مدرسه فمینیستی: هزینه دیداری چند دقیقهای با پزشک و پوشش بیمه حلبی مناسب آتیهسازان برای کاستن هر چه سریعتر از تعداد بازنشستگان را فراموش کنید. هزینههای سرسامآور آزمایشگاه و رادیولوژی و سونوگرافی و اسکوپیهای مختلف را هم این قدر به رخ نکشید. همچنین نگران نباشید که میگویند بیهوشی با داروهای چینی عواقب مرگبار دارد. نگران این هم نباشید که در اسکوپیهای مختلف، به علت کمبود و گرانی تجهیزات، شایع است که قطعات تعویض نمیشود و برای آندوسکوپی یا کولونوسکوپی ابزار واحدی در معده یا کولون اشخاص مختلف فرو میرود و، به جای تشخیص بیماری و درمان آن، هپاتیت و ایدز و هر مرض و انگل دیگری به آنها منتقل میشود.
به پوشش مناسب برای بیمه فکر نکنید، پوشش مناسب برای ورود را بچسبید.
دیروز با پالتو و شال و کلاه به بیمارستان شهید چمران، واقع در میدان نوبنیاد، رفتم. ورودی آقایان مریض با ورودی خانمهای مریض فرق داشت، اگر مریض نبودند که مرض نداشتند بروند بیمارستان. برای همین آنها را از هم جدا کرده بودند که مریضیشان به هم سرایت نکند. در ورودی خانمها، از شما کارت شناسایی میخواستند تا در عوض به شما یک قواره چادر مشکی بسیار مناسب و بهداشتی بدهند تا روی همه لباسها و پالتو و مقنعه و روسریهای دیگری که داشتید به سر کنید. چادرش هم خوشگل بود و آستین داشت و سر آستینش هم تور داشت. چادر نطلبیده هم که مراد است. یکی از داخل بیمارستان برمیگشت و چادر را درآورده و درنیاورده، میدادند که سرت کنی. سرت که چه عرض کنم، تنت میکردی. در دستشویی آزمایشگاه چادر را به چنگکی میآویختی و کیفت را در کنار آن. ظرف ادرار را که پر میکردی، متوجه میشدی که اینجا و آنجا خیس است و چادری که آویختهای اندکی خاکی و اندکی خیس است و تو هم به سهم خودت ناشیانه با آن در همه قسمتهای آلوده بیمارستان از آزمایشگاه بگیر تا دستشویی و بخشهای عفونی و غیره گشتهای. یک دست گوشه چادر و یک دست جام ادرار و برگه آزمایشگاه و شانه هم در اختیار کیف و… وقتی که برمیگشتی، چادر را تحویل میدادی، کارت شناساییت را پس میگرفتی و چادر در مقابل کارت شناسایی به دیگری تحویل داده میشد. حالا آن یکی دیگر با چه مکافاتی چادر را با خودش به داخل قسمت مربوطه در آزمایشگاه میبرد که ظرف ادرار را پر کند یا در حالی که ظرف ادرار را به دست دارد، گوشه چادر را جمع و جور کند یا نکند و یک طرفش روی زمین بکشد و کیف و وسایلش را جمع کند و مانند اینها، شکی نبود که سهم بسزایی در بهداشتی کردن هر چه بیشتر این پوشش مناسب برای ورود به بیمارستان را داشت.
در هر حال، ابتکار این پوشش مناسب برای ورود به بسیاری از بیمارستانها و مراکز درمانی زیر نظارت دولت متعلق به آقای احمدینژاد است و البته خانم وزیر هم، نه تنها اعتراضی به آن نداشت، بلکه آن را همهگیرتر کرد.
در اینجا صد البته اعتراضی به حجاب برتر نیست، بلکه تا آنجا که میدانم در بیمارستانها برای رعایت بهداشت رنگ سفید و یا دست کم رنگ روشن به کار میبرند تا آلودگیها مشخص شود و نیز برای بیماران یا بازدیدکنندهها و مراجعان از لباسهای یک بار مصرف استفاده میکنند تا آلودگیها را به یکدیگر و به بیماران منتقل نکنند، چه رسد به اینکه چادری سیاه و آلوده را در طول روز به دهها مراجعهکننده بدهند.
مبتکران گرامی، اگر درمان نیستید، درد نباشید.