عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران میگوید: منشا دقیق الگوی اقتصادی ایران در دو دهه و نیم اخیر، آمریکا یعنی اقتصاد نخبهگرای نولیبرال بوده. ما هشدار داده بودیم پیشبرد چنین سیاستی چه وضعی را برای آموزش، بهداشت و… ایجاد خواهد کرد ولی مسئولان هیچ توجهی به این هشدارها نکردند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، ناصر فکوهی (انسانشناس و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) درباره چگونگی تعریف حمایت از تولید داخلی گفت: این مفهوم دو جنبه دارد؛ یک جنبه اقتصادی و مهمتر از آن، جنبه فرهنگی.
وی در مورد جنبه اقتصادی گفت: یک موقعیت اقتصادی بهتنهایی و بهخودی خود یک موقعیت اقتصادی نیست بلکه جنبههای دیگری را نیز در خود دارد که باید به آنها توجه شود. وقتی با یک مساله (در اینجا اقتصادی) چه مثبت و چه منفی روبرو میشویم نباید تصور کنیم پاسخ آن را از همان جنبه مییابیم.
وی درباره دلیل طرح حمایت از تولید داخلی اظهار داشت: قطعا مشکلی وجود دارد که چنین بحثی مطرح شده است. اگر تولید داخلی، مصرفکننده داخلی را داشت طرح چنین موضوعی لازم نبود.
فکوهی با اشاره به تناقض در طرح چنین شعاری از سوی دولت، تصریح کرد: از دهه ۷۰ شمسی به اینسو، خط مشی دولت در جهت تشویق تولید نبوده بلکه الگوی مورد قبول، الگوی پولی بوده است. محصول الگوی پولی، ماهیت ندارد، روابط کار ایجاد نمیکند و مرکز آن بازارهای مالی و بورس است.
وی ادامه داد: بعد از جنگ جهانی دوم، دو تیپ اقتصاد همواره در حال رقابت با یکدیگر بودهاند؛ اقتصاد پولی و اقتصاد صنعتی. از دهه ۸۰ قرن بیستم به اینسو، کشورهای توسعهیافته فرآیند صنعتیزدایی و خارج کردن صنایع از کشور خودشان را آغاز کردند و به سمتی رفتند که دیگر تولید نکنند و انواع خدمات را گسترش دهند. بعلاوه، با درنظر گرفتن آلودگی هوا، این صنایع را از جغرافیای خودشان خارج کردند.
این انسانشناس تصریح کرد: در این میان، چین محلی برای تولید ۷۰-۸۰ درصد از محصولات صنعتی دنیا شد. بخشی دیگر نیز به دیگر کشورهای جهان سوم سپرده شد. کشورهای توسعهیافته به تمرکز خدمات مالی و پولی پرداختند و در حوزه تولید نیز، به تولید نرمافزارهای بسیار پیشرفته پرداختند. بنابراین مفهوم صنعت و کار صنعتی در ۳۰سال گذشته از یک مفهوم متعلق به کشورهای توسعهیافته به کشورهای در حال توسعه رسید.
میراث کینز برای جهانیان تخریب بازارهای محلی بود
وی سپس به مخالفان این الگو پرداخت و گفت: این انحراف مخالفانی نیز داشت. در حوالی اتمام جنگ جهانی دوم، جان مینارد کینز در کنفرانس برتونوودز با روند موردنظر هیئت آمریکایی به مخالفت برخاست. کینز نه یک اقتصاددان چپ، بلکه مخالف آزادی کامل بازارهای تجاری، تخریب بازارهای محلی و… بود. استدلالهای وی نه از موضع یک اقتصاددان چپ، بلکه از این موضع بود اگر جهان بهسمت پولی شدن شدید برود، بحران ایجاد خواهد شد؛ شبیه بحران مالی یا همان رکود دهه ۱۹۳۰ که به جنگ جهانی دوم منجر شد. وی معتقد بود هرچه پول بیشتر تبدیل به یک کالای مستقل شود خطر بیشتری ایجاد خواهد شد.
عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در ارزیابی جایگاه کنونی دلار در جهان، اظهار داشت: مساله دلار، نه صرفا یک مساله اقتصادی، بلکه یک مساله اقتصاد سیاسی و جهانی است.
انتخاب ترامپ انتقام رهاشدگان در وسط جغرافیای آمریکا از نظام حاکم نولیبرالی بود
وی افزود: اکنون ما با جنگ تعرفهها مواجهیم. دونالد ترامپ، رییس جمهوری ایالات متحده آمریکا از بسیاری معاهدات و پیماننامههای بینالمللی و منطقهای خارج شده و روی محصولات نزدیکترین و مهمترین متحدان آمریکا مثل کانادا و اروپا و کشورهایی مثل مکزیک و چین تعرفههای بسیار بالایی گذاشته که متقابلا موجب تعرفهگذاری کالاهای آمریکایی از سوی آنها شده است. با چنین روندی که از سوی ترامپ برای آمریکا در پیش گرفته شده، اقتصاد این کشور در طی چندسال پیشرو زمین خواهد خورد.
