-با ادامهی تحریمها به زودی تراز تجاری و موازنه کل ارزی جمهوری اسلامی منفی میشود و ذخایر ارزی نظام را بر باد میدهد.
-چنین نیست که سپاه تنها یک بازوی نظامی برای جمهوری اسلامی باشد؛ سپاه اصل نظام است!
-مشکل اصلی این نظام با آمریکا نیست، با مردم ایران است.
-آنچه در نهایت به فروپاشی اقتصادی میانجامد، نه تحریمها بلکه دو عامل فساد و ناکارآمدی خود نظام اسلامی ایران است.
– جمهوری اسلامی ناچار است بخش بیشتری از ذخایر ارزی نامعلوم خود را خرج کند تا جلوی فروپاشی اقتصادی را بگیرد.
-تحریمهای بانکی هدف تحریمهای نفتی را متحقق میکند.
-رسالت فرشگرد تا روز براندازی جمهوری اسلامی سر جای خود باقی میماند.
کیهان لندن – گرچه مسئولان اقتصادی و بانکی جمهوری اسلامی وانمود میکنند کنترل نظام مالی و پولی کشور را بطور کامل در اختیار دارند اما افزایش شاخصهایی نظیر تورم، ریسک سرمایهگذاری، نقدینگی و خروج سرمایه نشان میدهد تحریمهای آمریکا نظام بانکی ایران را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
رییس بانک مرکزی ادعا کرده با تمامی تبلیغات و جنگ روانی که دشمن علیه اقتصاد ایران به راه انداخته بود، دولت و بانک مرکزی توانستند ثبات را به اقتصاد کشور باز گردانند.
عبدالناصر همتی، چهارشنبه شب ۳۰ آبان، در برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دو با اشاره به اینکه «دشمنان ایران خود را بسیج کردهاند تا نظام جمهوری اسلامی را با مشکل مواجه کنند» تاکید کرده «بر بازار کنترل داریم و خوشبختانه فشارهای دشمن برای اخلال در بازار ارز موثر واقع نشد و توانستیم کشور را هدایت کنیم و در آینده وضعمان خیلی بهتر میشود.»
فارغ از این ادعاها که حتی بعید است خوراک داخلی هم داشته باشد آنچه همتی سربسته در مورد وضعیت بانکهای ایران گفت آشکار میکند نظام بانکی ایران تا چه اندازه در باتلاق تحریمها فرو رفته است. «عدم بازگشت ارزهای دولتی به چرخه اقتصاد توسط صادرکنندهها»، «محدودسازی سقف تراکنشهای دستگاههای کارتخوان»، «محدودسازی تراکنش بانکی تا سقف روزانه ۵۰ میلیون تومان»، «تاثیر شوک ارزی روی قیمت» و «خروج سرمایه» مواردی هستند که او در این گفتگو اشاره کرده است.
همزمان حمیدرضا پورابراهیمی رییس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی با اشاره به تاثیر تحریمها بر فعالیت بانکها از تشکیل اتاق مدیریت ضد تحریم در وزارت اقتصاد خبر داده است آنهم در حالی که محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی به پولشوییهای گسترده در داخل ایران اعتراف کرده و جنجال بر سر آن هنوز ادامه دارد.
دکتر شروان فشندی* کارشناس اقتصاد و بانکداری و از اعضای شبکه فَرَشگرد در گفتگو با کیهان لندن به پرسشهایی در مورد تاثیر تحریمها بر نظام بانکی ایران و عواقب ادامهدار شدن فشارها بر اقتصاد، احتمال پذیرش شروط ۱۲ گانه آمریکا توسط جمهوری اسلامی و نشستن پای میز مذاکره با دولت دونالد ترامپ و مسائل روز ایران پاسخ داده است. او معتقد است راهبرد اقتصادی نظام «فرو رفتن به شعب ابیطالب و وقتکُشی است.»
