رهبر ایران و فرماندهان سپاه، با توجه به آگاهی که از اشتیاق حسن روحانی برای پیوستن ایران به جامعه جهانی و ترمیم روابط متشنج با آمریکا دارند، که نتیجه آن تنگ شدن جای اقتدارگرایان در قدرت خواهد بود مشتاق ورود ترامپ به کاخ سفید هستند. چراکه با توجه به مخالفت ترامپ و نقدهای جدی او بر برجام، ورود او به کاخ سفید را موقعیتی بینظیر برای کنار گذاشتن حسن روحانی از عرصه قدرت میدانند
امروز میلیونها امریکایی برای انتخاب چهل وپنجمین رئیس جمهور امریکا، در حالی پای صندوق های رای خواهند رفت که اهمیت این انتخابات به واسطه حضور جنجالی دونالد ترامپ، میلیاردر برج سازی از حزب جمهوری خواه، که فاقد کمترین تجربه سیاسی است، دو چندان شده است. اگر چه انتخابات ریاست جمهوری امریکا به واسطه نقش جهانی و قدرت بی همتای سیاسی، اقتصادی و نظامی این کشور به ویژه پس از فروپاشی شوروی همواره مهم بوده است اما رقابت نامزدهای ریاست جمهوری این دوره به شکل ویژه ای پر سر و صدا بوده و آن را در کانون توجه رسانه ها قرار داده است تا جایی که بسیاری از روسای جمهور و رهبران سیاسی در سراسر جهان از جمله در ایران را به واکنش و موضع گیری وا داشته است. این اتفاق در حالی رخ داده است که بر خلاف سنتی مرسوم در عرصه بین الملل روسای جمهور و رهبران سیاسی به شکل علنی در ذم یا مدح نامزدهای انتخابات سخنی نمی گویند زیرا شائبه دخالت در امور داخلی کشورها را به وجود می آورد که در عرف بین المللی پذیرفته نیست.
صرف نظر از اینکه چه کسی به کاخ سفید راه پیدا می کند محل اصلی منازعه در این دور از انتخابات را باید ستیز رویا با واقعیت دانست. انتخاباتی که تصور می شود با مشارکت بی سابقه مردم امریکا در طول ادوار انتخابات، رو به رو باشد ، بستر یک رویارویی بزرگ دو جریانی از مردم در ایالات متحده امریکاست که خروجی آن بر همه جهان اثر می گذارد.
آنچه دونالد ترامپ از آن سخن می گوید و از قضا آن چنان با استقبال مردمی مواجه شده است که اورا در آستانه ورود به کاخ سفید قرارداده اغلب سخنان ناسنجیده ای در حوزه های مختلف است که با واکنش منفی رهبران ارشد جمهوری خواه مواجه شده است. رهبرانی که کمپین او را تحریم کرده اند اما در حیرت از اشتیاق و حرارتی هستند که در کمپین انتخاباتی ترامپ به وجود آمده است و این اشتیاق مردمی محصول بحران عمیقی است که جمهوری خواهان با آن مواجهند.بحران رویگردانی از سیاست مداران و اشتیاق به پوپولیسم،علائم بالینی بیماری در دموکراسی امریکا را برملا کرده است.
در این انتخابات، یک سوی کارزار سیاستمدار کار کشته ای چون هیلاری کلیتون است که ورود به عرصه سیاست را از لایه های پائین حزبی شروع کرده و پله پله بالا آمده است و با امکانات سیاست ورزی در داخل و خارج امریکا آشناست و در سوی دیگر میلیاردر برج سازی به نام دونالد ترامپ که تنها سابقه سیاسی اش همین عنوانی است که الان با خود به یدک می کشد یعنی نامزد جمهوری خواهان در رقابتهای فعلی انتخابات ریاست جمهوری…
صرف نظر از اینکه خروجی این رقابتی که تا چند هفته پیش پیروزی کلینتون در آن تقریبا مسلم می نمود و امروز با رشد آراء ترامپ،رقابت آنها شانه به شانه شده و برخی پیروزی ترامپ را نیز محتمل می دانند، چه باشد، آنچه روشن است، این است که رئیس جمهور آینده امریکا در برابر موج بلند حمایتهای مردمی از پوپولیسم، مسئول است و باید با این مساله به شکل ریشه ای برخورد کند و خشکاندن ریشه های پوپولیسم را در بزرگترین اقتصاد دنیا در زمره اولویتهای کاری خود قرار دهد. از سوی دیگر اما دلایل متقنی وجود دارد که ریاست جمهوری ترامپ تسهیل کننده ظهور فاشیسم یا تغییر بنیادین در ساختار دموکراسی آمریکا نیست چرا که برخلاف این باور عمومی که تصور می شود رییس جمهور آمریکا فردی بسیار قدرتمند در ساختار سیاسی است ، رییس جمهور در آمریکا دارای اختیارات محدودی در حوزه حکومتداری است و قدرت او از سوی کنگره و ساختار قضایی کنترل و محدود می شود. از آن گذشته تصمیم سازی در امریکا را نیروهای کارشناس و متخصص حوزه های مختلف علمی در حلقه مشاوران رئیس جمهور انجام می دهند و رئیس جمهور تنها از میان تصمیمات بهینه دست به انتخاب می زند.
