بی هیچ تعارفی و به صراحت می گویم: اگر در جریان این مشکل نیستند، که وای به حال آموزش و پرورش ما و مسوولانی چنین غافل، اگر هم می دانند و کاری نمی کنند یا عرضه اش را ندارند، پس باید علیه مسوولانی چنین بی کفایت شورید و کار را به کاردان سپرد.
بعد از طرح این موضوع، سراغ “محمود امانی طهرانی” مدیرکل دفتر تألیف کتابهای درسی آموزش و پرورش رفتیم. او گفت و گو با عصر ایران را با روی گشاده پذیرفت، سنگین بودن کیف مدرسه را تایید کرد ولی هیچ قولی برای اصلاح موضوع نداد.
به عنوان مثال خبرنگار ما وی پرسید: آیا امکان ندارد کتاب های حجیم، در دو یا سه جلد چاپ شوند و به صورت فصلی مورد استفاده قرار گیرند؟ مثلا کتاب ۲۰۰ صفحه ای در سه جلد ۷۰ – ۶۰ صفحه ای چاپ شود (اولی برای فصل پاییز، دومی زمستان و سومی بهار)؟
و او جواب داد: “به هر حال انجام چنین کاری افزایش هزینه ها را در پی خواهد داشت و در نتیجه ممکن است بسیاری از خانواده ها از پس این افزایش هزینه ها بر نیایند. به هر حال تبدیل یک کتاب ۲۰۰ صفحه ای به سه کتاب نیازمند سه صحافی و سه جلد و دیگر هزینه هاست و باید به این موارد نیز توجه ویژه شود.”
(متن کامل گفت و گو را می توانید اینجا بخوانید.)
در این که باید همه امور کارشناسی شود، تردیدی نیست و انتظار هم نداریم که مدیر کل دفتر تألیف کتابهای درسی آموزش و پرورش وعده غیرکارشناسی دهد یا اساساً این اختیار را داشته باشد که رأساً در این باره تصمیم گیری کند.
با این حال، این انتظار وجود دارد که مسوولان ارشد آموزش و پرورش، همه چیز را به آینده ای نامعلوم و کارشناسی های نامشخص ارجاع ندهند و به بهانه های مختلف از زیر بار مسؤولیت کاهش وزن کتاب های درسی دانش آموزان شانه خالی نکنند.
به عنوان مثال، این که تصمیم بگیرند کتاب ریاضی فلان پایه را دو جلدی کنند، مگر چقدر کار کارشناسی لازم دارد؟ آیا کارشناسان درس مربوطه نمی توانند در یک جلسه در این باره تصمیم گیری کنند؟ آیا باید سال ها بگذرد تا بتوانند تصمیم بگیرند یا اصطلاحاً کار کارشناسی انجام دهند؟ همین طور است درباره سایر کتاب ها و درس ها.
یا پای هزینه ها را به میان کشیدن که اگر بخواهیم کتاب ها را چند جلدی کنیم هم، در برابر خسارتی که سنگینی کتاب ها بر سلامت بچه ها وارد می کند، اساساً قابل طرح نیست.حتی اگر از نظر مالی هم حساب کنیم، آسیبی که این کتاب ها بر سلامت کودکان و نوجوانان وارد می کنند، در دراز مدت، چندین برابر هزینه چاپ کتاب هاست.
بله! قطعاً نمی شود ناگهان همه چیز را درست کرد ولی آیا نمی شود از همین امسال و با چند کتاب شروع کرد و حداکثر ظرف یکی دو سال، تغییری در کاغذ و نوع چاپ کتاب های درسی ایجاد کرد؟ فراموش نکنیم که کتاب کم حجم، دفتر کم حجم تری می طلبد و کیف بچه ها را سبک تر می کند.
آیا نمی شود از همین امسال، با یک بخشنامه یک صفحه ای، استفاده از کتاب های کنکور و کمک درسی را در تمام مدارس – از دولتی گرفته تا غیر انتفاعی – ممنوع و به شدت بر آن نظارت کرد تا گذشته از آسیب های معنوی این کتاب ها، کیف بچه ها سبک تر شود؟
همه این ها می شود. قرار نیست که مسوولان آموزش و پرورش واکسن سرطان را کشف کنند یا در قاره قطب جنوب، چاه نفت بزنند. درخواست مردم از آنها این است که تدبیری بیندیشند تا کیف بچه ها سبک تر شود و شانه و کمر و قامت شان درگیر زمینه های بیماری در آینده نشود.
اگر مسوولان آموزش و پرورش، نتوانند این یک مورد خیلی ساده را حل کنند، پس در آن سازمان عریض و طویل، برای چه پست ها را اشغال کرده و از بودجه عمومی پول می گیرند. روی این سخن، با شخص وزیر آموزش و پرورش است و همه مسوولانی که می توانند در این عرصه کاری کنند.
بی هیچ تعارفی و به صراحت می گویم: اگر در جریان این مشکل نیستند، که وای به حال آموزش و پرورش ما و مسوولانی چنین غافل، اگر هم می دانند و کاری نمی کنند یا عرضه اش را ندارند، پس باید علیه مسوولانی چنین بی کفایت شورید و کار را به کاردان سپرد.
منتظر اقدام عملی مسوولان آموزش و پرورش هستیم تا یک کار ساده را انجام دهند: “سبک سازی کیف دانش آموزان” تا آنها را “باربری” روزانه که از مهر ماه، بار دیگر آغاز خواهد شد، نجات دهند.
آیا وزارت فخیمه آموزش و پرورش، از عهده این کار کوچک بر خواهد آمد؟!
(عصر ایران، این موضوع را پیگیری خواهد کرد.)