– آقای فشندی، مقامهای آمریکایی با اعمال مرحله دوم تحریمها علیه جمهوری اسلامی روی «فشار حداکثری» تاکید میکنند که بخشی شامل بانک مرکزی و حدود ۵۰ بانک دیگر و همچنین سوئیفت است. اثر تحریمهای بانکی بیشتر روی کدام حوزههاست؟
-تحریم بانک مرکزی بیش از همه روی بخش انرژی تاثیر میگذارد و از آنجا که بخش غالب از درآمد ارزی ایران به صادرات انرژی (عمدتاً نفت خام، گاز و میعانات نفتی) وابسته است، این تاثیر کم و بیش در بیشتر بخشهای اقتصاد ایران بازتاب خواهد داشت. همچنین، قطع دسترسی بانک مرکزی و اغلب بانکهای ایران به سوئیفت، واردات کالاهای سرمایهای را دچار مشکل جدی میکند. سامانه جهانی سوئیفت برای انتقال بینالمللی پول میان بانکهای مختلف ساخته شده و بدون آن نمیتوان در بازار جهانی حضور داشت.
البته خوشبختانه اقلام ضروری همچون مواد خوراکی و کشاورزی، تجهیزات کشاورزی و دامداری، دارو و تجهیزات پزشکی و دیگر نیازهای ضروری مردم ایران از تحریمها و همچنین از تحریم سوئیفت معاف هستند. یعنی بانکهای ایرانی برای پرداخت پول واردات این اقلام ضروری میتوانند از نظام سوئیفت استفاده کنند.
واردات دارو و مواد خوراکی و نیازهای ضروری کشاورزی به دو صورت از تحریمها معاف شدهاند. نخست، اتصال به سامانه بانکی سوئیفت برای پرداخت هزینههای خرید که پیشتر به آن اشاره شد. دوم، ۸ کشور که خریداران عمده نفت ایران بودهاند، از تحریمهای نفتی بطور موقت معاف شدهاند و میتوانند تا سقف مشخصی از ایران نفت خریداری کنند، با این شرط که درآمد نفت نه به دلار که به پول محلی آن کشورها در بانکهای محلی آنها باقی بماند و جمهوری اسلامی حق داشته باشد که از آن برای خرید اقلام ضروری استفاده کند. مثلاً درآمد فروش نفت ایران به روپیه در بانکهای هند بماند و ایران از هند گندم یا دارو وارد کند. این وضعیت طبیعتاً ایدهآل نیست، اما از اینکه ثروت ملت ایران بی حساب و کتاب خرج جنگافروزی و تروریسم و گروههای شبهنظامی در کشورهای دیگر شود بیگمان بهتر است.
اگر فرقه تبهکار در چارچوب همین تحریمها عمل کند، با تحلیل اقتصادی میتوان پیشبینی کرد که اتفاقاً ساز و کار و محدودیتهای تحریمها باید موجب ارزانی دارو و مواد خوراکی در ایران شود. دلیل سادهاش هم این است که درآمد حاصل از نفت جز برای خرید این اقلام و کالاهای ضروری مردم صرف کار دیگری نمیتواند بشود.
-چقدر احتمال دارد جمهوری اسلامی بر اساس ۱۲ شرط آمریکا عقبنشینی کند و حاضر به مذاکره شود؟ آیا حاضر است سپاه را قربانی کند؟
-هنگامی که کسی بدون زحمت و بر اساس خوشاقبالی، مال ارزشمندی به دست میآورد، در زبان فارسی عامیانه اصطلاحی وجود دارد که می گویند فلانی «چشتهخور» شده. یعنی آن مال بادآورده به دهاناش مزه کرده و چشماش دنبال آن است که همان خوشاقبالی تکرار شود. پس از طرح برجام در دولت اوباما، بیجا نیست اگر بگوییم که سران و تصمیمگیران جمهوری اسلامی چشتهخور شدند.
توافق اتمی (برجام) به این دلیل مورد استقبال جمهوری اسلامی بود که تنها در یک زمینه نظام را محدود میکرد و آنهم برنامه هستهای بود اما در بسیاری زمینههای دیگر دست جمهوری اسلامی را کاملاً باز میگذاشت یا به آنها اصلاً نمیپرداخت. از دخالتهای نظامی در سوریه و یمن و لبنان گرفته تا گسترش تروریسم در غزه و سراسر خاورمیانه و جهان، برنامه موشکی، قاچاق بینالمللی مواد مخدر، پولشویی به صورت گسترده در سطح جهانی، و نقض حقوق بشر در خود ایران.
