بهرام خراسانی: هدف خامنه‌ای از کوبیدن دولت روحانی چیست؟

جمعه, 20ام اسفند, 1395
اندازه قلم متن

۱) از سال ۱۳۶۸ تاکنون، آیت‌الله خامنه‌ای ولی فقیه و رهبر بی چون و چرای حکومت جمهوری اسلامی است. در همه‌ی این سالها، ایشان با همه‌ی دولتها حتی دولت تقلبی و دست نشانده‌ی خویش یعنی احمدی نژاد سر ناسازگاری داشته و به روشهای گوناگون و با بهره‌گیری از قدرت نظامی و امنیتی سپاه و وزارت اطلاعات و نیروهای فشار، آنها را وادار به پیروی از روش خود کرده است. در نزدیک به ۳۰ سال گذشته، همه‌کاره‌ی نظام جمهوری اسلامی، نه دولتها یا مجلسها که شخص ایشان بوده است. مسئولیت همه‌ی نارساییها و فساد اداری و اجتماعی فزاینده در این سالها نیز بر گردن شخص ایشان است. در کمابیش دو دهه‌ی گذشته، ایشان در آغاز هر سال با کنار هم نهادن چند واژه جمله‌ای می‌سازند و آن را همچون شعار سال اعلام می‌کنند. چند نمونه از این شعارها چنینند: «وجدان کار و انضباط اجتماعی (۱۳۷۳)»، «انضباط اقتصادی و مالی (۱۳۷۴)»، «سال امام خمینی (۱۳۷۸)»، «سال امیرالمؤمنین، علیبن‌ابیطالب (۱۳۷۹)»، «سال عزّت و افتخار حسینی (۱۳۸۱)»، «سال نهضت خدمت‌‌رسانی به مردم (۱۳۸۲)»، «سال پاسخگویی سه قوه به ملت ایران (۱۳۸۳)»، «سال همبستگی ملی و مشارکت عمومی (۱۳۸۴)»، «سال پیامبر اعظم (۱۳۸۵)»، «سال نوآوری و شکوفایی (۱۳۸۷)»، «سال حرکت مردم و مسئولین به سوی اصلاح الگوی مصرف (۱۳۸۸)»، «سال همت مضاعف و کار مضاعف (۱۳۸۹)»، «سال جهاد اقتصادی (۱۳۹۰)»، «سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی (۱۳۹۱)»، «سال حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی (۱۳۹۲)»، «سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی (۱۳۹۳)»، «سال دولت و ملّت، همدلی و هم‌زبانی (۱۳۹۴)»، و «سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل (۱۳۹۵)».

دودل نمی‌توان شد که برخی از این شعارها مانند شعار سال نوآوری و شکوفایی و یا سال پاسخگویی سه قوه به ملت ایران، می‌توانند شعارهایی زیبا، نیک بنیاد، راهنما و سازنده باشند. اما شعارهای دیگر هیچ ربطی با دنیای واقعی ندارند و هیچیک از آنها نه تعریف شده هستند و نه سنجش پذیر. در همه‌ی این سالها نیز هیچکس در پی پرسشگری از دست آورد این شعارها و پاسخگویی به آنها در پایان سال نبوده است. تنها امسال و دو ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، یکباره آیت‌الله خامنه‌ای با پیش انداختن پیرمرد ۹۰ ساله‌ای که شاید چهار عمل اصلی را نیز در مدرسه نخوانده باشد، هم‌هنگام با نادرست خواندن آمارهای بانک مرکزی، از رئیس جمهور کشور خواهان پاسخگویی به عملکرد شعار «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» می‌شود. شعاری که نه خود آیت‌الله خامنه ای آن را تعریف کرده، و نه آقای احمد جنتی و نه کسی دیگر. این در حالی است که از آغاز سال ۱۳۹۵، از بسیاری از استادان دانشگاهها نیز خواسته شده بود که این شعار تعریف ناپذیر و گنگ را تئوریزه و حتی درسی کنند. اما تا کنون کسی نتوانسته و یا نخواسته است چنین کاری را انجام دهد. زیرا گرچه می‌توان با واژه‌ی «مقاومت» هزاران جمله‌ی سیاسی و اقتصادی شعارگونه و آرمانی و تبلیغی ساخت، اما هیچ پایه‌ی علمی برای آن نمی‌توان تراشید. اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل، چیزی جز یک شعار میان تهی نیست که حتی اگر پشتوانه‌ی نیک اندایشانه ای هم داشته باشد، بازهم هیچ پایه‌ی علمی ندارد، و چیزی جز یک سخن میان تهی برای فریب خود یا دیگران نیست.