مطالعات تطبیقی سیاسی نشان می دهد که در میان کشورهای دارای نظام ریاستی، در شاخصی که میزان غلبه قدرت ریاست جمهوری بر قدرت پارلمان را مورد سنجش قرار می دهد، آمریکا یکی از پایین ترین رتبه ها را دارد؛ به عبارت دیگر قدرت ریاست جمهوری در آمریکا توسط قدرت کنگره تا حدود زیادی محدود و کنترل می شود. برای نمونه کنگره آمریکا قدرت برکناری رییس جمهور، بی اثر کردن حق وتوی رییس جمهور، تایید اعلام جنگ، تایید معاهدات با دیگر کشورها، تایید یا رد مقامات قضایی منصوب رییس جمهور را داراست. این اختیارات کنگره اجازه نمیدهد که رییس جمهور بتواند به تنهایی هر اقدام و سیاست دلخواهی را پیاده سازد.
در چنین ساختاری، کار برای ترامپ که نه تنها در میان نخبگان سیاسی بلکه در میان سیاستمداران حزب جمهوری خواه هم مخالفان قدرتمندزیادی دارد، بسیارسخت تر خواهد بود. بنابر این، ترامپ آن گونه که برخی می پندارند تهدید جدی برای دموکراسی امریکا نیست اما می تواند فرصتهای متعددی را از بزرگترین قدرت سیاسی نظامی جهان گرفته و در اختیار رقبای تنومندی چون روسیه و چین قرار دهد.
استقبال رهبران روسیه، چین وایران از ریاست جمهوری ترامپ را از همین زاویه باید نگریست. آنان به درستی فکر می کنند که با ریاست جمهوری ترامپ، و به واسطه اختلافاتی که میان ترامپ و نخبگان سیاسی امریکا هست توان ملی ایالات متحده بیشتر صرف رفع و رجوع اختلافات خواهد شد و این فرصت بی نظیری را در اختیار رقبای آنان به ویژه روسیه در سطح جهانی قرار خواهد داد.
در مورد ایران اما روشن است که رهبر ایران و فرماندهان سپاه، با توجه به آگاهی که از اشتیاق حسن روحانی برای پیوستن ایران به جامعه جهانی و ترمیم روابط متشنج با امریکا دارند، که نتیجه آن تنگ شدن جای اقتدارگرایان در قدرت خواهد بود مشتاق ورود ترامپ به کاخ سفید هستند. چراکه با توجه به مخالفت ترامپ و نقدهای جدی او بر برجام، ورود او به کاخ سفید را موقعیتی بی نظیر برای کنار گذاشتن حسن روحانی از عرصه قدرت می دانند و از این حیث پنهان نمی کنند که از پیروزی ترامپ خشنود خواهند شد اما چنانچه کلینتون جای اوباما را در کاخ سفید پر کند روحانی می تواند با این استدلال که دمکراتها حامی برجام هستند و او می تواند با آنها برای چیدن میوه های برجام مذاکره کند و فرصتهای جدیدی از این رهگذر برای توسعه اقتصادی و ایجاد شغل و رفع بیکاری در کشور خلق کند به استقبال انتخابات آینده ریاست جمهوری خواهد رفت.
او که توفیقات چندانی در عرصه داخلی نداشته و شعار رفع حصر او هم چنان در حد یک و عده باقی مانده است و سیطره فضای امنیتی در کشور امری انکار نشدنی است و تنها دستاورد دولت او برجامی است که گرگهای داخلی منتظر پاره کردن آن توسط ترامپ هستند بی تردید آرزو مند راه یابی کلینتون به کاخ سفید خواهد بود.
از: گویا