یادداشتی از حسین شاه اویسی
تهران ۲۴ اسپند ماه ۱۳۹۵ خورشیدی
آن دسته از آریاییان، همان مردمانی که در هزاره های پیش از میلاد از سیبری در جستجوی زندگی و زیستگاهی مناسب به فلاتی که ایران نام گرفت وارد شدند، بخشی از آنها در دامنه های پررمز و راز زاگرس سکنا گزیدند و بعدها دولت ماد را (به فرماندهی “دیاکو” نحستین پادشاه ماد) برپا داشتند که نخستین دولت ایرانی و از نیاکان کردان امروز بودند. بخش دیگری فارس ها بودند که در جنوب دولت هخامنشی و بخش دیگر که در نواحی خاوری این فلات سکنا گزیدند، پارتها نام گرفتند. این مردمان همگی نوروز را که از کهن ترین جشن های آنها ست همه ساله باشکوهی بی مانند در مناطق خود ولی هر یک به گونه ای برپا می دارند.
نوروز از روزگاران، باستان در این حوزه فرهنگی جشن گرفته می شده است. تا آنجا که این گمان هست که شهر یاران هخامنشی برای برگزاری آیین های نوروزی شهر شگفت و راز آمیز تخت جمشید را به همین خاطر ساخته و برافراشتند.
نوروز نه تنها در میان اقوام ایرانی بلکه در پاره ای از بخش های هند و … بعنوان با ارزش ترین آیین خود می شناسند و بزرگ می دارند.
نوروز آمیزه ای از سامانه های گوناگون باور شناختی است و به دیگر سخن آیین های گونه گونی بهم آمیخته اند و ازمیان آنها جشن نوروز پدید آمده است که پاره ای از این آیین ها اسطوره ای و پاره ای از آنها باورشناختی و پاره ای دیگر آیین های کیهانی و گاه شمارانه بوده است که هر کدام از این آیین ها نشانی در جشن نوروز بر جای نهاده اند.
نوروز این رویداد بی مانند طبیعت در چشمان مردمان حوزه فرهنگی نوروز که شامل سرزمین های ایران، افغانستان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان، کردستان سوریه و ترکیه و عراق و. . . از کردان، پارسی زبانان، آذریان و بلوچان و. . . . . آنچنان گرامی و گرانمایه است که آن روز را روز نو و با شکوه هرچه تمامترر جشن می گیرند.
مر آن روز را روز نو خوانده اند
از دیگر نمونه های این جشن اثرگذار که سرشتی کیهانی دارد، جشن بهار است یعنی جشن آغاز سال نو از آنجا که در فرهنگ پربار ایرانیان آتش نماد گرمی، دوستی و روشنایی است در مناطق کردنشین، معمولاً در کوه های مشرف به شهرها و روستاها آتش می افروزند. از اصول بنیادین فرهنگ این مردمان است و از آنجا که خورشید هموارهه نزد آریائیان از جایگاه والایی برخوردار بوده است، نخستین روز بهار را که همراه است با ترازمندی بهاری و در این روز نو از ماه فروردین، روزو شب یکسان و همتراز می شوند. و ازز آنجا که شب در نماد شناسی مردمان این حوزه فرهنگی پدیده ای اهریمنی است، از تاریکی همواره گریزان بوده و هستند و پیوسته آتش و نور و روشنایی را گرامی میی داشته و ازنگاهبانان آن بوده اند و بر آن درود می فرستاده اند.
از این رو همترازی روز و شب و یا روشنایی و تاریکی در چشم کردان و همه ایرانیان رخدادی کیهانی بوده ولی بسیار خجسته بوده است، چون از آن لحظه روز، چیرگی و فزونی می گیرد و شب و تاریکی فرو می شکند و فرو می کاهد.
