نشست “همه خانواده من” : پر و بال هنرمند را بسته و می گویند پرواز کن/ بعضی‌ها پشت سر مردم قایم می‌شوند

پنجشنبه, 29ام فروردین, 1392
اندازه قلم متن

داریوش فرهنگ با اشاره به اینکه تکرار و کسالت‌بار بودن برخی برنامه‌های تلویزیون باعث کم شدن تعداد مخاطبان آن می‌شود، عنوان کرد: بال و پر هنرمند را بسته و می‌گویند پرواز کن و با این شرایط نباید منتظر تولید آثار متنوع بود.

honarmand (4)
به گزارش  گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری مهر پخش سریال “همه خانواده من” به کارگردانی داریوش فرهنگ، بهانه‌ای شد تا نشستی خبری با عوامل این سریال داشته باشیم. سریالی که رویکردهای بازگشت به سنت‌ها و اصالت ایرانی، سبک زندگی و جلوه‌های بصری از جمله ویژگی‌های بارز آن بود. این سریال با درونمایه طنز روایت‌گر دو خانواده کاشانی بود که یکی از این دو خانواده در کار گلاب و دیگری در کار فرش است اما پیدا شدن تعهدنامه‌ای که ۴۰ سال پیش توسط بزرگ این دو خانواده تنظیم شده، ماجراهایی را برای اعضای این خانواده‌ها به‌وجود می‌آورد.

در این سریال فرهاد آئیش، پرویز فلاحی‌پور، محمد عمرانی، فریده سپاه‌منصور، ارژنگ امیرفضلی، کاوه خداشناس، هدی زین‌العابدین، ناصر گیتی‌جاه، افسانه ناصری، منوچهر علیپور، خسرو احمدی، شکوفه هاشمیان، فرحناز منافی‌ظاهر، مسعود سخایی، مریم سرمدی، علی دستان‌پور، علیرضا عسگری و آندرانیک خچومیان ایفای نقش کرده‌اند.

با برگزاری نشستی با حضور دارویش فرهنگ به عنوان بازنویس فیلمنامه و کارگردان، احمد زالی تهیه‌کننده، شهرام نجاریان فیلمبردار و کاوه خداشناس و مریم سرمدی بازیگران گفتگویی درباره “همه خانواده من” داشتیم که در قسمت نخست، به موضوعاتی همچون انتخاب شهر کاشان برای لوکیشن‌های سریال، انتخاب متن و دریافت مخاطب از سریال سخن گفتیم. بخش دوم گفتگو را از نظر می‌گذرانید.

honarmand (3)*درباره از دست رفتن دقت و شکیبایی در سریال‌سازی به دلیل فرصت کم، بسیار صحبت شد. این کم شدن صبر مخاطب در مواجهه با سریال‌ها اتفاق یک دهه اخیر است و در دهه شصت نه سریال‌های تلویزیونی اینگونه بودند نه صبر مردم. نمونه‌اش “سلطان و شبان” خود شما آقای فرهنگ.

خداشناس: به اعتقاد من در این‌باره باید این پرسش را مطرح کرد که چه کسی این سطح سلیقه را به مردم تزریق کرد؟ چه کسی سلیقه بصری مردم را اندک اندک پایین آورد و ۱۰ سال این فضا را با آثار بعضا نازل پر کرد؟ باید بپذیریم که ما خودمان راه را برای دشمن باز کردیم. ما با فراموش کردن آیین‌ها و فرهنگ‌ها و بها ندادن به آنها و در مقابل بها دادن به موضوعات سطحی، راه تهاجم فرهنگی را باز کردیم.

