کارانداختن سیاست به دست سیاست یا همان ناکارکردنِ مردم.

۱) در این یادداشت از کتاب

«فلسفه و سیاست واقعی» ریموند گوس ترجمه کمال پولادی نشر مرکز استفاده شده است
* عنوان یادداشت از کتابی با عنوان «undoing the demos» (ناکارکردن مردم) نوشته وندی براون برگرفته شده است.
از: شرق
be kanal site Melliun Iran bepeyvandid


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.