البته هزینهای که جمهوری اسلامی برای برجام پرداخت این بود که اصولاً قراردادی امضا نکرد! شاید برای برخی خوانندگان شگفتآور باشد. اما برخلاف آنچه آقای ظریف و روحانی برای گمراه کردن اذهان عمومی در داخل و خارج ایران بیان کردهاند، برجام یک قرارداد بینالمللی و الزامآور نیست که آمریکا آن را نقض کرده باشد. اصلاً هیچ امضای رسمی پای برجام زده نشده! از نامش نیز پیداست که یک «طرح و برنامه برای همکاری مشترک» است (برنامه جامع اقدام مشترک). سادهترین نشانه برای قرارداد نبودناش اینکه به موجب قانون اساسی آمریکا، مجلس سنای آن کشور باید همه قراردادهای رسمی را تصویب کند، وگرنه برای دولت آمریکا اعتباری ندارند! برجام در سنا حتی به بحث و رای هم گذاشته نشده، چه برسد به اینکه تصویب شده باشد! دیدیم که دونالد ترامپ هم توانست با یک امضا و گردش قلم از برجام بیرون برود؛ و دقیقاً به این دلیل که برجام قرارداد نبود!
فرورفتن در شعبابیطالب برای وقتکُشی
اکنون هم قابل پیشبینی است که راهبرد کلی نظام در مقابل تحریمها در لاک دفاعی و اقتصاد مقاومتی و در شعب ابیطالب فرو رفتن است تا وقتکشی کند که دوره اول ریاست جمهوری ترامپ بگذرد. تا همین اواخر امید داشتند که در انتخابات میاندورهای آمریکا مجلس سنا (که بیش از کنگره نمایندگان در سیاست خارجی اختیارات دارد) به دست دموکراتها بیافتد، که نیافتاد و اکثریت با جمهوریخواهان باقی ماند. پس امید بعدیشان شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری دو سال دیگر است. اما اگر او برای بار دوم به ریاست جمهوری برگزیده شود، احتمال زیادی دارد که نظام تسلیم شود و به شروط ۱۲گانه که توسط مایک پمپئو مطرح شد و یا حتی بیشتر تن بدهد.
این را هم اضافه کنم که عبارت «جمهوری اسلامی، سپاه را قربانی کند» اشتباه است. چنین نیست که سپاه تنها یک بازوی نظامی برای جمهوری اسلامی باشد؛ نه! سپاه اصل نظام است! نبض اقتصاد و امور نظامی و سیاستهای امنیتی و سرکوب مخالفان و همچنین سیاست خارجی دست سپاه است. آنچه تلویحاً «نظام» مینامیم یعنی سپاه! کابینه دولت و وزارتخانهها و مجلس و بطور کل جمهوری اسلامی تنها پوستهای ظاهری و نازک بر هسته سخت قدرت هستند که همان سپاه است.
-چقدر احتمال دارد دولت ترامپ از ۱۲ شرطی که پمپئو اعلام کرد عقبنشینی کند؟
-ترامپ، پمپئو و همچنین بولتون بارها گفتهاند که حتی خود ظریف و سران جمهوری اسلامی نیز میدانستند که برجام قرارداد رسمی نیست و گفتهاند آنها اگر اراده جدی میداشتند میتوانستند بجای طرح نیمبند برجام، خواستار یک قرارداد رسمی مورد تایید مجلس سنای آمریکا شوند. اما سران نظام میدانستند که در آن صورت سنای آمریکا حاضر نخواهد بود چنین امتیازاتی به جمهوری اسلامی بدهد. پس از روی طمع، زیر بار ریسک بزرگی رفتند و با دولت باراک اوباما که تنها دو سال از دورهاش باقیمانده بود، به توافقی درازمدت (۱۰ تا ۲۰ ساله) رسیدند. با پایان دوره ریاست جمهوری اوباما، طرف مقابلشان هم که از اختیارات اجرایی شخصی خود برای اجرای این طرح استفاده کرده بود کنار رفت. خلاصه، طرف مقابل جمهوری اسلامی در برجام که اوباما و جان کری و کلاَ جناح چپ حزب دموکرات آمریکا بود، هرگز اختیار امضای یک قرارداد را نداشت. پس این طرح برای کشور و هیات حاکمه آمریکا حکم یک قرارداد را ندارد. حتی مسئولان دیپلماسی جمهوری اسلامی هم در سال گذشته و قبل از خروج آمریکا اعلام کرده بود که برجام الزامآور نیست.
