نعمت احمدی: به تنگ آمده‌ایم

چهارشنبه, 24ام آبان, 1396
اندازه قلم متن

نعمت احمدی-حقوق‌دان

مدیریت شهری تهران بعد از نزدیک به دو دهه به جناح اصلاح‌طلب رسید و در فرایندی بدون حاشیه، شهردار و ریاست شورا و نواب آن انتخاب شدند. بدیهی است مردم که باوجود اماواگرها در چینش کاندیداها یکدست به لیست امید و جریان سیاسی مورد علاقه خود رأی دادند، توقعاتی دارند. شهردار منتخب و ریاست شورا می‌توانند حداقل در مهلت صدروزه که به‌صورت رویه درآمده، گزارشی از عملکرد خود ارائه دهند و مهم‌تر از آن شهردار تهران و سایر کلان‌شهرها مانند مشهد، اصفهان و شیراز که در اختیار اصلاح‌طلبان هستند، گزارشی از تغییر و جابه‌جایی‌ها به مردم ارائه دهند. بر این باورم که تنگناهایی پیش پای شهرداران کلان‌شهرها، به‌ویژه شهردار تهران قرار دارد. به‌تازگی شهردار تهران در یادداشتی نوشت: «باید از اینکه منافع فردی و گروهی درصدد سوزاندن موقعیت‌ها و فرصت‌های جمعی و عمومی برآیند، بیمناک و برای مقابله با آن مهیا بود…». پیامی گویا و رسا مبنی بر اینکه باید حصار تنگ جناح‌ها را حداقل در سال‌های پایانی دهه چهارم انقلاب کنار گذاشت. به تغییراتی که در سطح مدیران شهرداری تهران صورت گرفته، باید از این منظر و دیدگاه تازه توجه کرد اما این نقشه راه شهردار و شورا و اثرات و تأثیرات آن در سطح کلان، کوتاه‌مدت و درازمدت چه روندی را طی خواهد کرد؟

همچنین شهردار کلان‌شهر مشهد، مهندس تقی‌زاده‌خامسی هم می‌تواند به‌عنوان شهردار دومین کلان‌شهر کشور، درباره روندی که در گذشته در مدیریت شهری وجود داشته و رویه‌ای که او در پیش گرفته توضیحاتی را به مردم بدهد؛ اما موضوع پایتخت متفاوت است. تهران کلان‌شهری است که درواقع نمی‌توان از منظر شهرسازی مدرن به آن شهر گفت. ده‌ها روستای لمیده بر دامنه روزگاری پرچشمه و آب البرز از روزهای آغازینی که در سال ١٢١٠ به پایتختی انتخاب شد، به هم پیوستند و جغرافیایی را که روستا- شهر تشکیل داده، ایجاد کردند؛ شهری که بافت روستایی خود را حفظ کرده و بخش دیگر که مربوط به اراضی زراعی بین روستاها بوده، به بافت شهری تبدیل شد. کافی است سری به شمالی‌ترین نقاط شهر یعنی نیاوران، فرمانیه، جمال‌آباد، اوین، درکه و… بزنید و کوچه‌های تنگ و باریکی که مصداق زندگی روستایی است را در مرفه‌ترین نقطه تهران ببینید. با این تعریف مختصر، باید دید شهردار منتخب شورای شهر تهران که همه اعضای آن برآمده از لیست امید هستند، چه طرح و برنامه‌ای برای اداره شهر دارد تا ساکنان تهران تفاوت مدیریت دو‌دهه‌ای اصولگرایان را با مدیریت اصلاح‌طلبان حس کنند؟ شهردار تهران در بند سه نوشته خود می‌گوید: «من با تأکید بر پایبندی به مصالح شهر و شهروندان، خود را ملزم به ایجاد تحول و اصلاح وضعیت کنونی مدیریت شهری و ارتقا و بهبود آن و استفاده از نیروهای کارآمد شهرداری و خارج آن می‌دانم…». با تکیه بر همین بند مشخص می‌شود شهردار محترم، اعتقاد دارد وضعیت موجود اداره شهر که حاصل دو دهه حاکمیت بلامنازع اصولگرایان است، قابل‌دفاع نیست. نگارنده به آن بخش از نوشته که استفاده از نیروهای کارآمد شهرداری و خارج آن را مدنظر قرار داده است، کاری نداشته و معتقدم باید از تفکر جناحی جدا شد و اعمال مدیریت صحیح شرط است. اگر کلیت یک مجموعه طرح و برنامه‌ای شناسنامه‌دار داشته باشند، طبیعی است در چرخه مدیریت، تفکر جناحی نمی‌تواند کل برنامه را تحت‌الشعاع قرار دهد اما برنامه اداره شهر با شناسنامه مدیریت اصلاح‌طلبانه و مسائل و مصائب زندگی شهری، خصوصا زندگی در کلان‌شهری مانند تهران کدام است و چه برنامه‌ای پیش‌روی مدیران شهری قرار دارد؟ برای رمزگشایی از مصائب تهران و گرفتاری‌های ساکنان آن در زمینه‌های زیر مردم توقع – تحول و تغییر- مورد نظر شهردار محترم را دارند.

