مهرداد عمادی اقتصاددان مقیم لندن پیش از این در مصاحبه ای با روز نرخ تورم در ایران را بین ۴۵ تا ۴۸ درصد اعلام کرده بود. او اینک ضمن تاکید بر اینکه تحریم ها به هیچ وجه شامل دارو نمی شود، به سخنان وزیر خارجه آلمان استناد می کند که گفته است “بانک های آلمانی اگر در مورد خرید دارو محدودیت ایجاد کنند، این کارشان غیر قانونی خواهد بود”. این استاد دانشگاه ضمن بررسی وضعیت نابسامان ارز در کشور،راه حل های خود برای آگاه کردن مردم از شرایط و نحوه کمک به آنان را نیز تشریح کرده است.
آقای عمادی با تاکید بر اینکه واردات گسترده، بی رویه و بی سابقه در سالهای اخیردلیل مهم تعطیلی بسیاری از شرکتها و موسسات اقتصادی بوده، در مورد علت کمبود دارو و گرانی آن می گوید:
بعد از مشکلاتی که در خصوص عرضه دارو و قیمت آن پیش آمد، برخی از اقتصاد دانان با کمپانی های داروسازی در خارج از کشور تماسهایی گرفتند؛ حتی از آن ۱۰ کمپانی بزرگ داروسازی هم سئوال شد که آیا محدودیتی برای فروش دارو به ایران دارند یا خیر. اما همه آنها در پاسخ گفتند هیچ محدودیتی برای فروش دارو به ایران وجود ندارد. حتی این پرسش از طریق کانال های اروپایی پرسیده شد و آنها هم در پاسخ تاکید کردند که هیچ مشکلی برای ارسال دارو به ایران وجود ندارد. آخرین اظهار نظری هم که وزیر خزانه داری امریکا داشت مبنی بر این بود که تحریمها هرگز در خصوص دارو نبوده. پس از وی وزیر خارجه آلمان هم در برلین گفت: “بانک های آلمانی اگر در مورد خرید دارو محدودیت ایجاد کنند، این کارشان غیر قانونی خواهد بود”.
پس علت نایابی و بالارفتن قیمت دارو در ایران چیست؟
ببینید ۳ مسئله در خصوص دارو در ایران مطرح است؛ اول آنکه تا ۱۸ ماه پیش وارد کننده دارو از ارز مستقیم دولتی برخوردار بود، ولی این ارز که با مبلغ ۱۰۷۰ تومان در دسترس بازرگانان و وارد کنندگان دارو قرار میگرفت به ۱۹۰۰ تومان و بعد به ۲۰۷۰ تومان افزایش یافت؛ همان مسئلهای بود که وزیر بهداشت آن زمان، خانم دستجردی هم بشدت پی گیر آن بود. اما به جایی نرسید این ارز کوچکتر وکوچکتر شد و از جولای ۲۰۱۲ برای بازرگانان بخش خصوصی حذف شد. به دنبال این کار داروهای وارداتی این وارد کنندگان که ۵ کمپانی نیز بودند و بین ۲۸ تا ۳۰درصد از واردات دارو سود میبردند افزایش یافت. نکته دوم، انحصارهای جدیدی است که افزون بر انحصارهای گذشته بوجود آمده و مشکلات جدیدی را در حوزه واردات دارو ایجاد کرده است. به طور مثال خیلی از داروهایی که در بیمارستانها و داروخانههای تحت پوشش سپاه وجود داشت ولی در بیمارستانهایی که تحت پوشش سپاه نبودند وجود نداشت و بیماران مجبور بودند که آن داروها را در بازار آزاد تهیه کنند. سوم آنکه، بعد از اجرای تحریمها برخی بانکها بدلیل ارتباط با شرکتهای ایرانی جریمه شدند و به همین دلیل ارتباط با شرکتهای ایرانی را قطع و یا شروطی مانند مشخص بودن منبع مالی را مطرح کردند. خانم دستجردی هم قبل از اینکه استعفا دهد یا مجبور به رفتن شود، اعلام کرد که ما مشکل تحریم دارو نداریم چون کسی ما راتحریم دارویی نکرده، مسئله ما مشکل ارز است. یعنی ارز اختصاص یافته از۱ میلیارد دلاربه کمتر از ۲۰۰ میلیون دلار کاهش یافت.
