خبرگزاری هرانا – در چند سال گذشته موضوع زبالهگردها در شهرهای بزرگ ایران از سوی رسانهها بارها منعکس شده اما تا امروز این معضل نهتنها در این شهرها ادامه دارد، بلکه در شهرهای کوچکتر هم تعداد زبالهگردها رو به افزایش است. از یک سو استفاده از کودکان برای جمعآوری زبالههای قابل بازیافت از درون سطلهای زباله موضوع بحث فعالین حقوق کودک است، از سویی وضعیت بد و شرایط زیرخط فقر زبالهگردها از سوی فعالین مدنی و روزنامهنگاران مورد اعتراض است و البته بسیاری بر سوءاستفاده از وضعیت این افراد از سوی مافیای زباله میگویند، مافیایی که زبالهگردها را سازماندهی میکند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با ادامه موج بحران اقتصادی در ایران فشار بر روی اقشار کم درآمد بیش از پیش احساس میشود. یکی از نتایج آشکار این فشار حضور فزاینده تعداد زبالهگردها نه تنها در پایتخت بلکه در دیگر شهرهای کوچک و بزرگ است. شاید در گذشته زبالهگردها تنها در شب دیده میشدند اما این روزها بر روی هر سطل زباله فردی در حال جمع کردن زبالههای قابل بازیافت است.
زبالهگردها با کیسههای بزرگ پر از کاغذ، پلاستیک و قوطیهای فلزی با لباسهای کثیف و ظاهری به هم ریخته در حال جستوجو هستند و این تصویری است که برای مردم شهرهای مختلف ایران تبدیل به تصویری عادی شده. در گوشه و کنار هر کوچه نیز میشود بستههای بزرگی را که حاصل فعالیت چند ساعته زبالهگردها است دید. دو ماه پیش بود که یکی از اعضای شورای شهر همدان اعلام کرد که ۵۵۰ زبالهگرد در این شهر فعالیت میکنند، سرپرست سازمان پسماند شهر زنجان از “شناسنامهدار شدن زبالهگردهای زنجان” گفت و وعده داد که “زبالهگردها ساماندهی میشوند.” و حتی در شهرهایی چون خرمشهر و آبادان نیز زبالهگردها بخشی از چهرهی شهر شدهاند.
در حالی که “حق کرامت و برابری انسانی” یکی از بندهای اصلی منشور حقوق شهروندی است و در ماده ۷ آن تاکید شده “شهروندان از کرامت انسانی و تمامی مزایای پیش بینی شده در قوانین و مقررات به نحو یکسان بهرهمند هستند” اما نه از سوی شورای شهر شهرهای مختلف و نه از سوی دولت هیچ تلاشی برای حفظ کرامت انسانی شهروندانی که به زبالهگردی مشغولاند صورت نمیگیرد.
به گفته یکی از فعالان حقوق کودک که بر روی موضوع کودکان زبالهگرد در تهران فعالیت میکند، کودکان کار معمولا باید روزانه ۸۰ کیلو زباله جمع کنند و برای این کار باید کیلومترها راه بروند. این درحالی است که این کودکان از سوی پیمانکارانی که زیرمجموعه شهرداری تهران هستند به کار گرفته میشوند و وضعیت زندگی آنها نهتنها مناسب نیست بلکه خطرناک است.
این فعال حقوق کودک اولین مشکل این کودکان را “وضعیت اسفناک بهداشتی” این کودکان توصیف میکند: “مشخص است که این کودکان در محیطی آلوده کار میکنند، متاسفانه وضعیت سلامتی هیچکدام از این کودکان مناسب نیست و همه آنها دچار بیماریهای مختلف پوستی، گوارشی و تنفسی هستند. بدترین موضوع این است که ما به جای آنکه بر سر کار نکردن این کودکان، لغو کار کودک و کمک به وضعیت رفاهی آنها با شهرداری بحث کنیم، باید بر سر بهتر شدن وضعیت بهداشتی آنها بحث کنیم و البته از آنها بخواهیم که کودکان مورد سوءاستفاده جنسی قرار نگیرند.” به گفته او “وضعیت کودکان زبالهگرد شهرهای دیگر ایران هم اگر بدتر از کودکان زبالهگرد تهرانی نباشد بهتر هم نیست. حداقل در تهران رسانهها بر روی زبالهگردها تمرکز دارند اما در مورد شهرهای کوچک کمتر کسی صحبت میکند.”