آیت‌الله خامنه‌ای صبح دیروز (پنج شنبه) در دیدار با رئیس و اعضای مجلس خبرگان گفته است: «باید با تلاش بی وقفه و عینی کردن آثار اقتصاد مقاومتی در زندگی مردم، حرکت پرافتخار ۴ دهه اخیر را شتاب و رونق بیشتری بخشیم. در سال ۹۴ نیز مسئله اقتصاد مقاومتی مورد تأکید قرار گرفته بود، اما چون آن سال حرکت مطلوبی در عمل شکل نگرفت، سال ۹۵ را «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» نامگذاری کردیم. البته مسئولان دولتی کارهای قابل توجهی در این زمینه انجام داده اند اما این، فقط بخشی از کارهای لازم است. اگر همه کارهای ضروری در موضوع اقتصاد مقاومتی انجام شده بود، امروز تفاوت محسوسی را در اوضاع اقتصادی کشور و زندگی مردم شاهد بودیم. به رئیس جمهور محترم هم گفته ام که بیان شاخصهای کلان خوب است البته اگر آمارها قابل خدشه نباشد، اما به هر حال اینها در زندگی و معیشت مردم در کوتاه مدت و میان مدت اثر نمی‌گذارد. شکایات مردم و دیدگاههای صاحبنظران به‌دست ما می‌رسد و باید در مسائلی نظیر تولید، اشتغال، از بین بردن رکود به معنای واقعی کلمه، قاچاق و واردات و صادرات به‌گونه‌ای عمل کرد که مردم تأثیر آن را در زندگی خود، کاملاً احساس کنند اما اکنون، اینگونه نیست. تاکنون میزان کمی از توافقات خارجی محقق شده است، بنابراین نباید به امید و انتظار سرمایه گذاری آنها نشست بلکه باید آن کاری را که خودمان می‌توانیم، در داخل انجام دهیم».

اما ایشان نفرموده اند که این کارها چیست، و چه کسی همه‌ی قدرت سیاسی و اقتصادی را در دست دارد، تا بتواند آنها را انجام دهد. و اگر انجام شدنی بود چرا رئیس جمهور نزدیک به خود او و یا رئیس مکتبی و بسیجی بانک ملی او یعنی خاوری آن را انجام نداد، و با دزدی بیش از ۳۰۰۰ میلیارد تومان به نرخ امروز، از کشور گریخت. او امروز رئیس جمهوری را به زیر پرسش کشیده است که دولت او، تنها دولت جمهوری اسلامی است که توانسته است در یک ساختار اقتصادی درهم شکسته و غارت شده از سوی ذوب شدگان در ولایت، تورم را یک رقمی کند. دولتی که کارهای بسیاری انجام داده اما قوه‌ی قضائیه، صدا و سیما و همۀ نهادهای نا برگزیده وابسته به آیت‌الله خامنه‌ای، یک آن هم از گذاشتن چوب لای چرخ این دولت برگزیده دست برنمیدارند و همواره بر دست آوردهای او خاک پاشیده است.

۲) راستی آنست که ساختار اقتصادی جمهوری اسلامی، ساختاری فاسد و درهم شکسته و غارت زده است، که بازسازی آن اگر نگوییم ناشدنی، اما بسیار دشوار است. گزافه نیست بگوییم که برخلاف برخی پنداشتهای عامیانه که همه را سر و ته یک کرباس می‌دانند، برخی بهبود گرایان درون حکومتی مانند سید محمدخاتمی، میرحسین موسوی و حسن روحانی و نیز همه‌ی بهبودگرایان برون حکومتی و کسانی چون این نگارنده، بر این فساد شاید درمان ناپذیر به خوبی آگاهند. اما پایبندی به منافع ملی کشور، آنها را ناگزیر به خون دل خوردن می‌کند تا شاید از فروپاشی برنامه ریزی نشده‌ی این دستگاه فرمانروایی و سوریه شدن آن پیگشیری کنند. اما گویی رهبر جمهوری اسلامی یا هنوز خبر بد را نشنیده و به نیروهای امنیتی و نظامی خود که به روز حادثه شاید چندان نیرومند نیز نباشند دل خوش کرده است، یا اینکه دستهایی ایشان را به این کار وامیدارند بی آنکه ایشان خودشان بخواهند و یا بتوانند در برابر آنها ایستادگی کنند. این نیروهای پشتیبان آقای خامنه ای به روز حاثه شاید نه تنها پشتیبان امنیت کشور نباشند، که شاید زاینده‌ی یک داعش تازه در ایران باشند.

