روحانی: تغییرشیفت از گفتاردرمانی به امید درمانی!

دوشنبه, 23ام مهر, 1397
اندازه قلم متن

سخنان روحانی در مراسم آغازسال تحصیلی دانشگاه ها و مراکزپژوهشی در یک کلام رسیدن او به پایان خط گفتمان باصطلاح «اعتدال گرائی و اصلاح طلبانه» اوست. پیام او به دانشگاه آن بود که مملکت در وضعیت خطیرقراردارد و آن ها باید در خدمت سیاست «امیددرمانی» دولت و نظام قرارگیرند. اگر گفتاردرمانی شامل برخی انتقادها و وعده ه های مشخص بود، اما امیددرمانی به جای وعده و وعید در باره مطالبات، صرفا امیدبه آینده را برای عبورنظام از چنبره مشکلاتی که احاطه اش کرده جایگزین آن می کند.

رئوس سخنان و ادعاهای مهم او را می توان به شرح زیرفهرست کرد:

-دانشگاه جای فعالیت حزبی و سیاسی نیست. چون علم چهارچوب نمی شناسد و بازاست (بخصوص علوم سیاسی و انسانی که در حکومت اسلامی دستشان بیش از همه رشته ها بازاست!). البته پیش از او وزیرعلوم صریح تر از وی گفته بود که دانشگاه همانطور که رهبرنظام گفته است جای سیاسی کاری نیست! بی تردید، این تصمیم مهم نظام در کلیت خود برای کنترل بیشتردانشگاه هاست که پس از خیزش دیماه و نقش فعال دانشجویان در‌آن اتخاذشده است که اکنون تحت عنوان مذمت و ممنوعیت فعالیت «احزاب و سیاسی کاری» فرموله می شود.

-دانشگاه ها باید دولت را متعلق به خود بدانند و سیاست های دولت را برای مردم توضیح دهند و بوقت انتخابات هم دانشجویان و هم استادان لازم است برای جلب مشارکت مردم به صحنه بیایند. پس سیاست ورزی خوب است اگر که در خدمت نظام باشد و دانشگاه ها به تسمه نقاله قدرت تبدیل شوند. وگرنه همان بهتر که خاموش باشند.

– وقاحت، دروغ و طلبکاری: شما می خواستید ستاره کم شود ما آسمان پرستاره را بر داشتیم!. بله ایشان بالکل آسمان پرستاره را برکندند و البته جایش آسمان بالکل بی ستاره را نشاندند. نشان به آن نشان در شرایطی که ده ها دانشجو دستگیر و به حبس های بی سابقه و سنگین و انواع محرومیت ها محکوم شده اند وزیرعلوم ایشان (که در اصل بزگزیده خامنه ای است ) می گوید این محکومیت ها به خاطرفعالیت های خارج دانشگاهی آن ها بوده است و این درحالی است که در تهران و سایرشهرستان ها دانشجویان متعددی بطورمستمر به دلیل فعالیت های درون دانشگاهی احضار می شوند و موردبازپرسی و انواع اتهامات و تهدیدها قرارمی گیرند. شعارانتخاباتی او چنین بود: دانشگاه امن نه دانشگاه امنیتی! ولی آن چه که صورت می گیرد جز تشدید فضای امنیتی و پادگان بجای وعده فضای امن در دانشگاه ها نیست.

-روحانی در این سخنرانی پنهان نکرد که از انتقادخوشش نمی آید. او بر فضیلت انتقادغیرعلنی و نوشتن نامه بجای رسانه ای کردن که گویا دارای تاثیربیشتراست پای فشرد. هم چنین گفت وقتی انتقادنمکش زیادشود غذاشورشده و غیرقابل خوردن می شود و نشان داد که عمیقا علاقمند به انتقادات «بهداشتی» است و از غذای «شور» چندان خوشش نمی آید. بهانه هم مثل همیشه حساس بودن اوضاع و فشارهای خارجی است.

-او البته از زبان آوری نسبت به فتوحات و دستاوردهای مهم دولتش هم غفلت نکرد:

از جمله یکی از فتوحات مهم او این است که حاضرنشد پس از خروج آمریکا از برجام بلافاصله از برجام خارج شود. این فتح الفتوح او در حالی صورت گرفته است که بقول خودش اقدام به خروج موجب می شد که هم پرونده هسته ای ایران باردیگر به شورای امنیت برود و هم کشور در برابرجهان قراربگیرد. آیا وضعیت متزلزل جمهوری اسلامی گزینه دیگری هم جز ماندن و دخیل بستن به گشایش باریکه تنفسی توسط اروپا برایش باقی گذاشته بود؟ او گزینه بین دوشر انتخارکامل و انتحارنسبی را افتخار و پیروزی بزرگی می داند و از بیان واقعی عواملی که منجر به چنین وضعیت احمقانه ای شده است می گریزد.

