شهلا اعزازی: یک تیر با دو هدف

یکشنبه, 15ام اسفند, 1395
اندازه قلم متن


شهلا اعزازی-عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی

در چند سال گذشته لوایحی به تصویب مجلس رسید که اعتراض جامعه زنان را به همراه داشت. در این لوایح که به تصویب رسیده یا در دست بررسی قرار دارد، می‌توان به نگاه تصمیم‌گیران مبنی بر موضوع زنان بیشتر پی‌ برد. نگاهی که تلاش می‌کند زنان را از هویت اجتماعی خود به تدریج خارج کرده و آنان را فقط به عنوان همسر و مادر تثبیت ‌کند. «طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده» که با مخالفت‌های بسیاری مواجه شد و تأکید بر فرزندآوری محور اصلی آن را تشکیل می‌داد، از آن جمله بود.

در ماده‌ مربوط به اشتغال زنان که چندی پیش مطرح شد، می‌توان اولویت استخدامی را به این شکل مشاهده کرد: «مردان متأهل و دارای فرزند٬ زنان متأهل و دارای فرزند، مردان متأهل، زنان متأهل٬ مردان مجرد و زنان مجرد». در این ماده نه‌تنها میان زن و مرد تبعیض ایجاد شد بلکه میان زنان نیز بر اساس تأهل و فرزندداشتن٬ تبعیض گذاشت. به همین روال، این سیاست‌ها و قوانین سال‌ها از طریق‌های مختلف دنبال شده است. به‌تازگی نیز مجلس و کمیسیون اجتماعی و فراکسیون زنان آن، در اقدامی عجولانه ماده‌ای را به لایحه برنامه ششم توسعه الحاق کرده‌اند که به موجب آن، زنان دارای٢٠ سال سابقه کار بدون درنظرگرفتن شرط سنی، می‌توانند بازنشسته شوند. این ماده توسط شورای نگهبان مورد اشکال واقع شد و مجمع تشخیص مصلحت نیز نظر مشورتی برای بالابردن سن بازنشستگی ارائه کرد که اکنون بلاموضوع است. در این نوشته دنبال پاسخ به این سؤال که چرا چنین دیدی در سیستم قانون‌گذاری ما وجود دارد، نخواهم بود؛ اما ضروری می‌دانم به علت‌های شاغل‌بودن زنان در ایران نقبی بزنم تا از قِبَل آن بتوانم توضیح دهم چرا بازنشستگی‌های زودرس را آفتی برای جامعه زنان، اشتغال و مشارکت اجتماعی آنها و در کل جامعه ایران محسوب می‌کنم.

می‌دانیم برای گروه‌های زیادی از زنان، شاغل‌بودن و کسب درآمد ضرورت دارد؛ یعنی حتما باید کار کنند و پولی به خانه بیاورند (هرچند معمولا این پول به عنوان تنها منبع درآمد در نظر گرفته نمی‌شود و بیشتر شکل کمک‌خرجی به خود می‌گیرد؛ اما همین کمک‌خرجی، برای بقای زندگی کمک‌کننده است). در کنار این گروه، گروه دیگری از زنان هم هستند که با تحصیلات بالاتر شاغل می‌شوند که آنها دیگر فقط به خاطر پول و درآمد و کمک‌خرجی‌بودن وارد بازار کار نمی‌شوند، بلکه بیشتر به دلیل استفاده از تحصیلاتشان، بودن در جامعه و حس مفیدبودن است که شاغل می‌شوند؛ بنابراین علل اشتغال به کار زنان با هم فرق می‌کند و اصولا قبل از تصویب قانونی درباره بازنشستگی زنان، باید چندین و چند تحقیق انجام می‌گرفت تا برای نمایندگان محترم مشخص می‌شد اصولا زنان چرا کار می‌کنند، اینجا البته اضافه کنم ما هیچ‌وقت درباره اشتغال مردان نه قانون بازنشستگی زودهنگام تصویب می‌کنیم و نه تحقیقی در زمینه اینکه چرا مردان کار می‌کنند، انجام می‌دهیم.