فرهنگ: تقلید کورکورانه چه در زندگی و چه در سریال‌ها و فیلم‌ها کار را به اینجا کشانده است. برای تولید سریال و فیلم‌های خوب، شکیبایی لازم است. به عنوان مثال ما هشتاد روز طول کشید سریال “همه خانواده من” را تمام کنیم. در واقع هشتاد شبانه‌روز که می‌شود صد و شصت روز ما چیزی نزدیک به ۷ هزار تصویر متنوع و نزدیک به صد و هفتاد، هشتاد لوکیشن و در حدود ۲۷ هنرپیشه اصلی منهای دیگر هنرپیشه‌ها و هنروران را در این سریال داشتیم. ریتم سریال با وجود میل ما تند شد در حالی که ریتم زندگی ما ایرانیان با ریتم زندگی کشورهای اروپایی متفاوت است. آنها باید آن گونه باشند و متناسب با ریتم زندگی‌شان، فیلم‌ها و سریال‌هایشان هم همان‌گونه باشد مثل همین کشور ترکیه که کپی درجه ۸ آثار اروپا را تولید می‌کند و خیلی هم بیننده دارد. در صورتی که اگر واقع‌بین باشیم آمار نشان می‌دهد که آثار ما خیلی هم بیننده ندارد.

عواملی چون تکرار، کسالت‌بار بودن، پند و اندرزهای کودکانه و تشابه در تولیدات باعث شده که استقبال از تلویزیون کم شود. شما چه تفاوتی در تولیدات کانال‌های تلویزیونی می‌بینید وقتی پر و بال هنرمند را می‌بندند و می‌گویند پرواز کن؟ ما یک ملت اهل فرهنگ اصیل هستیم و باید این نوع نگاه را تقویت کنیم و آن را تداوم ببخشیم. این نگاه است که “همه خانواده من” را به وجود آورد. در این سریال تک تک افراد خانواده دور هم جمعند و تا وقتی دور هم هستند کمتر متوجه با هم بودن خود هستند ولی وقتی از هم جدا می‌شوند، یک خلأ اساسی در زندگیشان رخ می‌دهد. ما متوجه نیستیم چه بر ما می‌گذرد. این سریال درصدد تحریک و تشویق این نوع نگاه است.

honarmand (2)*اشاره‌ کردید که سریال در بستر کلاسیک و غیرامروزی روایت می‌شود و این موضوع به نوعی ساختار کلاسیکی برای کار رقم زده است. آقای خداشناس شما به عنوان بازیگر چقدر قائل به استفاده از ساختارهای جدید و فرم‌های تازه برای روایت داستان‌های کلاسیک هستید؟

خداشناس: داستان ما کلاسیک نبود و اتفاقاً کاملاً امروزی بود. نقش حامد هم نقش یک جوان امروزی بود و شکل ادبیات محاوره‌اش هم با ادبیات امروز تفاوتی نداشت. بحثی که من در مورد ساختار کردم این بود که ما باید یکسری کارها را از همدیگر تمیز دهیم. کاری که قرار است حرف‌های جدیدی بزند و در ساختار دیگری ساخته شود از کارهای مناسبتی و سریال‌های نود شبی متفاوت است و مدیران باید بدانند با هر اثری چگونه برخورد کنند. برخوردی که با “همه خانواده من” شد، برخورد عجولانه‌ای بود و باعث شد که شأن سریال رعایت نشود و آنچه که شایسته اثر است، ادا نشود.

با فرصت کم نمی‌شود اثر فاخر و ارزشمند ساخت. کم بودن زمان دست ما را بست طوری که ما به سه گروه تبدیل شدیم. داریوش فرهنگ یک طرف کاشان بود و دو گروه دیگر در دو سوی دیگر کاشان داشتند با دو کارگردان دیگر کار می‌کردند. با تمام احترامی که برای آن کارگردانان قائلم ولی معتقدم این کار منطقی نیست. زمانی قرار است کاری را در نود روز در یک محیط آپارتمانی برای سرگرمی و تفریح و خنداندن مخاطب تحویل سیما دهید که یک زمان مختصری برای آن در نظر گرفته می‌شود اما وقتی قرار است کار فرهنگی کنیم و جریان عمیق‌تری ایجاد کنیم، به وقت بیشتری نیاز داریم.

