با وجود اینکه ایران به کنوانسیون افراد دارای معلولیت پیوسته اما برخلاف نفس این مقاوله نامه، کمتر در صحنه عمل در زندگی شهری به کارگیری سازوکارهایی که برخورداری آنان را از حقوق مشخص اشان تضمین می کند می بینیم. شهرهای ایران به خصوص در زمینه شبکه حمل و نقل شهری که امکان بهره مندی فرد توانخواه از تلفیق با جامعه را ایجاد می کند برخلاف کشورهای توسعه یافته عاری از چنین تمهیداتی است. کنشگران مدنی بی توجهی مورد اشاره متولیان را دستمایه گزارش میدانی پیش رو کرده اند.
فرد کمتوان یا فرد معلول به کسی گفته میشود که بر اثر ضایعه جسمی، ذهنی، روانی یا توأم، اختلال مستمر و قابل توجهی در سلامت و کارآمدی عمومی وی ایجاد گردد، به طوری که موجب کاهش استقلال فرد در زمینههای اجتماعی و اقتصادی شود.این گروه، شامل حسی نظیر مانند ناشنوا و نابینا، و همچنین معلول جسمی و معلول ذهنی هستند.
علیرغم تاکید بر مشارکت دادن حداکثری توانخواهان در امور اجتماعی، در ایران کماکان بی توجهی به حقوق این دسته از شهروندان ادامه دارد، بارزترین مثال این نقض حقوق را باید در عدم لحاظ کردن موقعیت آنان در شبکه های حمل و نقل عمومی دانست.
اگر از یک شهروند تهرانی بعنوان شهروند توسعه یافته ترین شهر ایران بپرسید که آخرین باری که یک معلول یا فرد کمتوان جسمی-حرکتی را در وسائل حمل و نقل عمومی دیده چه زمانی بوده قطعا با پاسخهای مشابهی روبرو میشوید. حضور افراد کمتوان جسمی-حرکتی در وسایل حمل و نقل عمومی آنقدر نادر و کمرنگ شده که یک ناظر ناشناس با این سوال روبرو میشود که آیا در کلان شهری چون تهران انسان کمتوان جسمی-حرکتی وجود دارد یا خیر؟ مهرداد شهروند تهرانی که مجبور است برای تردد از ویلچر استفاده کند دلیل این حضور کمرنگ را یک چیز عنوان میکند: “مترو، اتوبوس بیآرتی و اتوبوسهای شرکت واحد برای آدمهایی مثل من طراحی نشدهاند.”
خبرگزاری هرانا برای درک بهتر این موضوع در روزهای اخیر دست به یک تحقیق میدانی زد.
بر اساس این تحقیق لازم است به مسیرهایی که روزانه مهرداد، بعنوان شهروند ساکن توسعه یافته ترین شهر ایران مجبور است از آنها گذر کند توجه کنیم.
اگر قرار باشد مهرداد از نزدیکترین وسیله حمل و نقل عمومی که به محلهای که در آن زندگی میکند، محله گیشا، به سمت میدان انقلاب برود، باید از ایستگاه بیآرتی گیشا استفاده کند. اما ایستگاه بیآرتی گیشا به گونهای طراحی شده که دسترسی افراد کمتوان را به آن محدود کرده. چون تنها راه دسترسی به این ایستگاه پل هوایی است که بر روی اتوبان چمران زده شده و پلههای این پل مانع بزرگی بر سر راه این افراد است. (تصویر ۱)
حتی بر روی پلههای برقی علامت هشداری وجود دارد که ورود کالسکه کودکان را به پله برقی ممنوع کرده، در این حالت تکلیف ورود ویلچر به پلههای برقی کاملا مشخص است. (تصویر ۲)
بسیاری از ایستگاههای بیآرتی به همین شکل طراحی شدهاند و دیگر ایستگاههای نیز به علت قرار داشتن در وسط هر اتوبانها و خیابانها برای افراد کمتوان به سختی قابل دسترسی هستند.
