مطابقت حسین کوه نقش رستم و آتشکدۀ ابراهیم با کوه روشن بندهش و آتشکدۀ آذرفرنبغ
کوه روشن کتاب پهلوی بندهش همان حسین کوه نقش رستم (در اساس اوشین کوه= کوه روشن) به نظر می رسد که مکان آنرا در سمت آتشکده فرنبغ کاریان دانسته است. به نظر می رسد در اینجا بُن خانک (کعبه زرتشت) همان آتشکدۀ فرنبغ بوده باشد که محل آن به سهو کاریان فارس گمان شده است. چون خود آتشکدۀ آذرفرنبغ –که به روحانیان مغ اختصاص داشته- در معنی آتش ایزد روح و زندگی با کعبۀ زرتشت (آتشکدۀ ابراهیم) و نام کاریان هم به صورت کار-یئون به سنسکریت و اوستایی به معنی محل پایان زندگی یا محل دخمه ها و نوشته های بریده [در سنگ] با محل دخمه های نقش رستم (دژ نبشت) مطابقت دارد:
प्राण m. prANa life, प्राण m. prANa spirit, कार्य n. kArya end, करण m. karaNa scribe.
در عهد کتسیاس در نشیرمنو (محل دخمه ها، نقش رستم) تنها دو دخمه وجود داشته به سبب آن دو گوپتانان خوانده میشده است که به سهو دو گنبدان درک شده است:
गुप्त्- gupt- crypt – دخمه
مطابقت نقش رستم با نَشیرمنوی باستانی
نظر به دخمه های باستانی نقش رستم اگر نام نَشیرمنو باستانی سمت نقش رستم را به صورت نسه-یر-مانو (محل دارای نَسو=مرده) در نظر بگیریم، جزء مان آن می توانست با اِستان (محل) جایگزین شده و این نام به صورت نَشیرستان در آید که به نام نقش رستم شبیه است. به نظر می رسد ارتباطی بین کلمه نَشَ (نَسه= جَسَد) با کلمۀ به ظاهر معرب نعش موجود باشد که در قاموس قرآن ذکر نشده است. یک مکانی هم به نام نشیرمه (محل منسوب به جسد) در کرمان وجود داشته است:
नाश m. nAsha death, आर m. Ara cavity, मान m. mAna house
نام مناطقی باستانی بین نقش رستم و مرودشت
اووادی چایا (آبادی درخشان) را همان مرودشت بگیریم، کوه کنار آن پرگا (درخشان) مطابق کوه چمگان کنونی (محل تفریح و گردش) خواهد بود.” ولی نامهای پئیشیااووادا (آبادی محل دیدبانی) و کوه سمت آن ارکدریش (دور از دشمن) با شهرک ابرج و کوه شهرک ابرج مطابقت دارند. هر دو محل پئیشیااووادا و اووادی چایا در رابطه با شکست و کشته شدن وهیزداته بردیه از آرتاواردیا سردار داریوش هستند. در آن سمت مناطق باستانی نشیرمنو و مته سئیش، بازار برده فروشان شهر اووادی چایا (مارهاسیوم) با نقش رستم و عماد آباد مرودشت (عباد آباد) مطابق هستند. نامهای پئیشیااووادا (دارای محل نگهبانی بلند آفریده) و اووادی چایا (محل بلند ساخته درخشان) مرکب از واژهً پئیش (پَش سنسکریت به معنی نگهبانی یا پیش فارسی) پیشوند اووا (اَئیوی یا اوپَ به معنی بلند و بالا) و چایا (درخشان) به نظر می رسند. بر این پایه اووادی (بلند ساخته) می تواند منشأ واژهً فارسی آبادی باشد و نام شهرک اَبَرج (در معنی شهرک جایگاه بلند) مطابق پئیشیااووادا است.
