برای پوریا عالمی طنز نویس زندانی؛ مادر جون! منو نزا، من بیام به دنیا منو میگیرن

پنجشنبه, 12ام بهمن, 1391
اندازه قلم متن

puria alamiنوشته بودم کاش یکی از طنز نویس ها با «ننه رجب» در مورد علت بازداشت پوریا عالمی مصاحبه طنزی انجام دهد… شاید ننه رجب بداند پوریا را چرا بردند و کجا بردند.

حالا یکی این طنز خواندنی را برای پوریا عالمی نوشت و فرستاد اما گفت که نامش محفوظ باشد. بخوانید؛

ننه رجب دیروز بهم زنگ زد و گفت: ننه این پسره پوریا رو شنیدی بردن دوستاقخانه!گفتم: اره ننه شما خودتو ناراحت نکن. گفت اخه چی بگم: مادرش شش ماهه باردار بود گفت ننه خواب دیدم یه بچه زاییدم به هیبت مغول سیبل ها آویزون و چشمهاش همچین وغ زده به من که کم بود تو خواب قزلقورت شم گفتم پسرم چرا این شکلی شدی گفت مادر جون منو نزا، من بیام به دنیا منو میگیرن!

بنده خدا را همون موقع اروم کردم که خواب زن چپه تا اینکه بچه بدنیا اومد، رود زبون باز کرد اما همچین که شیرین زبونی می کرد می جهید زیر تخت و می گفت ننه رجب اومدن؟ می گفتم کیا ننه؟ می گفت اونایی که میخان منو بگیرن! میگفتم نه ننه کسی ترونمی خاد بگیره !اولین روز مدرسه شم ننه اش می گفت خیلی بی قراری می کنه و روز اول مدرسه التماس که ننه بذارید من نرم اینجا برم اینجا اخرش منو میگیرن! بازم ما چقده دلالتش کردیم که بچه این تخم لقو کی تو دهن تو شکونده که تو رو می گیرن اخه چته.

بابای بنده خداش خیلی دل نگران این حالته بچه بود. یه روز دستشو گرفت برد دکترروانشناس. دکتره هم بچه رو ورانداز کرده بود یه اسکن از مغز بچه و بعد ش هم به بابا ش گفته بود پدر جان مغز بچه شما در ناحیه ی لوب پیشانی چین خوردگی هاش زیاده در برخی ممالک ادم هایی که این قسمتشون زیادی پیچ خورده را زود خدمتشان می رسند و بخشی از لوب پیشانی را بر می دارن و بچه حیوانکی می شود مثل یک گربه دست اموز منتها تا امدن این روش در این مملکت گل و بلبل چند سالی مانده است فلذا مواظب باش قلم دوات دست بچه نیفتاد که این پیچ پاپیچش نشود. ضمن انکه بچه شما دچار سندرم :«چپقم چاق شده».

ننه رجب می گفت پدر پوریا وقتی از پیش دکتر آمده بود می گفت یکی نیست این روانی ها رو از این مطب ها جمع کند و اهمیتی هم به دکتره نداد.اونطور که ننه رجب می گفت پوریا همین احوالات مشوش را در دوران دبیرستان هم داشته. ننه رجب می گه اول باری که اون سیبیل های آویزان را دیدم و آن خواب تداعی شد ناغافل پرسیدم پوریا جان حرفی نداری به ننه بزنی گفت نه ننه فقط می دونم که منو میگیرن. ننه رجب می گفت از بس این جمله را شنیده بودم با عصبانیت گفتم: آخه ننه چه غلطی کردی که میخان تو رو بگیرن؟ گفت ننه نمی بینی زمین گرده، آسمون اون بالاست، تو ننه ای و منم پوریا، خب منو میگیرن دیگه!

اینو که گفت دلم هری ریخت همون روز به ننه اش گفتم حواست باشه در و همسایه بفهمن پسرت چه تحفه ططرناییه بهش زن نمی دن پسره پا ک روانیه …ننه رجب اینو که گفت، گفتم ننه من که هیچی از حرفات نمی فهمم گفت: نباید م بفهمی طفلک پوریام همین چند روز پیش که هوا آلوده بود و تو خونه چمبرک زده بودم، بهم زنگ زد گفت ننه رجب می بینی هوا آلوده است، گفتم آره ننه، گفت دیروز شنیدی قیمت سکه یهو چند برابر شد گفتم آره ننه. گفت فهمیدی دست یارو رو واسه دزدی تو ملا عام قطع کردن، گفتم آره ننه. گفت نرخ بیکاری رو هم خبر داری گفتم آررررررره خبر دارم بنال ببینم. گفت: هیچی ننه دیگه منو میگیرن! گفتم به چه جرمی ننه: گفت چون آبگوشت قلمبه است چون آب تو تلمبه است چون قلم سقلمه است چون…. و بعد یکی داد زد ایناهاش خودشه اونم چپقش و یهو گوشی قطع شد.

ننه اینو که گفت زد زیر گریه و گفت اون دکتره گفت پسره سندرم چپقم چاق شد داره ها ما گفتیم یارو نمی فهمه ، پسره مملکت رو بهم ریخته بوده عینهو مغول یه ور سیبیلش به نرخ دلار و یه ورش به آب و هوا اونوقت یک کاره فک کرده من همپالکیشم زنگ می زنه اسم رمز می ده. گفتم ننه :چی میگی: گفت کوفت و ننه نمی بینی دو روزه پسره نیست تهرون چه بارون قشنگی می باره حالا دلارو قیمت نگرفتم یحتمل اونم میزون شده!

امضا؛ سین

از: سایت مسیح علی نژاد


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.