پس با آگاهی به این مسئله و همچنین با ادامهی تحریمها که به زودی تراز تجاری و موازنه کل ارزی جمهوری اسلامی را منفی میکند و ذخایر ارزی نظام را بر باد میدهد، دولت ترامپ میداند که در موضع قدرت است و دست بالا را دارد. دلیلی ندارند که از شروط ۱۲گانه کوتاه بیایند.
این هم باید در نظر گرفت که بیشتر آن شروط ۱۲گانه بیش از آنکه خواست آمریکا باشند، درخواستهای متحدان منطقهای آمریکا همچون عربستان و اسراییل است که انجامش به سود مردم ایران نیز هست. همانگونه که در رویکرد دولت ترامپ با کره شمالی دیدیم، بنای سیاست خارجی آمریکا در حال حاضر بر این اساس است که نخست انتظار دارد «حکومتِ تنشزا» با متحدان منطقهای آمریکا به توافقات مقدماتی برسد تا اصولاً امکان سازش با آمریکا فراهم شود. دیدیم که کره شمالی نیز نخست تنشزدایی و سازش با کره جنوبی و ژاپن را آغاز کرد تا کار به مذاکره با آمریکا رسید. حالا اگر بپرسیم آیا در روابط جمهوری اسلامی با اسراییل یا عربستان و یا عربستان و متحدان منطقهای آن نشانهای از سازش و تنشزُدایی میبینید؟ من نمیبینم.
-در صورت مذاکره و سازش احتمالی جمهوری اسلامی و آمریکا برنامه شبکه فَرَشگرد چه خواهد بود؟
-فرشگرد بهترین شیوه مبارزه را براندازی این فرقه تبهکار از راه مبارزات مدنی، اعتصابها و اعتراضات و تسخیر فضاهای عمومی میداند. نقطه اوج این روش کمپین «میدان میلیونی» است که میتوان گفت مهمترین و اولین و آخرین کمپین و اکسیون فرشگرد است. اکسیون آخر است چون پیشبینی ما این است که اگر اجرایی شود، به سرنگونی نسبتاً سریع و ناگهانی جمهوری اسلامی با کمترین ویرانی و هزینه جانی میانجامد. در فرشگرد پس از مطالعه سیستماتیک تاریخ مبارزات مردمی با نظامهای تمامیتخواه (توتالیتر) در کشورهای گوناگون، به این نتیجه رسیدیم که در اکثر کشورها آنچه سرانجام نظام توتالیتر را فلج کرده، تحصن و تسخیر فضاهای عمومی (مثلاً میدانها) در شهرها با ابعاد چندصد هزار نفره یا میلیونی است.
فاز نخست میدان میلیونی، همان «گفتگوی ملی» است که ماه گذشته در فرشگرد مطرح شد. در این فاز بجای آنکه امروز یا فردا یا هفته آینده به صورت خام و ناپخته برای تحصن در فلان میدان فراخوان دهیم، خواستار آغاز گفتگویی ملی برای ایده «میدان میلیونی» شدهایم. باید گفتگویی ملی در همه لایههای جامعه درباره این ایده آغاز شود. از خانواده، دوستان، همکاران، گفتگوی روزمره داخل تاکسی، صف نانوایی، چاپ و پخش اعلامیه و همچنین پخش مطالب در گروههای تلگرامی و غیره آغاز کنیم. بهخصوص باید هدفمان این باشد که پیام را به بخش بزرگی از جامعه که به اینترنت یا ماهواره دسترسی ندارند برسانیم. البته تا زمان اجرایی شدن میدان میلیونی و براندازی نظام، اعتصابات صنفی و محلی و دیگر اعترضات پراکنده باید به صورت موازی انجام شود و مکمل و مشوق گفتگوی ملی برای میدان میلیونی باشد.