چون کارکردن مردان را امر بدیهی و طبیعی در نظر می‌گیریم؛ درحالی‌که متأسفانه مناقشه‌های زیادی درباره کار بانوان و کم‌‌وکیف آن وجود دارد. درهرحال، تحقیقات ما نشان می‌دهد که ورود زنان به بازار کار حتی اگر فقط به دلیل مسائل اقتصادی باشد، تأثیرات عمده‌ای را بر حیات اجتماعی و روانی آنان برجای می‌گذارد. زنی که ٢٠ سال کار کرده و احیانا یک یا دو فرزند داشته باشد، دوران بسیار سختی را از نظر کارکردن همراه با وظیفه مراقبت از فرزندان از سر گذرانده است. حتما به خاطر اینکه وظایف نگهداری از فرزندان در جامعه ما به دوش مادران است، او در مدت کارکردن از بسیاری از پیشرفت‌های شغلی بازمانده و زیر بار مسئولیت‌های بیشتر و بهتری نرفته است. تصور کنید بعد از ٢٠ سال کارکردن با این مشقت‌ها، درست زمانی که فرزندان این زن بزرگ شده و توانایی اداره امور خودشان را کسب کرده‌اند، قانون به این زن اختیار می‌دهد خود را بازنشسته کند.

طبیعتا با فرهنگ غالب بر فضای کسب‌وکار و نگاهی که به کارکردن بین ما ایرانی‌ها وجود دارد و نیز شرایط بسیار بد محیط‌های کاری، زنان از چنین طرح‌‌هایی استقبال می‌کنند و در جوانی با سنی حدود ۴٠ تا ۴۵ سال، خانه‌نشین می‌شوند. در این دوران درخانه‌‌ماندن زنان مشکلات روانی خاصی را ازجمله افسردگی به همراه می‌آورد. کسی که با سابقه ٢٠ سال کار به کارکردن و دراجتماع‌بودن عادت کرده بود، در خانه‌ای سوت‌وکور گرفتار می‌شود. همسرش هنوز شاغل است ولی او مستمری‌اش را می‌گیرد و سراشیبی پیر و افسرده‌شدن را به ‌سرعت طی می‌کند. صدمه اصلی که این زنان متحمل آن می‌شوند، این است که این زنان شاغل خیلی زود زمانی که وقت آزاد بیشتری نسبت به قبل دارند و درگیر فرزندان نیستند و به لحاظ تجربه و مهارت به درجه بالایی رسیده‌اند، از فضای کار خارج می‌شوند و به این وضع و روز می‌افتند.

٢٠ سال کار شوخی نیست؛ کسی که دو دهه کار کرده باشد از هر لحاظ امکان رشد و پیشرفت حتی رسیدن به درجه ریاست برای وی متصور است؛ درحالی‌که با به‌اجرادرآمدن قانون بازنشستگی زودرس، بانوان با مهارت، کارکشته و متخصص از محیط کار به نوعی حذف می‌شوند. از سوی دیگر، کارفرمایان از انتخاب خیل دختران بی‌کار برای استخدام خودداری می‌کنند و نرخ بی‌کاری دختران روزبه‌روز بیشتر می‌شود؛ چراکه هر کارفرما در چندین سال اول اشتغال نیروی کار، برای بهره‌برداری از این نیرو در آینده انرژی زیادی روی تربیت او می‌گذارد؛ بنابراین ترجیح می‌دهد نیرویی را به خدمت بگیرد که بتواند سال‌های زیادی روی او حساب کند. اگر بداند زمانی که نیروی کارآزموده او که سال‌ها رویش سرمایه‌گذاری کرده تا از او بتواند در پست‌های خاص کارشناسی و مدیریتی استفاده کند، به یکباره از میدان خارج می‌شود آن‌هم به صورت قانونی، هرگز زیر بار استخدام چنین نیرویی نخواهد رفت.

خوشبختانه این ماده حذف شد زیرا اگرچه نتایج اجتماعی این قانون برای این دو گروه از زنان با هم متفاوت است ولی برای هر دو گروه قطعا منفی بود.
از: شرق


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.