١-ترافیک: مهم‌ترین وظیفه شهردار در کلان‌شهرها مربوط به وضع ترافیک و سامان‌دهی آن است. پلیس راهنمایی و رانندگی تا حدی خود را از هدایت ترافیکی شهر کنار کشیده است. خیابان و پیاده‌رو در تصرف موتورسواران است. مسافربرهای خطی، تاکسی‌های سیار و موتورسیکلت‌ها تمامی تقاطع‌ها را تصاحب کرده و دوبله و بعضا در سه ردیف منتظر مسافر ایستاده‌اند. حرکت در بزرگراه‌های شهری ناگهان به گره کور ترافیک برخورد می‌کند؛ وقتی بعد از مدتی که به منشأ ایجاد ترافیک می‌رسیم، متوجه می‌شویم رانندگانی که در بزرگراه شهری قصد خروج از بزرگراه را دارند و باید در دو یا سه خط در منتهاالیه سمت راست حرکت کنند و خطوط سمت چپ را برای وسایل نقلیه در حال حرکت اختصاص دهند، گره کوری در چند ردیف به‌وجود می‌آورند. حداقل رئیس محترم شورای شهر تهران، جناب مهندس هاشمی و شهردار تهران که خارج از کشور تحصیل کرده‌اند، می‌دانند روانی ترافیک فقط به اجرای مقررات راهنمایی و رانندگی بستگی دارد.

٢-جرایم رانندگی:جریمه‌های رانندگان برابر قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی، مصوب ٢۴ اسفند ٨٩، به حساب درآمد عمومی کشور نزد خزانه‌داری کل واریز و طی ضوابطی به شهرداری‌ها و وزارت راه و ترابری و پلیس راهنمایی و رانندگی اختصاص می‌یابد. لازم به توضیح است، ۶٠ درصد از جرایم رانندگی در شهرها به شهرداری اختصاص می‌یابد. با این حساب، مثلا در سال ١٣٩٠ در تهران ١٩٠ میلیارد تومان وصول جرایم رانندگی بوده که سهم شهرداری بر اساس ۶٠ درصد، مبلغ ١٠٢ میلیارد تومان و در سال ٩١ حدود ٢٠٠ میلیارد تومان بوده که سهم شهرداری تهران ١٢٠ میلیارد تومان می‌شود. افزایش ۴٠ درصدی جرایم رانندگی سالانه مورد قبول مسئولان راهنمایی و رانندگی است؛ یعنی با همین ضریب اگر به سال ٩۶ برسیم، سهمی ٢٠درصدی از کل بودجه شهرداری تهران از محل اخذ جرایم خواهد بود. شهرهای بزرگ امروزه بیشترین سهم درآمدی خود را از محل راهنمایی و رانندگی تأمین می‌کنند. حال پرسش این است که آیا شهردار و شورای محترم شهر تهران برنامه‌ای برای اجرای سهمیه حاصل از درآمد جرایم راهنمایی و رانندگی در تهران را دارند یا اینکه مردم از صبح تا شب باید جسم و روح و روان خود را در ترافیک کشنده تهران هدر دهند.

٣- مترو: خدا رحمت کند آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی را که آنچه مدیران در آینه می‌دیدند، ایشان در خشت خام می‌دید. وقتی در سال ١٣۶٣ و اوج جنگ این آینده‌نگری را داشت که اداره شهر تهران بدون مترو امکان‌پذیر نیست، فرزند ارشد خود را به مدیریت مترو فرا خواند و او هم خوب ادای دِین کرد و تهران به عنوان اولین پایتخت خاورمیانه‌ای، صاحب راه‌آهن شهری شد. هرچند ریاست محمود احمدی‌‌نژاد بر شهرداری و سپس ریاست‌جمهوری وی، بی‌مهری قهرآمیزی را نسبت به مترو اعمال و اجرا کرد اما ریاست فعلی شورای تهران توانست چندین خط از خطوط اصلی مترو را راه‌اندازی کند. حال مردم از او توقع دارند به وضع مترو سروسامانی دهد. اضافه‌کردن واگن به همین خطوط فعال فعلی می‌تواند تا چند برابر مسافر را حمل‌ونقل کند که باعث حرکت زیرزمینی مردم و کم‌شدن بار ترافیکی خیابان‌ها شود. تهران، مرکز اقتصاد و سیاست است و وجود وزارتخانه‌ها، مراکز بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ، پزشکی و… در آن قابل مقایسه با شهرستان‌ها نیست. همین عوامل به اضافه دیگر عوامل باعث می‌شود روزانه چندین میلیون نفر مسافر در تهران تردد کنند و باید بار این جمعیت بر دوش دولت باشد نه شهردار تهران. مجلس در زمان دولت محمود احمدی‌نژاد دو میلیارد دلار به متروی تهران و کلان‌شهرها اختصاص داد که سهم تهران یک میلیارد دلار بود و با وجود اینکه محل تأمین آن نیز قانونا معین بود والا شورای نگهبان آن را رد می‌کرد، رئیس دولت وقت این مبلغ را به مترو تهران اختصاص نداد. اگر آن مبلغ به مترو اختصاص یافته بود، با توجه به قیمت سال‌های قبل از صعود قیمت‌ها، ترافیک تهران امروز رنگ و روی دیگری داشت.

۴- دست‌فروشی: زشت‌ترین چهره‌ای که از تهران به نمایش گذاشته می‌شود، دست‌فروشی در سطح گسترده است. این دست‌فروشی نیست؛ خیابان‌فروشی است، سد معبر است، تضییع حقوق مغازه‌دارانی است که باید مالیات بدهند و با تأسف بربادرفتن اندک تولید داخلی در سال اقتصاد مقاومتی است که آخرین رمق تولید‌های کوچک را با واردات ارزان بنجل ترک و چینی و تایوانی و تایلندی گرفته است. کافی است یک روز شهردار تهران وقت خود را صرف این مهم کند که چه می‌کشند عابران و ساکنان و کاسبان، روح خیابان با فریاد دست‌فروشان که اجناس بنجل خود را فریاد می‌زنند آزرده است. مردم در تهران از شرایط موجود به تنگ آمده و نیاز به هوای تازه با مدیریت متحول از ناحیه شورا و شهردار تحول‌خواه دارند.

از: شرق


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.