ولی در هر حال مردم با مشکل کمبود دارو رو به رو هستند؛در چنین شرایطی به نظر شما ایرانیان خارج از کشور می توانند کمکی به مردم در داخل کشور بکنند؟
برای پاسخ به این سئوال لازم است که ایرانیان را گروه گذاری کنیم. بخش عمده ایرانیان خارج از کشور یا دانشجو هستند یا حوزه فعالیت آنها، در کارهای تجاری و بازرگانی نیست. این گروه در مواجهه با این پرسش ممکن است فکر کنند از آنها کاری بر نمی آید. اما اگر شهروندان ایرانی بصورت فردی نتوانند کمک کنند از طریق تشکیل تعاونی هایی می توانند این کار راانجام دهند. اما در گروه بعدی روی سخن می تواند بیشتر با کسانی باشد که در عرصه تجارت و بازرگانی فعال هستند که تعداد آنها کم هم نیست. حداقل خود من در سطح اتحادیه اروپا بیشتر از ۲۵ نفر را میشناسم که در حوزه تجارت و بازرگانی افراد موفقی هستند. البته در اینجا به سه نکته باید توجه کرد: ۱- باید آگاه به محدودیتها باشیم. ۲- نباید فقط به خاطر اینکه ایران در تحریم اقتصادی قرار دارد، واهمه داشته باشیم که مثلا یک کمک ۱۰۰ دلاری یا ۱۰۰ پوندی برای یک پروژه اقتصادی خطرناک است. من با اطمینان بر این عقیدهام که چنین کمکهایی خطری را متوجه کسی نمیکند. ۳- ما بهتر است کمکها را بین ایرانیان و غیر ایرانیانی که مسائل انسانی، یا جغرافیای سیاسی ایران برای آنها مهم است به مسئله روز تبدیل کنیم. درست است که مشکلات اقتصادی امروز ایران وابسته به تحریم ها نیست ولی تحریمها شتاب رشد مشکلات اقتصادی را بالا برده لذا با تبدیل آن به مسئله روز و دادن آگاهی به دیگران می توان جذب همکاری را بالا برد. ما با توجیه و تفهیم شرکت های تولید، توزیع و وارد کننده کالاهای خارجی و تشریح اهداف خود می توانیم تقاضا برای کالاهای ایرانی را بالا ببریم. به عنوان مثال به شرکتهای صادر کننده شیر خشک می توان این نکته را یادآوری کرد که تحریمها شامل مواد غذایی و از جمله شیر خشک نمی شود؛کاری که در رابطه با شرکتهایی در منچستر و برلین که از ارسال شیر خشک خودداری می کردند انجام شد و با نامه نگاری به آنها توضیح داده شد که تحریمها شامل مواد غذایی و نیز شیر خشک نمی شود. خلاصه در مجموع ازطریق این توضیحات می توان برخی از تحریمها را به نفع مردم سبک کرد.
ولی در اینجا مشکل قطع ارتباط بانکهای خارجی با شرکتهای ایرانی هم وجود دارد؛به نظر شما این مشکل در این چهارچوب قابل حل است؟
بله قابل حل و فصل است. محدودیتهای بانکی قابل برداشتن است اگر، تهران کانال های شفاف ایجاد و اعتبارهایی زیر نظر بانک های اروپایی ایجاد کند. البته در اینجا هم بشرط آنکه مشکلات ارز در داخل حل شود و نهادهای امنیتی از آن استفاده نکنند. این مشکل خصوصا در مورد داروهای مربوط به بیماری سرطان کاملا قابل حل است.
پس شما مشکل دارو را مشکلی داخلی میدانید؟
بله، شاید بین ۳۰ تا ۴۰ درصد این مشکل مربوط به محدودیتهای بیرون از ایران است اما ۶۰ درصد آن مربوط به داخل است.
آیا این ۴۰ درصد مربوط به تحریمها می شود؟
ببینید هم در سایت اتحادیه اروپا، هم در سایت خزانه داری امریکا، هم در سایت سازمان ملل، مشخصا گفته شده که دارو و مواد اولیه دارو شامل تحریم نیستند. یعنی این موضوع رسما اعلام شده است.
