خاموشیهای گسترده و بیبرنامه، زندگی را برای تمامی شهروندان در سراسر ایران مختل کرده است. دامنه این خاموشیها حالا به پارکها و معابر عمومی هم رسیده است. پارکها که بهعنوان فضای عمومی در ۲۴ساعات شبانهروز شاهد حضور مردم از اقشار مختلف است، این روزها شاهد خاموشیهای گسترده است. با چند شهروند در سه پارک تهران به گفتوگو نشستیم و از وضعیت اینروزهای خاموشی پارکهای محلهشان جویا شدیم.
***
یکی از قدیمیترین و خاطرهانگیزترین پارکهای تهران، «لاله» است؛ پارکی بازمانده از دوران پهلوی و یکی از پاتوقهای اصلی بخش بزرگی از مردم پایتخت؛ پارکی که در آن میتوان شهروندانی از اقصینقاط ایران را در آن دید. یعنی از هر استانی از ایران در ساعات مختلف در این پارک هستند. برخی برای حرفزدن، برخی ورزش، برخی تفریح و…. . «ناهید» و «سروین»، یکی بازنشسته محیطزیست و دیگری وکیل، عصرها به لاله میآیند. یکی برای دوچرخهسواری و دیگری برای ورزش با دستگاههای پارک.
ناهید ۶۰ سال دارد و میگوید: «ما معمولا از ساعت چهار-پنج تا هفت اینجاییم. یعنی یک ساعت تا دو ساعت بعد از غروب. اما الان با غروب آفتاب پارک تقریبا در تاریکی فرومیرود. تقریبا نیمی از چراغهای پارک را خاموش میکنند. برخی جاهای پارک که عملا در تاریکی مطلق است. حالا شما فکر کن برای زنی در سنوسال من، آن هم در این روزهای بارانی و برفی و سرد و آلوده، این تاریکی ممکن است هر اتفاقی را برای من و امثال من حادث شود. اما به نظر شما گوش شنوایی در این مملکت وجود دارد؟»
سخنگو صنعت برق، علت این خاموشیهای مکرر فضاهای عمومی را برای «کاهش میزان ۱۰درصدی» اعلام کرده و گفته است: «علت اصلی این خاموشیها، کمک به تامین گاز برای تولید برق پایدار بیمارستانها و سایر مراکز حساس و بخش خانگی در شرایط کنونی است. با اعمال خاموشی در روشنایی معابر، روزانه ۱ تا ۱.۵ متر مکعب در مصرف گاز صرفهجویی خواهد شد، هر ۱۰درصد صرفهجویی در مصرف برق، ۷۰ میلیون مترمکعب صرفهجویی در مصرف گاز را بههمراه دارد. درصورتیکه مردم بهویژه در مناطق گرمسیر، میزان مصرف برق و گاز خود را در حدود ۱۰درصد کاهش دهند، با اطمینان از این شرایط بدون اعمال خاموشی عبور خواهیم کرد.»
به نظر میرسد این نوع حرفها در میان مردم خریداری ندارد. ناهید که زنی بدون حجاب اجباری است، با گلهمندی از این نوع رفتار حاکمیت میگوید: «مدام به ما میگویند صرفهجویی کنید، شما بگویید چیزی مانده در سفره ما که صرفهجویی کنیم؟ شما بهجای اینکه میلیاردها دلار را صرف هزینههای غیرملی بکنی، در کشورهای دیگر خرج کنی، برای گروههای نیابتی هزینه کنی، صرف زیرساختهای انرژی میکردی. الان فقط مساله ما فصل سرد نیست. فصل گرم که میشود شما در خانه برق و آب نداری. میآیی پارک، فوارهها و آبشارها را خاموش میکنند، یعنی یک وضعیتی ساختهاند برای ما که عملا یا در خانهات بتمرگ، یا از این مملکت برو.»
«سروین» که جوانتر است، بهنظر چهل سال میآید و کلاه به سر دارد، میگوید: «در خیابانهای تهران که نمیتوان دوچرخهسواری کرد، نه جایی برای دوچرخهسوارها وجود دارد، نه امکان آن با این ترافیک، موتورسوارها و وضعیت پیادهروها. تنها جایی که میتوان ساعاتی دوچرخهسوای کرد پارک است ،که الان با وضعیت خاموشیها عملا هیچ جایی نیست. شما فکرش را کنید، همینطوری برای دخترانی که دوچرخهسواری میکنند مشکلساز است. در روزهای جنبش “زن، زندگی، آزادی” واقعا سخت بود. بارها آتش به اختیارهایی بودند که در همین پارک به من تذکر دادند. الان که مدتی خبری از آنها نیست، خاموشیها به جان ما افتاده است. واقعا ماندیم کجا باید برویم در این خاموشیها؟»
پارک «اوستا» در خیابان آزادی، از قدیمترین پارکهای تهران است. پارکی کوچک اما پررفتوآمد. این بوستان کوچک ازجمله پارکهایی است که همزمان با غروب آفتاب، چراغهایش روشن نمیشود و در تاریکی مطلق بهسر میبرد.
«فهمیه» و «محمد»، زوج بازنشسته معلمی هستند که غروبها برای قدمزدن و ورزش به این پارک میآیند. آنها میگویند ۱۰ سال است که به این پارک میآیند، اما تاکنون شاهد خاموشی پارک نبودند. فهمیه که زنی محجبه است، میگوید: «همین چند روز پیش، ساعت پنج تا هفت برق منزل ما رفت. ما از خانه زدیم بیرون و طبق معمول آمدیم به پارک. تقریبا پنج به بعد آفتاب غروب میکند و پارک در تاریکی فرومیرود. ما هرچه منتظر ماندیم که چراغها روشن شود، نشد. به نگهبانی پارک مراجعه کردیم، گفتند که از امروز نهتنها دستور دادند که چراغها خاموش شود، که سرویسهای بهداشتی هم بسته شود.»