فکوهی با انتقاد از وضعیت کنونی آمریکا، بیان کرد: در سیستم آمریکا، مردم در خدمت اقتصاد هستند. اکنون این سیستم با سیاستهای نولیبرالی گذشته و اقدامات ترامپ بههم ریخته است. انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری، درواقع انتقامی بود که رهاشدگان در وسط جغرافیای آمریکا از نظام حاکم نولیبرال گرفتند.
دورافتادهترین نقاط فرانسه و سوئد همانقدر تجهیزات پزشکی دارند که مرکز آنها
وی با تاکید بر توسعه با رویکرد سرمایه اجتماعی، گفت: به نظر من، توسعه را باید از طریق سنجش پایینترین اقشار و محرومان جامعه سنجید برخلاف نگاه نولیبرالی که بر وضعیت نخبگان تاکید دارد.
فکوهی با مثال زدن از وضعیت سیستان و بلوچستان و مقایسه آن با وضعیت دورافتادهترین نقاط فرانسه و سوئد گفت: در دورافتادهترین نقاط کشورهایی مثل فرانسه و سوئد، همانقدر تجهیزات پزشکی پیشرفته وجود دارد که در مرکز آن و این برخلاف وضعیت جایی مثل سیستان و بلوچستان است که یکی از دورافتادهترین و در عین حال، محرومترین نقاط کشور است.
وی به مقایسه الگوی توسعه آمریکایی و سوئدی پرداخت و اظهار داشت: الگوی غلط روی نخبگی تمرکز دارد. اگر دقت کرده باشد اکثر جوایز علمی نوبل را آمریکاییها بردهاند در صورتی که این رقم برای سوئدیها بهعنوان کشور اعطاکننده این جایزه، بسیار کم است. این نکته نشانگر این است که در کشوری مثل سوئد سیاست توسعه نه نخبهگرا، که پیشبرد توسعه در پهنا است.
تولید داخلی با ملیگرایی متفاوت است
وی سپس به موضوع تولید پرداخت و گفت: ما از تولید بهطور عام نمیتوانیم صحبت کنیم. در هر نوع تولیدی میتوان از یک نوع مزیت نسبی بحث کرد. قرار نیست هر کشوری همهچیز را تولید کند. درواقع، گستره صنایع آن قدر زیاد است که هیچ کشوری نمیتواند همهچیز را تولید کند و هر تولید داخلیای دلیل برتری نیست. مساله اصلی؛ تولید کالاهای استراتژیک است. تمام کشورهای توسعهیافته –در عین صنعتیزدایی- تولید محصولات استراتژیک را کنار نگذاشتند. محصولات استراتژیک شامل مواردی همچون تولیدات کشاورزی، دارویی و انرژی میشود.
فکوهی بهطور نمونه به آمریکا و فرانسه پرداخت و تصریح کرد: آنها هرگز تولیدات کشاورزیشان را کنار نگذاشتند. فیالواقع، هیچ کشوری برای غذای خودش نباید وابسته به بیرون باشد. دارو نیز امروزه یک کالای استراتژیک است. در حوزه انرژی نیز برای مثال، فرانسه بهرغم عدم برخورداری از انرژیهای فسیلی، ۷۰درصد مصرف انرژیاش، انرژی هستهای است.
وی افزود: ۴۰ سال پیش، محصولات استراتژیک با دوران کنونی متفاوت بود. اکنون نیازها و خدمات پزشکی و مهندسی محصولاتی استراتژیک هستند.
فکوهی با بیان اینکه تولید داخلی مفهومی مبهم است، گفت: تولید داخلی مفهومی متفاوت از ملیگرایی است. همچنین و با توجه به تجربه اقدامات ترامپ در آمریکا، حمایت از تولید داخلی با موازنه تجاری نیز مساله دارد. اکنون کشورها با هم موازنه تجاری دارند و نمیتوان تصور کرد در جزیرهای مجزا از هم هستند. وقتی آمریکا بر روی کالاهای کانادایی تعرفه گذاشت کانادا نیز مقابله به مثل کرد.
