احسان نبوی-پژوهشگر جامعهشناسی آب، دانشگاه ملی استرالیا
اگر مجلس یکشنبه آینده به رضا اردکانیان رأی اعتماد بدهد که به احتمال زیاد خواهد داد، برای اولینبار سکان مدیریت آب و محیط زیست کشور در دست گروهی از متخصصان آب کشور خواهد بود که بخش عمدهای از فعالیتهای علمی سالهای اخیرشان در حوزه «تفکر سیستمی» بوده است.
این تفکر اصطلاحا به نگرشی گفته میشود که در آن همهچیز به همهچیز مربوط است. ارگانها مستقل از هم نیستند؛ چیزی شبیه بدن انسان. هیچ سیستمی وجود ندارد، مگر آنکه به چیز دیگری وابسته باشد و همه در نهایت کلیتی یکپارچه را شکل میدهند که وظیفهای مشخص در کنش و واکنش با محیط پیرامونی خود دارند.
حضور رسمی این نگرش در بوروکراسی آب کشور زمانی پررنگتر شد که علی باقری در چند روز گذشته به تیم محیطزیستی عیسی کلانتری پیوست. باقری یکی از پیشگامان فلسفی نگاه سیستمی در حوزه آب و توسعه پایدار در سطح جهان است. کلانتری که پیشتر با آوردن کاوه مدنی از امپریالکالج سروصدای زیادی بین کارشناسان به راه انداخته بود، اینبار هم یک نیروی کمترشناختهشده و جوان دیگر را وارد گود مدیریت کرده است که برخلاف مدنی که در چند سال گذشته بهطور مداوم و خستگیناپذیر توجه بسیاری از رسانههای جمعی در داخل و خارج را به خودش جلب کرده، کمتر در عرصه عمومی ظاهر شده است.
باقری جای محمدرضا درویش را در دفتر آموزش سازمان حفاظت محیط زیست میگیرد. درویش را همه محیطزیستیها میشناسند. کسی که وبلاگش زمانی میعادگاه سبزهای ایران بود و سالهای متمادی در کنار ناصر کرمی، جزء معدود بلندگوهای ثابت محیط زیست ایران در پایتخت بودند. سبک منحصربهفرد درویش در فعالیتهای محیط زیستی او را به جایگاهی رساند که لسآنجلستایمز سال ۹۱ در مقالهای از او بهعنوان گلادیاتور سبز ایران یاد کرد؛ گلادیاتوری تنها، اما این گلادیاتور سبز با ورود روحانی به پاستور تصمیم گرفت آستین بالا بزند و وارد بدنه حاکمیت محیط زیست کشور شود. اکنون او جای خود را به کسی میدهد که بیشتر با دانشجویان، اهل علم و شرکتهای مشاور سروکله زده است تا سمنهای محیط زیستی و محیطبانان حیاتوحش. مشابه مدنی و باقری، اردکانیان هم سابقه بسیار روشنی در عرصه علم روز آب دارد. او که در سالهای ریاستجمهوری احمدینژاد به بن آلمان رفت تا سکان مدیریت برنامه دهه بینالمللی آب سازمان ملل در حوزه توسعه ظرفیت را بر عهده بگیرد، اکنون منتظر رأی اعتماد خانه ملت است.
او هم مانند مدنی و باقری رابطه وثیقی با نگاه سیستمی دارد. در سالهای ۹۴ و ۹۶ دوسالانه معتبر NEXUS را در آلمان پایهگذاری و برگزار کرد؛ کنفرانسی بینالمللی که هدفش پیادهسازی تفکر سیستمی در مدیریت بههمپیوسته آب، خاک و زباله بود. او به گفته خودش در یک دهه گذشته با ۴۵ کشور دنیا در زمینه آب همکاری داشته است…
مشابه عیسی کلانتری با کولهباری از تجربه اجرائی قصد دارد از دفتر کارش در حاشیه رودخانه راین، راهی طبقه دوازدهم ساختمان شیشهای بزرگراه نیایش شود. همانطور که پیشتر گفتم، چیزی که این سه نفر را که هر سه دکترای مهندسی عمران دارند، بهلحاظ اندیشهای به هم وصل میکند، اعتقادشان به تفکر سیستمی است و این خبر خوبی برای آب و محیط زیست کشور است؛ اینکه حداقل میتوانیم مطمئن باشیم در سطح تصمیمگیری کلان کشور خلأ علمی نداریم. میتوانیم مطمئن باشیم که مسئولان طراز اول آب و محیط زیست کشور با ادبیات دانشگاهی و تجربیات دیگر کشورها تا حد بسیار بالایی آشنا هستند.