मर्वति verb marvati { marv } move, छाय n. chAya lustre, भर्ग m. bharga splendour, प्रख्या f. prakhyA splendour
मर्वति verb marvati { marv } move
छाय n. chAya lustre
भर्ग m. bharga splendour, प्रख्या f. prakhyA splendour
مطابقت بُن خانک با معبد ایزد بابلی ائا/انکی (اَپم نپات اوستا)
گروه اندکی از ایرانشناسان کعبه زرتشت (آتشکده ابراهیم) را معبد الهۀ آبها (ناهید) دانسته اند. در رابطه با تکمیل این تئوری به نظر می رسد که نام قدیمی بُن خانک آن به معنی خانۀ چاه آب یا خانه آفریدگار بنیادین زمین و خرد بوده باشد. چاه/حوض آب باستانیی هم در نزدیکی کعبه زرتشت کشف شده است. به شکل مکعب بودن ساختمان کعبه زرتشت نیز که نشانگر کعبه و چاه زمزم آن است گواه این نظر است که این نوع پرستشگاه به ایزد آب و زمین بابلی آبزو/انکی/ائا (ایزد معبد آبهای ژرف) تعلق داشته و در ایران به اَپم نپات (ایزد ناف آبها)، ایزد آفرینندۀ بشر در اوستا تعلق داشته است که همان ائا/انکی بابلی است. نام انکی (سرور زمین و مردم زمین) می توانست به عبری به ابراهیم (پدر امتهای فراوان) ترجمه شود. لابد معبد آفریدگار انسان در اینجا در رابطه با باور زنده شدن مردگان بوده است:
E-abzu (house of the subterranean waters). अपम adj. apama the most distant, नाभ adj. nAbha navel, औदक adj. auda-ka living or growing in water.
نامهای اِبرام و اِبراهیم به صور اَبهرَمَ و آ-براهیم در زبانهای هندوایرانی معنی بسیار دانا (لقب انکی) و بسیار مقدس (لقب سپنتداته گائوماته، سپیتاک سپیتمان) بوده اند.
علیرضا شاپور شهبازی معتقد است که اصطلاح کعبهٔ زرتشت، جدید و غیرعلمی است و سابقهٔ آن به حدود قرن چهاردهم میلادی میرسد. نام محلی این بنا، کُرنای خانه یا نقاره خانه بود و اروپائیان به دلیل آنکه درون این بنا از دود سیاه شده بود، آن را مکان ویژهٔ پرستش آتش دانستند و چون زرتشتیان را به اشتباه، آتشپرست میخواندند، اینجا را هم بدانان نسبت داده و آتشگاه زرتشتیان نامیدند و این تعبیر به دلیل آنکه شکل بنا مکعبی بود و سنگهای سیاهی که در زمینهٔ سفید دیوارهای آن نشانده شده، یادآور حجرالاسود، کعبهٔ مسلمانان بود، به کعبهٔ زرتشت معروف گشت. دانشنامه ایرانیکا دربارهٔ نام این بنا چنین توضیح دادهاست: «کعبهٔ زرتشت نامش را احتمالاً در قرن چهاردهم میلادی کسب کرده است یعنی زمانی که محوطههای باستانی ویرانشده در سرتاسر ایران به شخصیتهایی از قرآن یا شاهنامه ربط داده میشدند. این نام به این معنی نیست که آنجا مقبرهٔ زرتشت بوده است و هیچ گزارشی هم مبنی بر سفر حجاج برای زیارت به آنجا وجود ندارد.»
به واسطهٔ کشف سنگنبشتهٔ کرتیر بر دیوارههای آن، دانسته شده که نام این بنا در دورهٔ ساسانی بُن خانک به معنای خانهٔ بنیادی بودهاست چنانکه در متن سنگ نوشته آمده است: «این خانهٔ بنیادی به شما تعلق خواهد داشت، به بهترین وجهی که صلاح میدانید رفتار کنید، که موجب خشنودی خاطر خدایان و خاطر ما [مقصود شاپور یکم است] باشد.» از نام این بنا در دورههای پیشینتر آگاهی بیشتری در دست نیست.
ابن بلخی نام محوطهٔ نقش رستم و کوه آن را کوه نبشت (کوه نبشتهها) ذکر کرده و دلیل این نامگذاری را این دانسته که کتاب اوستا در آنجا نگاهداری میشدهاست. اصطلاح دژنبشت یا دژ کتیبهها ممکن است برای بنای کعبهٔ زرتشت و نوشته و بریدگی های خود دخمه ها مورد استعمال واقع شده باشد.