پس منظور از آن مشکل چهل درصدی چیست؟
پس از تحریمها، بانک ها در اروپا و امریکا از ترس جریمه شدن حاضر به بازکردن اعتبار برای شرکتهای ایرانی نیستند و می ترسند جریمه شوند. این ۴۰ درصد مربوط به اعتبارهایی است که در بانک های خارجی باز نشده، ولی همانطور که گفتم این مشکل قابل حل است و در صورت حل نشدن ایران میتواند صدها میلیون دلار بابت پرونده انسانی خسارت بگیرد و هیچ شرکتی حاضر نمی شود چنین ریسکی کند.
اما بحث تعاونیهایی که گفتید ایرانیان خارج از کشور میتوانند تشکیل دهند. آیا شما نمونه های موفقی از تشکیل این تعاونی ها دارید؟
بله، در اینجا میخواهم مثالی بزنم که شاید در ایران عده ای از آن خوششان نیاید ولی در شرایط فعلی می تواند آموزنده باشد. زمانی که اسراییل فشار شدیدی بر روی کمپ های فلسطینان گذاشته بود، در اروپا بسیاری از کالاهای اسراییلی از طرف مردم خریداری نمی شد. این رفتار البته رفتاری سیاسی نبود بلکه حمایتی انسانی از فلسطینیان بود. در نتیجه بسیاری از شهروندان یهودی در اروپا تعاونی هایی درست کردند و با خرید کالاهای اسراییلی نگذاشتند تحریم کالاهای اسراییلی به اقتصاد آن کشور لطمه وارد کند. بطور مشخص در مورد محصول خرما و نارنگی موفق شدند آن تحریم را خنثی کنند. این کار را ایرانیان نیز می توانند بکنند و بهره وری بسیاری نیز داشته باشند. به طور مثال در حال حاضر بازار فرش ایران از بین رفته و در سطح اروپا فرشهایی با نقشه های ایرانی از پاکستان، ترکیه و قدری هم از هند می آید. آخرین آماری که من در مورد تعداد دست اندر کاران فرش ایرانی دیدم، این بود که ۸۰ هزار نفر در ایران در صنعت فرش مشغول بکار بودند که تعداد آنها در حال حاضر به یک پنجم رسیده است. حال اگر ایرانیان خارج از کشور بتوانند با روشهای مختلف بازار فرش ایرانی را زنده نگه دارند و تقاضا برای فرش ایرانی رابه موضوع روز تبدیل کنند، کمک مهمی به آن ۸۰هزار بافندهای کردهاند که امروز هنر و صنعت آنها از رونق افتاده است. ما اگر با سیستم سیاسی ایران مشکل داریم، این را باید بدانیم در مقابل شهروندانی داریم که بطور هفتگی در ایران گرسنگی را تحمل میکنند، وظیفههایی داریم. توجه کنید که از سال ۱۳۴۱ ما درایران گرسنگی به شکل مزمن نداشتیم، یعنی گرسنگی بوده ولی مزمن نبوده، اما در حال حاضر ما در کشور خود گرسنگی مزمن داریم. پس نباید وظیفه خود را در قبال این گرسنگان فراموش کنیم.
پیشنهاد مشخص شما تشکیل تعاونی های حمایتی است؟
بله، پیشنهاد مشخص من این است که هر ایرانی می تواند با گذاشتن۵۰ یورو در یک صندوق مشترک تعاونی،این طرح را عملی کند. مدیریت آن را هم می توان به جوانان خوش فکر ایرانی سپرد که همیشه آماده کارهای اجتماعی هستند، سپرد. میتوان یک تعاونی خرید دارو تاسیس کرد و از کانال های قانونی به ایران فرستاد. شرکتهای داروسازی هم برای خرید چند هزار دارو از طریق یک تعاونی که هدف انساندوستانه دارد هرگز اعتبار خود را به خطر نمی اندازند. می توان این داروها راخریداری کرد و از کانال های قانونی که قابل مذاکره است،به ایران فرستاد. من با اطمینان می گویم که بدون شعبده بازی اقتصادی، این تعاونی می تواند با منابع مالی قابل توجه تشکیل شود. ما ایرانیان خارج از کشور می توانیم با این کار نشان می دهیم که حضور اجتماعی داریم. در حالیکه ایرانیان خارج از کشور حضور سیاسی دارند ولی حضور اجتماعی ندارند و از این نظر در غیبت کامل هستند. اجرای چنین پروژه هایی، راههای گشایش را زنده می کند. هر کاری با برداشتن گام اول، با اجرای یک پروژه کوچک آغاز و در گامهای بعد پخته تر می شود. ایرانیانی که دارای سرمایه قابل توجهی هستند و امکان دارد که تمامی ثروت خود را در خارج از ایران ساخته باشند، باید به این نکته توجه داشته باشند که ما مالیاتی بنام
“مالیات اخلاقی” داریم که باید آنرا بپردازیم. ما در ایران متولد شده ایم و یک بدهی اخلاقی به کشور و مردم خود داریم که باید آن را پرداخت کنیم. ما در بسیاری از کشورها می بینیم که بسیاری از صاحبان سرمایه برای کشور خود کارهای اجتماعی می کنند. زمان اجرای این کارها در بین ایرانیان کی خواهد رسید؟ میخواهم بگویم امروز بحث آقای احمدی نژاد نیست، بلکه امروز صحبت از ” من ” و مسئولیتهای من است.
