محمدرضا خاتمی: چرا ما باید در مجلسی حضور داشته باشیم که نه تنها در راس امور بلکه در ذیل هیچ امری نیست؟ وقتی به ما میگویند شما که دو دور پشت سرهم یعنی در دو انتخابات اخیر ریاست جمهوری و انتخابات مجلس دهم و شورای شهر پنجم فرصت اصلاح مملکت را داشتید اما چه کار کردید؟! نتیجه آن هم شعار«اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» میشود.
بخشی از گفتوگوی خبرگزاری ایرنا با محمدرضا خاتمی:
ایرنا: بحث عدم شرکت مجدد در انتخابات بین اصلاحطلبان چقدر جدی است؟
محمدرضا خاتمی: بحثی جدی در اصلاح طلبان وجود دارد که آیا باید بدون قید و شرط در انتخابات شرکت کرد یا خیر؟ اما این بحث هنوز به نتیجهای نرسیده است. هر چند شاهدید که برخی از افراد وابسته به جریان اصلاحطلب از هم اکنون خود را برای انتخابات دور بعد آماده کردهاند. توجیهشان هم این است که اگر ما نیاییم وضع بدتر میشود!
ولی وقتی به واقعیت رجوع میکنیم میبینیم که مردم معلوم نیست که دیگر قبول کنند که همیشه باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند و اگر امکان این را ندارند که بین گزینه مطلوب و نامطلوب یکی را برگزینند احتمالا انتخابات بسیار بیروحی خواهیم داشت مخصوصا در شهرهایی که پیشانی سیاسی کشور هستند.
این بحث جدی در بین اصلاحطلبان وجود دارد که اگر قرار است اصلاحطلبان واقعا مسوولیتپذیر باشند چرا باید همه تخم مرغهای خود را در سبد فرد یا افرادی بگذارند که یا هیچگونه پاسخگویی نسبت به مطالبات اصلاحطلبان ندارند و حتی به مطالبات اصلاحطلبان حداقل توجه لازم را ندارند.
اصلاحطلبان برای چه باید این کار [شرکت در انتخابات] را انجام دهند وقتی مملکت روال خودش را طی میکند و کسانی که باید تصمیم بگیرند تصمیم میگیرند و آنهایی که باید آن تصمیمات را اجرا کنند اجرا میکنند. بنابراین دیگر چه نیازی به حضور اصلاحطلبان در ساختار قدرت است؟
البته ما اصلاحطلبان معتقدیم میشود مملکت را اصلاح کرد مشروط بر اینکه سیاست خارجهمان اصلاح شود و سیاست خارجهمان وقتی اصلاح خواهد شد که سیاست داخلیمان اصلاح شود. اگر شفافیت و پاسخگویی و تناسب بین اختیار و مسوولیت وجود داشته باشد میشود چنین کرد.
چرا ما باید در مجلسی حضور داشته باشیم که نه تنها در راس امور بلکه در ذیل هیچ امری نیست؟ اگر قرار است دلمان به این خوش باشد که هرازچندگاهی چند نماینده اصلاحطلب در تریبون مجلس سخنرانی میکنند که این سخنرانیها را میتوان از دهها تریبون دیگر هم انجام داد هر چند هزینهاش بیشتر باشد.
اگر ما میخواهیم به مجلس برویم برای این است که بتوانیم برعملکرد همه دستگاهها و نهادها نظارت و قوانین را به نفع ملت اصلاح کنیم ولی وقتی چنین امکانی مهیا نیست، چرا اصلا باید این همه در انتخابات هزینه کنیم؟ چه بسا اگر حکومت یکدست شود تکلیف مردم روشنتر میشود.
برای همین معتقدم اگر به جای آقای روحانی مثلا آقای حدادعادل هم رییس جمهور شده بود معاهده برجام با کمی بالا و پایین بسته میشد. شاید کمی موضع عزت یا ذلتمان کم و زیاد میشد. ولی در هرصورت برجام پیش میرفت.
ما معتقدیم که یک مشکل اساسی در کشور وجود دارد که باید به آنها توجه کرد. این مشکل رنج بردن مملکت از ناکارآمدی مزمن است. دلیلش هم این است که نگذاشتهاند هیچ شایستهای به عرصه حکومت راه یابد.
الان شهرداری تهران را ببینید. لیست اصلاحطلبان انتخابات شورای شهر را برده و حقش این است که شهردار را خود تعیین کند. ما اصلاحطلبان آدم مدیر، مدبر، کاردان و ورزیده کم نداریم تا به عنوان شهردار انتخاب کنیم ولی اجازه نمیدهند.
وقتی میگوییم نظارت استصوابی منظورمان فقط نظارت استصوابی شورای نگهبان که نیست. این هم یک جور نظارت استصوابی است. تا پیگیر میشویم یک مدیرشایسته اصلاحطلب را شهردار کنیم از این سو و آن سو احضارش میکنند و برایش پرونده تشکیل میدهند و او را تهدید به بازداشت و بردن، افشاگری و غیره میکنند.
مشکل اصلی مملکت این است که آدمهای شایسته را حذف میکنند و اجازه روی کار آمدن آنها را نمیدهند. طبیعی است وقتی ما اصلاحطلبان هم با نیروی رده چندم خود سرکار بیاییم نمیتوانیم کاری برای مملکت کنیم.
برای اصلاح کشور نیاز به افراد شجاع، با تجریه و چیزفهم است. اما هیچ کدام از اینها را شورای نگهبان اجازه نمیدهد وارد مجلس شوند یا رییس جمهور شوند. با این مقدمه پس چرا ما باید هزینه نظام را زیاد کنیم؟ چرا باید در امری که در آن اختیار لازم را نداریم پاسخگو باشیم؟ حتی اینها هم مهم نیست و مسئله بسیار مهم این است مردم چه فکری درباره ما و کل نظام میکنند؟
وقتی به ما میگویند شما که دو دور پشت سرهم یعنی در دو انتخابات اخیر ریاست جمهوری و انتخابات مجلس دهم و شورای شهر پنجم فرصت اصلاح مملکت را داشتید اما چه کار کردید؟! نتیجه آن هم شعار«اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» میشود.
اگر امروز یک اقلیت خاصی این شعار را میدهند فردا این فراگیر خواهد شد و مردم هم میگویند این مملکت را دست اصولگرایان دادیم فایدهای نکرد دست اصلاحطلبان هم دادیم سودی نکرد پس باید اصل نظام تغییر کند. نگرانی ما این است.
بنابراین نظر شخصی خود من این است که اگر واقعا نتوانیم با نیروهای اصلی اصلاحطلب وارد میدان شویم پس بهتر است کناره بگیریم. این بحث درون جریان اصلاحات به طور مفصل در حال انجام است ولی نمیدانم به کجا برسد.
از: ایران امروز