بهرام مشیری:
بله، و عرض شود که به اونجا میرسیم که این آزادیخواهانِ ایران، ملیونِ ایرانی، یک روزی بایستی صاحبِ یک رسانه بشوند. یعنی یک صدایِ آزادیخواهی بایستی باشد که نبوده است تا به امروز. این دستگاههای تلویزیون های لس آنجلس تا نود درصد منتسب به همان استبداد گذشته هستند، به اعوان و انصار آنها قارقار میکنند و دروغ میگویند و خاک به چشم مردم می پاشند، و اختراع میکنند و عرض کنم که گذشته رو و آینده رو هر دو با هم پیشبینی میکنند. و راهِ آزادیخواهان و ملیون ایرانی با استبدادیون از ۲۸ مرداد جدا شده اصلاً.
بعضی ها میگویند، آقا حالا تفاهم کنیم و اینها
که آقا بینِ خدمت و خیانت که تفاهمی نمیشود باشد که. چگونه میشود یک گروهی که با خارجی ها همدست شدند علیهِ ملتِ بیچاره توطئه کردند، تفاهم بکنند با گروهی که عرض کنم که مورد ضرب و شتم واقع شده اند و عرض کنم از صحنۀ سیاست بیرون رفته اند و حکومت افتاد دستِ خائنین.
حالا بنده خدمت شما هستم مصدقی نیستم، باور کنید نیستم. اما در تاریخ نگاه میکنم، من یک آدمی هستم به تاریخ نگاه میکنم.
چه تفاهمی؟
تفاهمی نیست بین خدمت و خیانت که
بس نمیکنند این دروغگویان، خجالت آوره واقعاً
بابت چهار دلار پولِ کثیفِ این و آن ببینید به چه بساطی روی آورده اند و چه حرفهایی میزنند و چه چیزهایی. پنداری این مملکت دَر اِش عالِم نیست، پنداری مورخ نیست، پنداری آدمها نبودند، بابتِ دو دلار پول کثیفِ این و آن.
این استبدادیون سابق سی سال است مانعِ تشکل ایرانیانِ خارج از کشور شده اند، هر جا هم که بری هستند. یا شما با اینها صحبت کنید، جز دروغ و نفی مردم هیچی در بساط ندارند. فقط دروغ میگویند، تهمت میزنند، و خاک به چشمِ مردم می پاشند و اختراع میکنند.
خُب صحبت کنید با اینها، با یکی شون بگیرین صحبت کنین. یک کم هم که بحث رو جلو ببرین فحش خوار مادر هم میدند.
اینها کسانی بودند که سی سال اون مملکت رو اداره کردند و به این روز انداختند که ملاحظه میفرمائید. وقاحت اینها از آخوندها بیشتره، خیلی بیشتر از آخوندها اینها وقیح هستند واقعاً.
گذشته، آقا تاریخ گذشته، سی سال گذشته، اینها فکر میکنند همون لحظۀ تاریخی است. از این مطلب بگذریم، گفت که این سخن پایان ندارد ای جواد
یک هفت هشت سالِ دیگه ای که این باقیمانده ها، که از هفتاد هشتاد به بالا هستند، رو در نقابِ خاک بکشند؛ مردم راهشون رو پیدا میکنند.
۱۵۰ تا بودند، اینها همه شون ۱۵۰ تا بودند اومدند جلویِ چیز، با چوبِ زیر بغل و اینها، حالا ما گفتیم دندانِ مصنوعی، یک هموطنی زنگ زدند: “آقا به ما برخورد، ما دندان مون مصنوعی است به ما برخورد”.
هر موقع ما یک چیزی گفتیم، به یک کسی برخورد
۱۵۰ تا!
یا ۱۵۰ نفرشون حاضرند یک قدم بیاند از خونه بیرون بخاطر استبداد سابق
آقا اینها، همۀ اینها دفتر شده، اینها همه نگاشته شده، اینها همه نوشته شده، مردم بودند، فیلمهایش هست، زندگی اش هست، این دروغها چیست، من نمیفهمم برای چی، برای اینکه چهار نفر عوام رو بفریبی؟
با یکی از این دوستان دست اندرکار صحبت میکردیم، گفتم: آقا صلاح نیست این میزان دروغ و عوام فریبی در حق این ملت.
“آقا شما نمیفهمی، بهترین چیز دو چیز است، اول دروغ، دوم عوامفریبی”
میگم به چه دلیل؟
میگه: مگه ندیدی خمینی رو؟
متن از: بالاترین