«مسعود پزشکیان»، رییس دولت چهاردهم، با اشاره به ناترازیها در تمامی زمینهها تاکید کرد که «اگر الان فکری نکنیم، در زمستان ممکن است با خطر زیادی مواجه شویم.» او افزود: «چون ذخایرمان کم است و در زمستان ممکن است با مشکل مواجه شویم ،الان مجبوریم ذخایر نیروگاهها را طوری تنظیم کنیم که زمستان به مشکل برنخوریم.»
«محمد» با اشاره به وضعیت بحرانی اقتصادی در کشور و وضعیت نابسامان بازنشستهها که تقریبا هفتهای نیست در یک گوشه از ایران اعتراض نکنند، میگوید: «همان زمان انتخابات که برخی میگفتند فرق دارد چه کسی رییسجمهور شود، من و همسرم مدام میگفتیم فرقی ندارد. الان توی این چند ماه به همه ثابت شده که فرقی ندارد. این حکومت، با این کارهایش، عملا دارد روح و روان ما را میفرساید. وقتی برق میرود، شما عملا آب هم ندارید. یعنی دو ساعت بدون برق و آب. وقتی هم میخواهی بیایی بیرون، هوا آنقدر آلوده است که جایی نمیتوانی بروی. تنها جاییکه میتوانی در این سرما بروی، پارک نزدیک خانه است. آن هم که چند هفتهای است غروب که میشود چراغهایش را روشن نمیکنند.
شما تا قبل از این، هر وقت به این پارک میآمدی، بچهها را میدیدی که در شهربازی مشغول بازی بودند.آدمهای میانسال و مسن را میدیدی که دور حوض جمع میشدند و ساز میزدند و آواز میخواندند. الان در این پارک، پرنده پر نمیزند، حتی کسانی که میآمدند ورزش، که تعدادشان هم زیاد بود، آنها هم در این تاریکی نمیآیند. چون بسیاری در طول روز مشغول کار هستند و فقط غروب به بعد میتوانند به پارک برای ورزش بیایند، اما الان با این وضعیت اسفناک خاموشیها دیگر نمیتوانند بیایند. ما هم مجبوریم ساعت سه-چهار بیاییم.»
او در ادامه به خاموشی بزرگراهها هم اشاره میکند و میگوید: «یکی از دوستان همکار من که هر روز با ماشینش میآید به این پارک، در بزرگراه خاموش رانندگی کرده بود.»
بزرگراه «حکیم»، «یادگار» و حتی برخی خیابانها، این روزها خاموشی را تجربه کردهاند؛ امری که به گفته پلیسراه تهران، موجب افزایش تصادفات هم شده است.
پارک «دامپزشکی» در خیابان آذربایجان، از پارکهای جدید تهران است که هفت-هشت سالی از عمرش نمیگذرد. این پارک هم در دوره خاموشیهای جدید در تاریکی به سر میبرد.
«توران» و «سما»، دو دوست از دو نسل مختلف هستند که عصرها برای ورزش به این پارک میآیند. دو زن خانهدار با پوشش اختیاری. توران میگوید: «بعد از کشتهشدن “مهسا”، من و سما، بدون حجاب میآییم. روزهای اول بسیجیهای این پارک مدام گیر میدادند. دقیقا از همان زمان، وسط این پارک، دوتا شهید گمنام دفن کردند و پنجشنبهها مراسم دعا و نوحه برگزار میکنند. فکرش را کنید، خانوادهها با بچههایشان میآیند در پارک برای تفریح، اینها با میکروفون و باند و سروصدا و عزاداری، فضای پارک را کردهاند حسینه و مسجد. این از وضعیت پنجشنبهها.
الان هم که شما از خاموشی خانه و آلودگی هوا، عصرها و غروبها میآیی پارک که کمی حالوهوایت عوض شود، کمی قدم بزنی و ورزش کنی، میآیی میبینی پارک در خاموشی مطلق است. یعنی چشم چشم را نمیبیند. من توی این مدت بارها دیدم که آدمهای مسن به زمین خوردهاند. آنها که نمیدانستند که قرار است وقتی آفتاب غروب میکند، چراغی در این پارک روشن نشود.»
پارک دامپزشکی به سبک باغ ایرانی ساخته شده است، برای همین از دو طرف پلکانی است. همین در تاریکی برای آدمهای مسن، ممکن است دردساز شود. سما با اشاره به خاموشیها و مشکلاتی که ایجاد کرده، میگوید: «غروب که میشود، دیگر کسی نمیتواند پینگپونگ، بدمینتون، اسکیت و شطرنج بازی کند، بچهها نمیتوانند در شهر بازی بمانند، دستگاههای ورزشی هم در تاریکی امکانی به شما برای ورزش نمیدهد. بماند از ناامنی برای دختران و زنانی که بدون حجاب اجباری میآیند. شما همیشه در این مملکت احساس ناامنی میکنید؛ در این خاموشیها که بیشتر. نهتنها از مزاحمتهای خیابانی و امرونهی آتشبهاختیارها، که باید به کیفقاپها و گوشیزنها هم اشاره کرد. در پارک هم که خاموشی مطلق. خیابانها و بزرگراهها هم به این خاموشیها پیوستند. عملا یکجورهایی همه ما را در خانههایمان زندانی کردهاند.»