در صورتی که مهرداد بتواند این مسیر را با کمک چند شهروند طی کند ورود او به درون اتوبوس بیآرتی نیز مشکلساز خواهد بود، از یک سو فاصله میان سکو و ورودی اتوبوس برای حرکت با ویلچر مناسب نیست و از سوی دیگر در اتوبوسهای بیآرتی هیچ مکان ویژهای برای استقرار افراد کمتوان حرکتی در نظر گرفته نشده. (تصویر ۳)
مشکل دیگری که در این میان وجود دارد عدم وجود فرهنگ مناسب دیگر شهروندان در برخورد با این افراد است، برخوردهایی که اغلب با عدم رعایت حقوق شهروندان کمتوان جسمی-حرکتی همراه است.
اما این تنها اتوبوسهای بیآرتی نیستند که برای تردد افراد کمتوان جسمی-حرکتی مناسب نیستند بلکه در سیستم مترو نیز برای تردد این شهروندان هیچ تمهیدی وجود ندارد. اکثر ایستگاههای مترو فاقد آسانسور هستند و تنها راه ورود و خروج به این ایستگاهها پلههای معمولی و برقی است. (تصویر ۴)
از سوی دیگر گیتهای ورودی مترو تردد افراد با ویلچیر را سختتر میکند. (تصویر ۵)
البته بسیاری از ایستگاههای مترو تهران علاوه بر پلههای ورودی پلههای مجزایی برای هر سکو دارند که تردد را برای افراد کمتوان سختتر میکند.
در ایستگاهها و واگنها مترو نیز هیچ علامت هشدار دهندهای برای رعایت حقوق شهروندانی که از ویلچیر استفاده میکنند یا نابینا هستند وجود ندارد و تنها در واگنهای مترو به اولویت نشستن سالمندان و افراد کمتوانی اشاره شده که از عصا برای حرکت کمک میگیرند و در این میان افراد نیازمند به ویلچیر نادیده گرفته شدهاند. (تصویر ۶)
این مشکل زمانی محسوستر میشود که بدانیم از میان ۷ ورودی که به زیرگذر چهارراه انقلاب وجود دارد تنها یک ورودی دارای آسانسور است و یک فرد کمتوان جسمی-حرکتی حتی نمیتواند به تنهایی از ضلع شمال غربی چهارراه به سمت ضلع جنوب شرقی چهارراه که در آن پارک دانشجو واقع است برود. (تصویر ۷)
وجود چنین مشکلاتی باعث میشود که اکثر افراد کمتوان جسمی-حرکتی مجبور باشند برای تردد از نزدیکانشان کمک بگیرند.
این مساله به گفته دکتر ضیایی دکتر روانشناس “باعث وابستگی بیشتر این افراد به دیگران شده و در اکثر اوقات باعث کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس فرد کمتوان میشود.” از سوی دیگر این معضل باعث انزوا طلبی این شهروندان میشود که این مساله نیز به گفته دکتر ضیایی “از عوامل مستعد کننده برای شروع افسردگی” است.
با وجود اینکه ایران به کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت ملحق شده اما حقوق شهروندان کمتوان جسمی-حرکتی در طرحهای عمرانی و شهری تهران نادیده گرفته میشود. این کنوانسیون به صراحت در ماده ۹ به حق دسترسی افراد کمتوان جسمی-حرکتی اشاره میکند و میگوید “برای تواناسازی افراد دارای معلولیت جهت مستقل زندگی نمودن و مشارکت کامل در تمامی جنبه های زندگی، دولتهای عضو تدابیر مناسبی را جهت تضمین دسترسی افراد دارای معلولیت بر مبنای برابر با سایرین به محیط فیزیکی، ترابری، اطلاعات و ارتباطات از جمله نظام و فناوری اطلاعات و ارتباطات و سایر تسهیلات و خدمات ارائه و یا فراهم گردیده جهت عموم در مناطق شهری و روستایی اتخاذ می نمایند. تدابیر مذکور که در برگیرنده تشخیص و حذف موانع و محظورات در دسترسی است.”