اما بد نیست اندکی با این ساختار اقتصادی فاسد و ناکارآمد جمهوری اسلامی که امروز رهبر می‌خواهد رئیس جمهور نظام را به جرم این نا کارآمدی دیرینه فلک یا قربانی کند، اندکی آشنا شویم. شاید رهبر بدش نیاید از حسن روحانی یک هویدای دیگر بسازد. اما پیشاپیش باید گفت که هیچکس به اندازه‌ی شخص آیت‌الله خامنه ای مسئول این ویرانگی ساختار اقتصادی کشور نیست. همانگونه که هیچکس به اندازه‌ی خود ایشان مسئول درهم ریختگی و ملوک الطوایفی شدن ساختار سیاسی کنونی کشور و جایگاه بین المللی ضعیف و آسیب پذیر آن نیست. جایگاه ضعیفی که دست آورد سالها ماجراجویی و گروگانگیری ذوب شدگان در ولایت و دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر سفارت آمریکا است. بازهم همین دولت روحانی با دستیابی به برجام و بهبودهایی که در این جایگاه داده، تلاش می‌کند تا آب رفته را به جوی بازگرداند.

تولید ناخالص داخلی ایران با در نظر گرفتن تولید و فروش نفت (به قیمت ثابت سال ۱۳۸۳) در سال ۱۳۵۵ برابر با ۱۲۳۸۳۷۹ میلیارد ریال بوده که نسبت به سال پیش ۱۸درسد رشد مثبت داشته است. اما این آمار در سال ۱۳۵۹ نسبت به سال پیش ۲۷.۲درسد کاهش داشته و برابر با ۵۸درسد تولید ناخالص داخلی سال ۱۳۵۵ بوده است. پس از ۲۴ سال یعنی در سال ۱۳۷۹، تولید ناخالص داخلی با ۱۲۵۳۴۷۲میلیارد ریال به پای سال ۵۵ رسید. در سال ۱۳۷۶ که محمد خاتمی رئیس جمهور شد، رشد تولید ناخالص داخلی تنها یک درسد بود و در پایان سال ۱۳۸۱ به ۸درسد رسید که البته افزایش درآمدهای نفتی هم در آن نقش داشت. سال ۱۳۹۰ و اوج درآمدهای نفتی در دولت احمدی نژاد را آیت‌الله خامنه ای سال جهاد اقتصادی نام نهاده بودند، اما رشد تولید ناخالص داخلی در این سال با روندی همچنان کاهنده به منفی ۲ رسید و در سال ۱۳۹۱ که سال «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی» بود، به منفی ۴ رسید. هنگامی که حسن روحانی رئیس جمهور شد و «سال حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی نامیده شده بود، این رشد منفی به منهای شش رسیده بود.

این سالها همچنین سالهای کاهش ارزش پول ملی و اختلاسهای هزاران میلیاردی بود که رهبر می‌خواست مردم آن را کش ندهند. همانگونه که اکنون در زمینه‌ی املاک نجومی در شهرداری قالیباف سکوت کرده است. در سال ۱۳۸۷ ارزش نفت صادراتی ۸۶۶۱۹ میلیون دلار، در سال ۱۳۸۸ برابر با ۶۹۹۵۷ میلیون دلار، در سال ۱۳۸۹ برابر با ۹۰۱۹۱ میلیون دلار، در سال ۱۳۹۱ برابر با ۱۱۸۲۳۲ میلیون دلار، و در سال ۱۳۹۱ برابر با ۶۸۱۳۵ میلیون دلار بود. اما در سال ۱۳۹۴ که تولید نفت افزایش یافته، به دلیل کاهش قیمت جهانی نفت، در آمد صادراتی نفت کشور کمتر از ۳۴ میلیارد دلار بوده است. اما دریغ از آنکه حتی یک بار آقای خامنه ای دولت برگزیده‌ی خود یعنی احمدی نژاد را به پرسش بکشد. و اکنون که هر روز گوشه‌ای از رسواییهای آن دولت آشکار می‌شود، آیت‌الله خامنه‌ای تلاش می‌کند همهنگام با پنهان داشتن آن، یک پس گردنی هم به حسن روحانی بزند.

