گزارش
مراسم تودیع با
زندهیاد مهندس حمید ذوالنور
رییس فقید شورایعالی سازمان
روز جمعه ۱۷ آذرماه، از ساعت ۱۳ آیین تودیع با مهندس حمید ذوالنو، رییس شورایعالی نهضت مقامت ملی ایران، که هفتهای پیش، چشم از جهان فروبستهبود، در شهر کلامار، از شهرهای نزدیک پاریس، بهعملآمد.
جمع کثیری از نزدیکان، یاران و دوستداران زندهیاد حمید ذوالنور برای شرکت در این مراسم از راه دور به کلامار آمدهبودند.
مراسم در سالنی آراسته به تصاویری از زندهیاد ذوالنور، تاجِگلهای زیبا و پرچم ملی شیروخورشیدنشان ایران برگذارگردید. در حالی که قطعهای از موسیقی سنتی ایرانی به گوش میرسید حاضران در جاهای خود قرارگرفتند.
سپس سخنرانان برای ادای احترام به زندهیاد ذوالنور به محل سخنرانی فراخواندهشدند.
ابتدا آقای علی شاکری زند از نیمقرن سابقهی دوستی با همرزم ملی و یار درگذشتهی خود یادکرده ضمن توضیحاتی پیرامون عشق عمیق او به ایران و شناخت وسیع وی از خاک، تاریخ و جغرافیا و فرهنگ و ادب آن، از آتش مقدسی که در سینهی او شعلهور بود سخن گفت و این سخن را با بیت معروف و پرمعنای حافظ، یکی از شاعران مورد علاقهی زادگاهش شیراز:
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند / که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
گویاتر ساخت.
آنگاه او غزل دیگری از شاعر آسمانی شیراز به مطلع :
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت / آری، به اتفاق جهان میتوانگرفت
و بیت دیگری از آن:
زاین آتش نهفته که در سینهی من است / خورشید شعلهایست که در آسمان گرفت !
را، که به همان آتش جاویدان اشاره دارد، تا پایان آن انشادکرد، و آن را به روان پاک او اهداء کرد.
سپس نوبت سخن به آقای عباس معیری نقاش هنرمند و نامی رسید که شمهای دربارهی زمان و چگونگی آشنایی خود با حمید ذوالنور، که به گفتهی او در سیوهفت سال پیش در منزل شاپور بختیار رخداده بوده، و دربارهی ارادت او به این رادمرد تاریخ ایران و اعتقاد خللناپذیرش به راه او بیانداشت. آنگاه وی دربارهی دلبستگی خاص ذوالنور به غزل معروف و بسیار عمیق حافظ به مطلع:
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد / آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
توضیحاتی ارائهداد و سپس سخنان خود را با قرائت کامل غزل به پایان رسانید.
پس از آقای معیری، آناهیتا ذوالنور، یگانه دختر حمید ذوالنور بیاناتی بهزبان فرانسه دربارهی پدر خود ایراد کرد. وی پس از سخنانی دربارهی استقلال فکری حمید ذوالنور و فرهنگ وسیعی که با درگذشت او از میان میرود، شرحی نیز دربارهی پافشاری پدرش در آشناساختن وی با اشعار حافظ و توضیح معانی آنها بیانداشت.
پس از آناهیتا ذوالنور، برادر زندهیاد مهندس حمید ذوالنور، آقای مهندس رضا ذوالنور که بهرغم مشکل جسمی از آلمان برای حضور در این مراسم به پاریس آمدهبود رشتهی سخن را به دست گرفت و با سخنانی دربارهی آرمانخواهی، آزادگی و و ایستادگیهای برادر ارجمند خود در راه آزادی مردم وطنش و پایداری او در باورهای والای خود نسبت به او ادای احترام کرد.