کلمات، بیان کننده ى آن چه در بیرون رخ مى دهد و در ذهن شکل مى گیرد هستند. اگر کلمات با رخداده هاى بیرونى و شکل گرفته هاى ذهنى منطبق باشند، «حقیقت» بیان مى شود. در این صورت، یا حقیقت به صورت ناقص بیان مى شود یا کلا «دروغ» گفته مى شود. یک نویسنده ى صادق باید تلاش کند، آن چه مى نویسد از نظر مفهوم و محتوا و حتى تک تک کلمات، بیان کننده ى «واقعیت» باشد و به این صورت، «حقیقت» را تا جاى ممکن تمام و کمال بنویسد.
براى توصیف آن چه «منشور حقوق شهروندى» نام گرفته و با سر و صداى بسیار به جامعه عرضه شده، باید کلماتى به کار برد که معمولا در نوشته هاى جدى جایى ندارند. به کار بردن این کلمات، نوشته را سَبُک و جلف نشان مى دهد ولى وقتى «منشورى» که رییس جمهور اسلامى زیر آن را امضا مى کند و برایش مجلس رونمایى مفصلى برگزار مى شود و ادعا مى شود که براى نوشته شدن این منشور، هیات متخصصان چند سال کار تخصصى انجام داده و از طرف یکى از خانم هاى نماینده پیشنهاد مى شود که این منشور از دوران ابتدایى در مواد درسى گنجانده شود و برخى از مواد منشور به دانش آموزان یاد داده شود، به کار بردن سخیف ترین کلمات هم براى توصیف واقعیت منشور کم است!
از قدیم الایام مى گویند طرف را به ده راه نمى دهند، سراغ خانه ى کدخدا را مى گیرد. حسن روحانى، که مثلا «رییس» جمهور ایران است، نظرش و حرف اش و حتى عمل اش به پشیزى گرفته نمى شود و از پس انجام ساده ترین کارها بر نمى آید، آن گاه طى مراسمى با شکوه، در حضور خبرنگاران و میهمانان، موشکِ «منشور» را هوا مى کند! منشورى که صادر کنندگان آن، خودْ به صراحت مى گویند «ضمانت اجرایى خاصى ندارد!»
به راستى حسن روحانى خودش و کابینه اش را مسخره کرده یا مردم را گول و احمق گیر آورده است؟ یعنى چه ضمانت اجرایى خاصى ندارد؟ البته رییس دار و دسته ى فریب کاران بنفش، حتى اگر مى گفت که تک تک مواد ۱۲۰ گانه ى این منشور اجرا خواهد شد، ما با اطمینان مى گفتیم اجرا نخواهد شد، براى این که دولت در این مملکت تنها کارى که اجازه دارد انجام دهد، اجراى منویات رهبر است. او تصمیم نهایى را مى گیرد، دولت به عنوان تدارکاتچى، که چیزى ست در حد آبدارچى، تصمیم او را به اجرا در مى آورد. حال حسن روحانى با دارام دوروم پاى متنى امضا مى گذارد که نه مجلس آن را دیده، و نه رهبر پسندیده، و قرار هم نیست کار اجرایى خاصى بر اساس آن صورت گیرد! آیا به این کار، جز شامورتى بازى براى ورود ظفرمند به عرصه ى انتخابات آتى ریاست جمهورى مى توان نامى نهاد؟
حسن روحانى لازم نیست ۱۲۰ ماده در مورد حقوق شهروندى بنویساند و خود را زیاد به درد سر بیندازد. او اگر مى تواند، لطف کند ۳۰ ماده ى اعلامیه حقوق بشر را که جهان آزاد آن را پذیرفته، در ایران به اجرا در آوَرَد. اگر هم نمى تواند همه ى مواد آن را اجرا کند، دستکم چند ماده ى آن را اجرا کند. اگر آن چند ماده را هم نمى تواند اجرا کند، دستکم ساکت شود و در گوشه اى به انجام «کارها» و «خواسته هاى» «آقا» بپردازد و با دروغ و دغل بر زخم مردم بینوا نمک نپاشد. براى انتخاب شدن در دوره ى بعد، به این ژانگولر بازى ها نیازى نیست. اگر «آقا» تشخیص دهند که حسن باید بیاید، حسن خواهد آمد حتى اگر یک نفر به او راى نداده باشد و اگر بگوید نیاید، نخواهد آمد حتى اگر مثل مهندس موسوى اکثر آراى انتخابات را به خود اختصاص داده باشد.
از روحانى انتظارى غیر از همین عملیات محیرالعقول و صدور اعلامیه و اطلاعیه و منشور نمى رود. ظاهرا این نوشته هاى بدون ضمانت اجرایى هر چه طویل تر باشد، مرغوب تر مى شود. مثل نامه ى بسیار مفصل و رمانتیک محمد خاتمى رییس جمهور اسبق، که به جاى پرداختن به بدبختى هاى امروز مردم ایران، به فرداى موهوم پرداخته بود و سخن اش را از توصیف آسمان کویر و بارش خورشید در آن آغاز کرده و به گفت و گوى همدلانه انتقادى و ایمان به خداوند و امید به آینده و اصلاح گرى ختم کرده بود.
در اینجا باید گفت: طرف را نمى گذاشتند به تئاتر برود، به فکر گفت و گوى تمدن ها و اصلاح گرى بود!
از: گویا