هم چنین پیروزی اخیر دولت ایران در دادگاه لاهه را چنان دستاوردی سترگ می داند که پیروزی مصدق در دادگاه لاهه باید در برابرش لنگ بیاندازد!. هم چنین باید افزود انزوای ترامپ در اجلاس شورای امنیت هم هیچ ربطی به نقش و هنرنمائی ایران ندارد بلکه در اساس متاثر از رقابت ها و صف آرائی های جهانی است که او آن را به حساب موفقیت خود و رژیم واریز می کند. او نمی گوید تقریبا اندکی پیش از آن، برنامه ریزی دستگاه اطلاعاتی اش برای انجام ترور در نشست مجاهدین در پاریس که توسط سرویس های امنیتی اروپائیان به موقع کشف شد تا چه حد می توانست کل این باصطلاح دستاوردها را به باددهد و چه بسا به باد دهد. هم چنان که در موردنگارش و افزودن نام عربستان به مرگ بر آمریکا و اسرائیل بر بدنه موشک های پرتاب شده به مقرداعش که می تواند به سهولت همه این «نوع دستاوردها» را به باد  دهد نیز کلامی برزبان نمی آورد. چرا که اکنون زمان مناسبی برای ابراز این نوع گلایه از براداران سپاهی نیست.

-او البته در موردعلت و ریشه مشکلات هم مثل همیشه آدرس غلط می دهد: دوعامل تحریم و جنگ روانی را عامل اصلی مشکلات و بحران های حال حاضر می داند که عبارتند از فشارتحریمی و جنگ اقتصادی  دولت ترامپ، که بقول وی بدترین نوع خود در تاریخ آمریکاست،  و دیگری جنگ روانی است و هدف ترامپ هم نهایتا مشروعیت زدائی از نظام است. البته اگر او شیپور را درست در دست می گرفت و سعی می کرد که از دهانه گشادش ننوازد: این معادله درست برعکس می بود: در حقیقت این ترامپ است که از شکاف و نارضایتی عمیق مردم ایران از نظام و شعارمرگ براستبداد که پیشاپیش از رژیم مشروعیت زدائی کرده است به وجد آمده و برآن شده است که با سواراین موج شدن به اهداف خود که الزاما هم نه سرنگونی که قبل از آن تسلیم و یا مذاکره و سازش است برسد. ترامپ همانطور که نمونه برخورداو با عربستان ( و یا کره شمالی) هم نشان داده است، هیچ و مطلقا هیچ مشکلی با هیچ حکومت استبدادی و مرتجع ولو از نوع اسلامی اش ندارد.

-واقعیت آن است که روحانی به عنوان دولتمردی با پیشینه طولانی امنیتی، و کسی که برای نجات نظام برگزیده شده بود، اکنون پس از چندسال مانور و میدان داری و بقول خودش گفتاردرمانی به سیمای اصلی و واقعی خود بازگشته است. او وقتی وعده هایش به سنگ خورد و برنامه هایش را شکست خورده دید و وقتی با ورودبه فازجدید و بی سابقه رژیم در بحران موجودیت و مشاهده امواج مهلکه برانگیز وطوفانی مواجه شد؛ با سقوط آزاد خود را به آغوش رهبرمطلق العنان پرتاب کرد. این واقعیت دارد که خامنه ای در هیچ دوره ای، حتی دوره احمدی نژاد که برکشیده خودوی بود، رئیس جمهوری به رامی و سرسپردگی حسن روحانی-بویژه در دوره دوم ریاست جمهوری اش-نداشت. وی که در دولت های قبلی چندین وزارتخانه را تحت کنترل مستقیم خود داشت اکنون کل دولت و وزراء را یکجا در اختیارخوددارد. چنان که تمامی تصمیمات مهم اجرائی کشور در جلسات مداوم سران سه قوه، برادران لاهیجانی و روحانی، آن هم تحت نظارت و کنترل مداوم شخص خامنه ای و دستورالعمل های وی اتخاذ می شود و بقیه همه اجراء‌کننده این سیاست ها هستند. او روز و شب فرمان می دهد، حتی در مورددیداربا اقتصاددانانی که باو نامه نوشته اند و روجانی در این سخنرانی از ملاقات با آن ها در روزبعد خبر می دهد.

-روحانی در فرازی از سخنانش گفته است که سال ۹۲ با وروداو به صحنه انتخابات مردم به آینده و تحولات سیاسی امیدوارشدند و بازار و اقتصاد و قیمت ها و نرخ ارز آرام شدند. و اکنون اگر او به همین شاخص ها باورداشته باشد با افزایش نجومی ارزش دلار و کاهش ۷۵٪  ارزش پول کشور باید بر او معلوم شده باشد که تا چه اندازه دولت او و سیاست ها و سرسپردگی اش به سلطنت ولی فقیه منبع ناامیدی و بحران شده است. او که این چنین با امیدمیلیونها نفر که به تصوربهبودوضعیت به او رأی دادند بازی کرد، اکنون هردویشان هم او و هم ولی نعمتش خامنه ای و نظامی که آن را نمایندگی می کنند سزاورآنند که طوفان خشم مردم طومارشان را برچیند. توسل به نسخه «امید درمانی» و این که همه رسانه ها و دانشگاه ها و تریبون ها یکسره و هم آوا سرودامید سربدهند، گرهی از کارناگشودنی او باز نخواهد کرد. و برهمین اساس هم او خوب می داند که دانشگاه ها و جنبش دانشجوئی هم بجای دادن پاسخ مثبت دادن به فراخوان او برای حمایت از دولت و ایجادامیدکاذب و واهی به آینده این ویرانکده ، دیده خود را به افق دیگری بیرون از سیستم کنونی گشوده و در حال برافراشتن بادبان های خود به سمت و سوی دیگری هستند.

تقی روزبه  ۱۴ اکتبر۲۰۱۸

http://www.irna.ir/fa/News/83064942?fbclid=IwAR2opgkZM8VexLXUPMFnv5P-JNxgS9oAAVZ9lSnJEiPS2V6jBL2pGG6mX18


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.