عبدالحسین طوطیایی . پژوهشگر کشاورزی
بحث آب و ابراز نگرانیهای ناشی از تنشهای خشکی در این روزها فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی را فرا گرفته است؛ اما هنوز عمده این خبر و تحلیلها از مرز ابراز نگرانی فراتر نرفته است. محمد فاضلی، استاد دانشگاه شهید بهشتی، در یادداشت کوتاهی که در شبکههای اجتماعی منتشر شد، با عنوان «فلفل نبین چه ریزه» بر ضرورت صرفهجویی شدید در آب شرب که حدود شش درصد از مجموع آب قابل دسترس را تشکیل میدهد، تأکید کرد. او با نگاهی واقعگرایانه اشاره داشت که بیش از صرفهجویی در آب کشاورزی باید برنامهریزی بر کاهش مصرف آب شرب متمرکز شود؛ اما در پارهای از نظرات مخالف، مرتبا به سهم ۹۰درصدی آب در بخش کشاورزی و متهمکردن آن ارجاع داده شد. این گروه به این نکته کلیدی در تشبیه اثرگذاری فلفل تند، اما کوچک اشارهشده از سوی نویسنده عنایت کافی نکردند.
اساسا هر قدر که توسعه شهری براساس الگو و مکانیسمهای مدرن گسترش یابد، به همان اندازه پایداری این کلانشهرها در برابر بحرانهای اقلیمی کاهش مییابد؛ بنابراین میتوان پیشبینی کرد در صورت وقفه در منابع آب شرب، اَبَرشهر تهران که با مجموعه شهرهای اقماریاش حدود یکچهارم جمعیت کشور را در خود گرفته است، چه فاجعه انسانی بزرگی رخ خواهد داد؛ درحالیکه در همان شرایط در یک روستای دورافتاده که تنها با یک چشمه کوچک زندگی میکنند، آسیب چندانی وارد نمیشود. آیا در اولین گام این رویکرد، پیمانکاران فضای سبز شهرداریها در و ناظرین آنها در سراسر کشور، با تغییر در الگوی رایج خود به مصاف این بحران آمدهاند؟ وزیر نیرو بهتازگی گفته کشور ما اساسا کمآب است. زمانی با همین میزان منابع آب ۲۰، ۲۵ میلیون نفر جمعیت داشتیم؛ اما حالا ۸۲ میلیون نفر جمعیت داریم. به نظر میرسد هنوز درک واقعی از بحران به مرحله تدوین یک سازوکار مشترک نرسیده است. در شرایطی که گروهی به دنبال متهمکردن بخش کشاورزی در این تنش خشکسالی هستند، وزیر جهاد کشاورزی احمدینژاد نیز از پشت میز بنیاد کوثر اعلام میکند که بزرگنمایی مشکل کمآبی اشتباه است. او مدعی شده در همین شرایط میتوان مدیریتی در بخش کشاورزی اعمال کرد که امنیت غذایی ۳۰۰ میلیون نفر را بتوان تأمین کرد! مدیریتی که البته در چهار سال وزارت خود نمونهای درخشانی از آن را دیدیم!! اکنون تهدیدهای جدی از کمآبی مناطق کشاورزی کشور را تهدید میکند که کمتر پیشبینی میشد استان پرآب گلستان و کردستان که در زمره مناطق پرآب کشور هستند، در مقایسه با ۹ماهه سال زراعی ۹۱-۹۲ و در ردیف استان خراسان جنوبی در وضعیت هشدار قرار گرفتهاند. در استان فارس در خلال خشکی ۱۰ساله اخیر چهار هزار روستا خالی از سکنه شده است. براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ نرخ رشد جمعیت مناطق روستایی استان فارس منفی ۵۹/۰ درصد گزارش شده است. ظرفیت برداشت آب برای شالیزارهای استان گیلان با ۳۰ درصد کاهش بارندگی در مقایسه با میانگین درازمدت هماکنون ۲٫۲ میلیارد مترمکعب برآورد شده که ۶۰۰ میلیون مترمکعب کاهش یافته است. در چنین شرایطی به نظر میرسد اگر مدیریت منابع آب تکلیف سهمیه آب کشاورزی را مشخص نکند، به جای چارهجویی همچنان انگشت اتهامها به سمت این بخش میرود.
انگشتی که در نهایت چهبسا به جای تعدیل به نابودی این بخش اشاره و سمتگیری خواهد داشت. تردیدی نیست اگر سهمیه آب بخش کشاورزی و در یک بررسی دقیق کارشناسانه تعیین و حتی به نصف تقلیل یابد. ظرفیتهای کارشناسی این حوزه به مدد خلاقیت خود به روشهای ابتکاری دست خواهند زد که تاکنون زمینه آن فراهم نشده بوده است. از طرف دیگر مطالبات و پرسشهای نمایندگان و افکار عمومی، انتظارات خود از مدیریت این بخش را متناسب با سهمیه آب محدودشده تنظیم خواهد کرد. درصورتیکه تعیین دقیق سهمیه آب بخش کشاورزی در این شرایط با کاهش روبهرو شود، به نظر میرسد اولین تأکید وزارت جهاد کشاورزی در راستای کاهش سطح زراعتهای تابستانه در مناطق خشک کشور ازجمله ذرت و یونجه و چغندرقند (بهاره) خواهد بود.
از: شرق