همانطور که میبینید، اهداف و فعالیتهای اصلی فرشگرد متاثر از رابطه جمهوری اسلامی و آمریکا نیستند. البته با مقامات دولت آمریکا و همچنین کشورهای اروپایی مدام در تماس هستیم تا صدا و پیام مردم ایران را به آنان برسانیم. در دیدار با آقای برایان هوک به ایشان صراحتاً گفتم که پیام مردم ایران اینست: از هر دو جناح جمهوری اسلامی و بازی «پلیس خوب- پلیس بد» خسته شدهایم. یا به زبان مردم در کوچه و بازار: «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!»
پس فرشگرد هدف براندازی را دنبال میکند، چه آمریکا با جمهوری اسلامی مذاکره بکند، چه نکند. مشکل اصلی این نظام هم با آمریکا نیست، با مردم ایران است. ورشکستگی بیشتر بانکهای دولتی و خصوصی (حتی به ریال)، بیکاری جوانان، مزد نگرفتن کارگران هفت تپه خوزستان و شور شدن آب اروندرود و خاکی که در گلوی مردم سیستان میرود ربطی به آمریکا ندارد. پس همانگونه که توافق برجام گرهای از مشکلات مردم ایران نگشود و از ظلم جمهوری اسلامی به مردم نکاست، اگر به فرض باید جمهوری اسلامی برجام ۲ و ۳ و ۴ و غیره را نیز با آمریکا به مذاکره بنشیند، مشکلات بنیادین این حکومت ایرانستیز با مردم ایران حل نخواهد شد و رسالت فرشگرد تا روز براندازی جمهوری اسلامی سر جای خود باقی میماند.
-اگر جمهوری اسلامی پای میز مذاکره ننشیند آیا فروپاشی اقتصادی حتمی است؟ این ادعایی است که پمپئو مطرح کرده.
-آمریکا اعلام کرده است که هدف نهایی به «صفر» رساندن صادرات نفت ایران است. اما در عمل، رساندن صادرات ایران به زیر یک میلیون بشکه هدف نخستین است. پیش از آغاز تحریمها، میانگین صادرات نفت ایران روزی ۲.۷ میلیون بشکه بود که تا کنون حتی پیش از آغاز تحریمها به حدود ۱.۲ میلیون تا ۱.۵ میلیون بشکه رسیده است (بسته به برآوردهای گوناگون و احتساب صادرات قاچاق). پس تا کنون دولت ترامپ در مسیر اهداف پیشبینی شده جلو رفتهاند. به احتمال زیاد فروش روزانه نفت ایران تا چند ماه آینده به زیر یک میلیون بشکه خواهد رسید. این احتمالاً موجب منفی شدن تراز تجاری و همچنین موازنه کل (با احتساب میزان خروج سرمایه) از ایران خواهد شد و جمهوری اسلامی ناچار است بخش بیشتری از ذخایر ارزی نامعلوم خود را خرج کند تا جلوی فروپاشی اقتصادی را بگیرد.
اما آنچه در نهایت به فروپاشی اقتصادی میانجامد نه تحریمها که دو عامل فساد و ناکارآمدی خود نظام اسلامی ایران است. فساد به معنی دزدیها و رشوههای کلان روزافزون است و سالهاست که مثل موریانه پایههای نظام را میخورد. با نزدیک شدن به سرنگونی نظام و همهگیر شدن حسِ «این دم آخری» میان کارگزاران و مسئولان نظام، این فساد شتاب بیشتری هم میگیرد، چون هر کدام میخواهند در این «لحظات ملکوتی دم آخری» از این خوان یغما یا همان «سفره انقلاب» بیشتر بِکنند و بِبرند.