این در حالی است که شهرداریها و شهرهای مختلف بارها مسئولیت حضور کودکان در کارگاهها، تفکیک زباله و سطح شهر را از دوش خود برداشته و به دوش پیمانکارانی انداخته که خود باید زیر نظر شهرداری فعالیت کنند. “مشکل اساسی زمانی آغاز میشود که این پیمانکاران با قیمتهای پایین در مناقسههای شهرداری شرکت میکنند و این قیمتها را با استفاده از نیروی کار ارزانقیمت، یعنی کودکان و افراد بیبضاعت جبران میکنند.” این موضوع را مهرداد فعال حقوق کارگران میگوید. او تاکید میکند تا زمانی که قانون مشخصی در این زمینه تعیین نشود و با حساسیت مردم این قانون اجرا نشود در بر همان پاشنه قبلی میچرخد و باز بر تعداد زبالهگردها افزوده میشود.
مهرداد موج جدید بحران اقتصادی در ایران را نیز عامل افزایش زبالهگردها میداند: “در طول یک سال گذشته خانوادههای طبقه زحمتکش فقیرتر شدهاند، بسیاری از کارگران بیکار شدهاند و آنهایی هم که بیکار نیستند حقوقشان کفاف زندگی را نمیدهد. پس کارگران بیکار مجبورند به زبالهگردی تن بدهند و آنهایی هم که کار دارند بچههایشان را سر این کار بفرستند. زبالهگردی آخرین تلاشهای طبقه کارگر برای زنده ماندن است. دردناکترین مساله جایی است که میبینی شهرداری و پیمانکاران آن از همین تلاشها برای کسب سود بیشتر سواستفاده میکنند.” او از سوی دیگر خصوصیسازی را بلای جان زبالهگردها میداند و میگوید: “تا پیش از این وضعیت زبالهگردها بد بود اما پس از خصوصیسازی و اعطای امتیاز بازیافت زباله به پیمانکاران وضعیت زبالهگرد به شدت بد شد. شاید قبل از این یک سری از زبالهگردها میتوانستند مستقل کار کنند و درآمد بیشتری داشته باشند اما با ورود پیمانکاران و استفاده از زور برای کار کردن با این پیمانکارها و تحمیل شرایطشان به زبالهگردها، وضعیت آنها از چیزی که بود بدتر هم شد”.
مشاهدات خبرنگاران هرانا این گفته مهرداد را تایید میکند. کارگران زبالهگرد از کمترین امکانات برای حفظ سلامتی خود مانند دستکش، ماسک و لباس کار محروماند. بسیاری از آنها در کارگاهها و انبارهای تفکیک زباله میخوابند و به حداقل امکانات رفاهی و بهداشتی دسترسی ندارند. وضعیت خوراک و پوشاک این کارگران بسیار پایینتر از استانداردهای معمول در ایران است و البته آنها حق کوچکترین اعتراض به وضعیت خود را ندارند. پیمانکاران شهرداری هم به هیچ وجه حاضر به پاسخگویی در این زمینه نیستند. به نظر میرسد تا زمانی که شهرداریها مسئولیت نظارت بر پیمانکارانشان را بر عهده نگیرند، باید منتظر افزایش تعداد زبالهگردها و بدتر شدن وضعیت زندگیشان باشیم. زبالهگردهایی که صدایشان در میان منازعات سیاسی و بحران اقتصادی گم شده است.