با توجه به این مسائل میتوان گفت وزارتخانه نیروی اردکانیان و سازمان محیط زیست کلانتری، حداقل روی کاغذ بوروکراسی آب کشور را تغییر خواهند داد و آنها را در معرض تفکری قرار میدهد که سازمانها در آن رقیب نیستند و آسیب هریک بهمنزله آسیب دیگری است.
ازآنجاکه اردکانیان درک چندبُعدی از مسئله توسعه دارد و اگر به آنچه در تفکر سیستمی اصل محسوب میشود در عمل پایبند بماند، به این معنی خواهد بود که وزارت نیروی تحت مدیریتش نهتنها رابطه نزدیکتری با سازمان محیط زیست خواهد داشت، بلکه رابطه فعالتر و نزدیکتری هم با دیگر سازمانها و وزارتخانهها خواهد داشت. تفکر سیستمی این را میگوید که نمیشود از فرمان ساخت سد حرف زد بدون آنکه تبعات اجتماعی، زیستمحیطی، سیاسی و اقتصادی در تصمیمگیری لحاظ شده باشند. تفکر سیستمی این مسئله را دیکته میکند که مدیریت آب، قابل تقلیلدادن به مدیریت مخزن یک سد یا تولید برق نیست، چراکه اینها تماما مسائل درونبخشی و جزیرهای محسوب میشوند. ملاکِ مدیریت مطلوب، اثربخشی کلی است، نه راندمان درونسازمانی یا درونوزارتخانهای.
به این معنی که اگر یک پروژه از سوی فرد یا نهادی مطرح میشود، ملاک رد یا پذیرشش این خواهد بود که تا چه اندازه خروجی آن در راستای توسعه پایدار کشور است، نه بیلان فعالیتهای درونی وزارتخانه. ملاک رد یا قبول یک سد یا یک طرح انتقال آب بینحوضهای که از سوی نماینده استانی پیگیری میشود، یا حتی ایدههای تخصصی مطلوبی مثل بالابردن راندمان آبیاری یا ایجاد بازار آب، همگیوهمگی در ترازوی «اثربخشی کلی برای توسعه پایدار کشور» قرار میگیرند و آنگاه قبول یا رد میشوند.
واقعیت این است اگرچه این دوره چهارساله، عرصهای خواهد بود برای یادگیری و انتقال تجربیات، بهویژه برای مدنی و باقری و احتمالا استادان آب دیگری که با حضور اردکانیان در وزارت نیرو از گوشهوکنار دنیا و محیطهای آکادمیک روانه این گود خواهند شد، اما این استاد- مدیران باید در نظر داشته باشند که آنها نماینده بضاعت نسبتا محدود آکادمیک آب کشور هستند؛ بضاعتی که با تقریب بالایی میتوان گفت در اختیار مهندسان و بهویژه مهندسان عمران است و دیگر تخصصها اگر نگوییم هیچ، اندک صدایی در این میان دارند. باید بدانند کمتر زمانی بوده است که جامعه دانشگاهی آب و محیط زیست، به مرجع دیگر گروههای دانشگاهی تبدیل شده باشد.
چندی پیش در همین روزنامه «شرق»، رئیس انجمن سکته مغزی با استناد به این چرخش صنف آب به سمت بهکارگیری دانشگاهیانی مانند مدنی، سخن از تغییر در مدیریت سیستمهای سلامت کشور به میان آورد. استاد- مدیران کار بزرگی میکنند که مانند درویش پای در این گود میگذارند، وقتی که کشور و مردم بهراستی به تخصص آنها نیاز دارند، اما فراموش نکنند برای حرکت به سمت پیادهسازی تفکر سیستمی در بوروکراسی خشک و نامنعطفِ آب کشور، چالشهای بسیار بزرگ، بر سر راه است، چالشهایی که از گردنههای سخت شفافسازی اطلاعات، مسئولیتپذیری و پاسخگوکردن نهادها و سازمانهای دخیل در امر توسعه، مشارکت فرهنگی و اجتماعی مردم، همسوسازی اهداف کلان وزارتخانهها و سازمانها و حاکمیت قانون میگذرد. اینها حداقل چیزهایی است که تفکر سیستمی نیاز دارد تا بتواند اثرات مطلوبش را در قالب حکمرانی آب نشان دهد.
از: شرق