با همه‌ی دشواریهایی که در سپهر اقتصادی کشور وجود دارد، ما از دست آوردهای کمابیش پذیرفتنی دولت روحانی در پهنه بین المللی که به راستی کاری سترگ بود سخن نمی‌گوییم. هر کسی که اندی انصاف داشته باشد، می‌تواند آنها را ببیند. اما می‌پرسیم که به راستی آیت‌الله خامنه‌ای در این سخنان خود در پی چیست و یا از چه چیزی و یا چه کسی می‌ترسد. یا اینکه کدام مهره را در آستین خود دارد و می‌خواهد او را جایگزین روحانی کند؟ اینهمه ستیز با موسوی و کروبی و خاتمی و روحانی که از تبار خود او هستند از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ این همه دشمنی با پیشنهاد آشتی ملی از سوی همتباران پیشین او از کجا آب می‌خورد. این همه دشمنی با روشنفکران، هنرمندان، زنان و جوانان مدرن امروزی و دوستی با مداحان و بسیجیان و وارد کنندگان درشت کالاهای خارجی و پشتیبانی از آنها چه انگیزه ای دارد؟ ریشه این هواداری بی دلیل از تروریستهای حرفه ای حماس و دیگر فلسطینیها به بهای خریدن دشمنی عربها که دشمن استراتژیک ایران هستند و اسراییلیها که می‌توانند دوست استراتژیک ایران باشند، بر سر چیست؟

اینها و بسیاری چیزهای دیگر را من نمی‌دانم. اما می‌دانم که این کارها هیچکدام همراستا با منافع ملی ایران نیست. همچنین، می‌دانم که در این روزهای شاید سرنوشت ساز، هرگونه همسویی با آیت‌الله خامنه ای در ناتوان ساختن دولت برگزیده ازسوی بیشینه‌ی مردم، کاری بسیار زیان آور است. در این روزها، با اینکه همه‌ی مردم از هر طبقۀ اجتماعی که هستند در شرایط بسیار سختی زندگی می‌کنند، نباید دولت روحانی را تنها گذاشت. ناتوانی این دولت، در سرشت آن نیست. این ناتوانی ریشه در بخشی از قانون اساسی کنونی، و نیرومندی بخش نابرگزیده‌ی نظام جمهوری اسلامی دارد، بی آنکه بخش دیگر آن را نیز ایده آل و شایسته بدانیم. همچنین، بخشی از ناتوانی «دولت» که در سرشت خود یک نهاد سکولار در برابر بخش نابرگزیده‌ی نیروی ضد سکولار است، ریشه در کنار گودنشینی نیروهای سکولار و مدرن دارد. اینکه آیت‌الله خامنه ای می‌گوید برای سرمایه گذاری نباید چشم به راه خارجیها بود البته سخن درستی است. اما ایشان را برای کدام سرمایه گذار ایرانی هموار کرده و با کدام امنیت اقتصادی می‌خواهد ایرانیان را به سرمایه گذاری تشویق کند؟

نمی‌توان دو دل بود که سخنان آقای خامنه‌ای بیش از آنکه دلسوزی برای مردم باشد، تلاشی است برای کنار نهادن روحانی در دور بعدی ریاست جمهوری و جایگزینی کسی از جنس احمدی‌نژاد. شاید او هرگز نتواند به این هدف دست یابد اما تلاش خود را خواهد کرد. همه‌ی بهبودگرایان نیز باید برای ناامیدی او در این زمینه تلاش کنند.

پیروز باشیم
بهرام خراسانی
بیستم اسفند ۱۳۹۵

از: ایران امروز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.