شما امکان داردشاهد غرق شدن فردی باشید ولی به هنگام کمک به او احساس کنید که او بسیار سنگین است و بگویید که من فقط می توانم این فرد را ۳ سانتی متر از آب بیرون بکشم. ولی همین ۳ سانتی متر باعث می شود که بینی این آدم از آب بیرون بماند و غرق نشود. میخواهم بگویم که از کمکهای کوچک ناامید نشویم که هر کاری و هر پروژه ای با گامی کوچک آغاز می شود. من از گفتن شعار سیاسی گریزان هستم، اما در حالی که ماه به ماه و هفته به هفته شرایط اقتصادی در ایران دشوارتر می شود، ما در قبال اقوام و دوستانمان چه وظیفه ای داریم؟ زمانی که رهبران سیاسی در دیگر کشورها ببینند که شهروندان ایرانی الاصل نسبت به سرنوشت کشور خود بی تفاوت نیستند، بدون نگرانی نخواهند توانست تصمیمات حاد بگیرند.
به نظر شما امکان ایجاد واحد های تولیدی خرد با هدف ایجاد اشتغال از سوی ایرانیان خارج از کشور وجود دارد؟
بله این امکان وجود دارد. حتی با وجود بیماریهایی که در اقتصاد ایران مشاهده می شود، بشرط اینکه مدیران سرمایه ای و سیاسی مداخلات ایذایی نکنند، این کار قابل اجرا است. نیاز به اشتغال و ایجاد تعاونی تولید، یک نیاز تشریفاتی نیست. در کشورهای دیگر هم چنین پروژه هایی اجرا شده است. به عنوان مثال پروژه مناطق تجارت آزاد در چین در دهه ۸۰، توسط شهروندان چینی مقیم تایوان، کانادا و امریکا انجام شد که بسیار هم از حزب کمونیست صدمه دیده بودند، آنها بخشی از سرمایهٔ خود را در چین در ساخت قطعات ماشین آلات به کار انداختند وبعد ازآن کمپانیهای فورد و تویوتا آمدند از آن استفاده کردند.
در دهه ۸۰ و ۹۰ سرمایه داران امریکایی و آلمانی یهودی الاصل پروژههای مربوط به آی تی را در اسراییل تاسیس کردند. مثالهای دیگر هم هست، مانند یونان، پروژههایی که در دهه ۹۰ امریکاییهای یونانی تبار انجام دادند و سرمایهای را که بدست آورده بودند به یونان برگرداندند.
نکته دیگری که در اینجا میخواهم بگویم، این است که ما بخوبی دلایل فرار سرمایه از ایران را میدانیم ولی افراد زیادی را نیز میشناسیم که پولی دارند و با گذاشتن آن پول در بانک بیش از ۳درصد سود نخواهند برد. در حالی که پروژههای تولیدی کوچک، ۸ تا ۱۰درصد باز دهی خواهد داشت. نکته مهم دیگر اینکه ما بالاخره روزی باید برداشت ازجیب ایران را متوقف کنیم. الان وقت سرمایه گذاری است و ایجاد اشتغال زایی؛ زمان بازگشت بخشی از سرمایه به کشور است. این روشی است که از آن طریق می توان شفافیت اقتصادی را به مردم نشان داد.
از: روز