الگوی اقتصادی ایران در دو دهه و نیم اخیر، آمریکا بوده
وی سپس به الگوی اقتصادی ایران در از دهه ۷۰ شمسی به اینسو پرداخت و گفت: منشا دقیق الگوی اقتصادی ایران در دو دهه و نیم اخیر، آمریکا بوده است؛ اقتصاد نخبهگرای نولیبرال. این الگو بهصورت گسترده در آمریکا پیاده شد. در اروپا، تحت تاثیر تاچر و از دهه ۸۰ این الگو نیز میرفت در اروپا مسلط شود اما از دهه ۹۰ تجدیدنظر در این روند صورت گرفت و الگوی سوسیال دموکراسی و بازار دارای تنظیمات دنبال شد.
وی تبعات پیشبرد الگوی نولیبرالی نخبهگرا در ایران را ایجاد سیری قهقرایی برای کشور دانست و اظهار داشت: دو دهه پیش، ما هشدار داده بودیم پیشبرد چنین سیاستی چه وضعی را برای آموزش، بهداشت و… ایجاد خواهد کرد ولی مسئولان هیچ توجهی به این هشدارها نکردند. در حال حاضر، در تهران مدارسی هستند با شهریه ۱۰۰ میلیون تومانی و در مقابل، مدارسی هم در بعضی نقاط این شهر هستند که محروم از همهچیز هستند. این شامل حال بیمارستانها و بسیاری امور دیگر هم میشود. متاسفانه اکنون وارد وضعیت بحرانی شدهایم.
فکوهی افزود: ما اکنون وارد یک بحران پولی شدهایم که نشانههای آن از ده سال قبل هم مشخص بود. بازار بورس به تقلید از بازار بورسهایی مثل نیویورک ایجاد کردیم اما اصلا کنترلی روی آن نداریم. در چنین شرایطی چطور میخواهیم با دلار رقابت کنیم؟
حذف سازمان مدیریت و برنامهریزی و حذف شورای پول و اعتبار بزرگترین اشتباه بود
وی مشکلات ایران را نه اقتصادی بلکه ناشی از سوءمدیریت دانست و گفت: ایران از لحاظ منابع زیرزمینی و ژئوپولتیک در شرایط خوبی است. ۸۰ درصد جمعیت آن در سن کار است. از لحاظ سطح سرزمینی مشکلی ندارد. اما بسیاری کشورها با ثروتی بسیار کمتر، رفاه بیشتری ایجاد کردهاند.
وی از لحاظ فرهنگی و اجتماعی، لازمه ایجاد حمایت از تولیدات داخلی را موارد مختلفی دانست از قبیل؛ سرمایه اجتماعی، اعتماد و چشماندازی که فرد در نگاه به کشورش متصور است و افزود: چنین امری با شعار ایجاد نمیشود بلکه دغدغه یک پهنه باید درونی شود.
فکوهی در بررسی مساله سوءمدیریت گفت: در ایران تفکر بین رشتهای جدی گرفته نشده است. تفکر غلطی که وجود دارد این است که فکر میکنند اقتصاد به خودی خود و مستقلا میتواند درباره خودش تصمیم بگیرد.
وی حذف سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و حذف شورای پول و اعتبار یکی از بزرگترین ضربات تاریخ معاصر دانست و اظهار داشت: حاکمیت در راس یک سیستم، اگر تصور کند چون در قدرت است میتواند هر کاری بخواهد انجام دهد این امر خطرناک است. قدرت درواقع، برای دفاع از مردم است.
ما در شرایطی نیستیم که بخواهیم فروشگاهها را غارت کنیم
وی به تشریح تفاوتهای عدم امنیت اقتصادی و احساس عدم امنیت اقتصادی پرداخت و گفت: عدم امنیت اقتصادی در کشورهایی مثل هندوراس، پاراگوئه و هندوستان است که برای خواب در پیادهروها، سرقفلی وجود دارد. اما آیا ما در چنین وضعیتی هستیم؟ آیا ما در شرایطی هستیم که بخواهیم فروشگاهها را غارت کنیم؟ خیر؛ مشکل ما ناشی از سوءمدیریت است. وقتی شفافیت در کشور نیست و فیلترینگ صورت میگیرد به حس عدم امنیت دامن میزند. ما با سوءمدیریت در حوزه منابع اطلاعاتی روبرو هستیم. یکشبه تلگرام بسته شد. این یعنی مخالفسازی و دشمنسازی در جایی که هیچ فایدهای نداشت و این حس را در افراد ایجاد کرد که آنها آدم نیستند و در نظر گرفته نمیشوند.
فکوهی در پایان، برای خروج از وضعیت بحرانی کنونی پیشنهاد داد: باید اقداماتی در جهت رفاه عمومی انجام شود. در درجه اول؛ برای تقویت تولید داخلی، باید تقویت قدرت خرید داخلی صورت گیرد. با وضعیت کنونی باید مسئولانه برخورد کرد در غیر این صورت، اوضاع بهسمت بدتر شدن پیش میرود.
از: ایلنا