اما از فساد مهمتر، ناکارآمدی نظام است که با نظام بانکی ورشکسته، رشد نقدینگی و همچنین تورم افسار گسیخته روبروست و همزمان به دلیل مداخلات و جنگهای خارجی (در سوریه، یمن، لبنان و…) خونریزی دلاری هم دارد. به دلیل سیاستهای ارزی سردرگم و سرشار از بی تدبیری، بیاعتمادی به ریال و فرار سرمایه عامل دیگری در فروپاشی اقتصاد خواهد بود. آنها که بتوانند، ثروتشان را به صورت طلا یا ارز خارجی از ایران خارج میکنند؛ آنها هم که نمیتوانند، دسترنج خود را به همین صورت طلا یا دلار در خود ایران نگه میدارند.
-جمهوری اسلامی چه راهکارهای مؤثری ممکن است برای دور زدن تحریمها داشته باشد؟
-راهکارهایی مثل خاموش کردن رادار کشتیهای نفتکش و صادرات غیرقانونی با کشتیهای بینام و نشان یا تغییر پیاپی نام نفتکشها وجود دارد که رژیم برای دور زدن تحریمهای نفتی از آنها استفاده میکند. اما تحریم بانکی و قطع دسترسی بانکهای ایران به سوئیفت حتی بیش از خود تحریمهای نفتی به نظام فشار میآورد چرا که جمهوری اسلامی شاید بتواند با فروش غیرقانونی نفت تحریمهای نفتی را دور بزند اما تحریمهای بانکی هدف اصلی از صادرات انرژی را که دریافت ارز خارجی باشد، اگر نه محال که دستکم بسیار دشوار و پرهزینه میکند. در واقع تحریمهای بانکی هدف تحریمهای نفتی را متحقق میکند، اما با هزینه اجرایی بسیار کمتر برای تحریمکننده و نهادهای ناظر آمریکا (عمدتاً وزارت خزانه داری آن کشور).
انتقال فشار تحریم به مردم
اما شوربختانه به نظر میرسد که حکومت برای مقابله با تحریمها سیاست «سپر انسانی» را در پیش گرفته است. یعنی همچنانکه اقمار جمهوری اسلامی (مثلاً حماس) حملات تروریستیشان را از پشت بام بیمارستانها، مدارس، مسجدها و مناطق مسکونی انجام میدهند تا در صورت واکنش طرف مقابل هزینه انسانی به حداکثر برسد، جمهوری اسلامی نیز با فساد و ناکارآمدی میکوشد که هزینه انسانی و مَشقاتی را که به مردم ایران میرسد بیشتر کند تا بیشترین ابزار فشار تبلیغاتی را علیه آمریکا و غرب داشته باشد و در این میان بتواند به اهداف تبهکارانهی خود- مثلاً انتقال هرچه بیشتر ثروت ملت ایران به اقمار تروریست خود در سراسر خاورمیانه- نزدیکتر شود.
اما همزمان خطری که سیاست «سپر انسانی» برای جمهوری اسلامی در پی دارد این است که نارضایتی را در میان همه اقشار مردم، به ویژه کارگران و محرومان و طبقات تنگدست جامعه، بالا میبرد و هرچه بیشتر براندازی این فرقه تبهکار را به خواست ملی تبدیل میکند. به تعبیری دیگر، جلادان در حال کندن گور خود هستند.
*شروان فشندی در سال ۱۹۹۹ مدال طلای المپیاد فیزیک را در مسابقات ایتالیا برای ایران کسب کرد. او فارغالتحصیل مهندسی برق دانشگاه صنعتی «شریف» است و کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته مهندسی در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۱۲ از دانشگاههای «مک مستر» و «واترلو» در کانادا دریافت کرد. دکتر فشندی در سال ۲۰۰۶ اختراعی را در زمینه مخابرات بیسیم ثبت کرد. او در دو سال پایانی دوره دکترا دروسی در زمینه اقتصاد و امور مالی (فاینانس) گذراند و در سال ۲۰۱۱ به یکی از بانکهای بزرگ کانادا پیوست و چهار سال به عنوان مدیر بخش ریسک به کار پرداخت. وی از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ به عنوان مشاور با بانکهای مختلف کانادایی و آمریکایی و دولت کانادا همکاری کرد. فشندی در حوزه سیاسی نیز با حزب محافظهکار کانادا همکاری کرده و به عنوان مشاور در برخی انتخابات داخلی حزب فعال بوده است.
از: گویا