نوروز آمیزه ای از این باورها و اسطوره ها و جشن های گوناگون است. دیگر آئینی که در نوروز اثر گذار بوده است، جشن فروردین گان است از این رو خوان می گسترده اند برای میهمانان شگرف بهشتی در بزرگداشت سمبلیک ارواح گذشتگان، به همان سان که همه ما میهمان را گرامی می داریم و هر کدام در منطقه ای برپایه راه و رسم هاییی که وجود دارد به استقبال بهار و نوروز می روند. خانه را میرفته و جامهی نو در برکرده و این راه و رسم ها هنوز در جشن نوروزی برجای مانده است که در سفره پذیرایی مان از نمادهای هفت سین همراه با دیگر نشان های خوان نوروزی، همه و همه در پیوند با گرامی داشت نور و خورشید است و این نمادها، نشان های مهرپرستی در خود دارند و یا تخم مرغ رنگی نماد پرندگان آسمانی و تنگ آب و ماهی نماد روشنایی و دریاهاست و سبزه نماد سرسبزی و نوشدن طبیعت و سکه نماد گشایش مادی زندگی است. به دیگر سخن همه چیز در خدمت انسانهاست. آنچه در آسمان ، زمین و دریاهاست.
از این رو نوروز نماد نوشدن طبیعت است که می توان گفت پیام بنیادین نوروز و ساختار درونی و باورشناختی نوروز همین نو شدن همین تغییر و تحول در انسان ها و روابطشان با یکدیگر و با طبیعت است.
خجسته بودن نوروز و مانایی و بزرگیش بر تمامی جشن های جهان از آن روست که پیمانی اجتماعی یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست، نوروز جشن جهان است. جشن طبیعت است. روز شادمانی زمین و آسمان، روز شکفتن ها و شورها و زادن ها، روز دلدادگی هاست که سرشار از هیجان و تکاپو و تازگی است. چنین روزی نیاز ضروری جامعه و کارمایه فرهنگی حیات این ملت است که در خود بزرگی پیران و نشاط جوانان را بهمراه دارد.
نوروز از کرانه های دوردست زمان می آید، این رهپوی پیر در این راه دراز چه نوش ها و نیش ها برخود دیده و چه رنج ها برده و چه تلخی ها چشیده اما همچنان شاد و امیدوار جامه رنگارنگ به تن دارد اما از آن همه رنگ یک رنگش آشکار تر است و آن رنگ ایران است.
به گاه نوروز در بیشترمناطق، در لحظه تحویل سال دهل می کوبند که آئینی است از روزگاران کهن برجای مانده که رسم بوده هرزمان که رخدادی شگفت روی می داده است کوس می کوفته اند که برمردم آشکار کنند چنین رویداد شگفتی به وقوع پیوسته است و یا با کوس مردم را به گردهمایی فرا می خواندند.
نوروز چنان سرور انگیز و شادی آور و گرامی است، که یکی از گوشه های موسیقی ایرانی را، نوروز نام گذاری کرده اند. در پاره ای از کشورهایی که گرچه از ایران امروزی جدا افتاده اند ولی از دیدگاه فرهنگی در حوزه فرهنگی نوروز قراردارند. این آیین به شیوه های کهن برگزار می شود. که برای آگاهی بیشتر در این زمینه نیکوست درر مجالی دیگر چگونگی این مراسم در افغانستان، تاجیکستان، بویژه سمرقند و بخارا نیز بررسی گردد. بهر روی از آنجا که در شهرهای بزرگ امکان آن نیست که مردم گرد هم آیند تاا آیین نوروز را باهم بزرگ دارند. امروزه هر کس در خانه ی خود به جشن و پایکوپی و دست افشانی پرداخته و بدیدار یکدیگر میروند.
در روستاها یا در شهرهای کوچک برگزاری آیین نوروزی تفاوت هایی با شهرهای بزرگ دارند، یعنی در آن ها نوروز پیچیده تر، اصیل تر برگزار می شود برای مثال کردها نیز که نوروز را کهن ترین میراث معنوی بشر میدانند و در روستاهای آنجا غیر از آتش افروزی ، هنوز میر نوروزی برمی گزینند .
میرنوروزی کسی است از مردم ساده کوچه و بازار به میری و فرمانروایی یکروزه برگزیده می شود، عمر فرمانروایی اوکوتاه، در این یک روز مردم از او فرمان می برند و هرچه بخواهد برای او فراهم می آورند. او را در شهر معرفی می کنند ولی در شهر های بزرگ اینگونه نمادها دیری است بر افتاده است.
از این رو به راستی همانگونه که نوروز در مناطق دور از مراکز شهری، اصیل تر، ناب تر و کهن تر و نژاده تر مانده و گرامی داشته می شود. ما نیزدر بزرگداشت آن بکوشیم:
اکنون که بهار به دروازه های شهر رسیده،نوروزتان پیروز و روزگارتان شاد و گرمای زندگیتان افزونتر باد