فرهنگ: تهیه‌کننده سریال از مدیران سازمان سوال می‌کرد که شما باور می‌کردید این سریال، این حجم و شکل را داشته باشد و خودشان در جواب می‌گفتند نه. خود تلویزیون هم باور نمی‌کرد. شما هم لطفا اشاره کنید که ما چقدر برای ساخت سریال زمان کم داشتیم.

honarmand (1)*مگر شما نمی‌دانستید با چه متنی سر و کار دارید و چقدر زمان برای ساخت آن نیاز است؟

فرهنگ: متن خیلی دیر به دست من رسید و من نمی‌خواستم آن را از دست بدهم. چون معلوم نیست که یک چنین تم، خمیرمایه‌ و کار زیباشناسانه‌ای دوباره به دستم برسد و از من بخواهند آن را بسازم. یک زمانی انسان برای به دست آوردن چیز ارزشمندی، چیزهای دیگری را از دست می‌دهد و کار هنر هم همین است. در مصاحبه‌ای با یکی از رسانه‌ها گفتم: ” شکسپیر که سپهسالار سپاه هنر بود هم نمی‌توانست در سیزده روز، سیزده قسمت سریال بنویسد یا بازنویسی کند چه رسد به پیاده‌سوار بی‌مقداری مثل من”. اگر ما از طریق آقای زالی به تلویزیون می‌گفتیم این کار حداقل ۷ ماه وقت می‌خواهد، این کار تعطیل می‌شد و ما نمی‌خواستیم این کار تعطیل شود.

چرا هنوز تلویزیون سر و سامانی به خودش نداده تا بفهمد کار فاخر یعنی چه؟ اگر می‌دانستند می‌گفتند کار را برای سال آینده آماده کنید تا کاری کلاسیک شود. کلاسیک به معنای ماندگاری و تناسب؛ همان که در معماری، هنر قالی و شعر و ادبیات ما وجود دارد که مانع از کهنگی آن می‌شود.

زالی: من هم‌جنس بچه‌های گروه هستم ولی معتقدم هر ظرفی را باید با مظروفش مقایسه کرد. ما در این زمان کم و با این بودجه در بحرانی‌ترین شرایطی که تلویزیون در آن به سر می‌برد، کار را شروع کردیم. من مدعی هستم در این بازه زمانی و با این شرایط، ما کاری بالاتر از استاندارد تلویزیون تولید کردیم، کاری که مثال‌زدنی خواهد شد و از آن یاد خواهد شد. کاری که بعدها کارهای دیگر با آن مقایسه خواهند شد. درست است که اندکی شتابزدگی در تولید داشتیم و چیزهایی را از دست دادیم ولی خروجی این کار یکی از بهترین‌های تلویزیون در سال گذشته بود.

این کار به دلیل شلوغی و رفت‌وآمدهای عید به خوبی دیده نشد ولی در آینده دوباره دیده خواهد شد و آن وقت است باید بازخورد واقعی را گرفت. البته من معتقدم وقتی این کار جایگزین یک کار دیگر برای پخش در نوروز شد، یک اتفاق خیلی مهم رخ داد. اینکه مدیران شبکه پای کار ایستادند نشان داد که آنها هم حوصله کرده‌اند.

در برخورد با سریال چون “همه خانواده من” نباید بگوییم که فلان مخاطب از کار راضی نبوده بلکه باید حوصله کنیم و اعتماد به نفس داشته باشیم. نباید فکر کنیم این کار همانی که می‌خواستیم نشد که البته واقعاً هم نشد و با آن چیزی که قرار بود باشد فاصله زیادی گرفتیم. این کار یک قضاوت عادلانه می‌طلبد تا به مرور زمان، لایه‌های زیرین آن کشف شود.

* آقای زالی “همه خانواده من” اولین سریال مناسبتی سیما فیلم بود؟

زالی: سیما فیلم سریال “مختارنامه” را برای محرم داشت ولی اولین بار بود که سیمافیلم کاری تولید کرد که تولیدی یک شبکه را کنار گذاشت.

سیما فیلم یک شبکه تلویزیونی نیست و ما محدودیت‌های بسیاری داریم که شبکه‌ها ندارند. ما توانستیم کاری را که شبکه ۳ برای ایام نوروز تولید کرده بود، کنار گذاشته و کار خودمان را جایگزین آن کنیم. به طور قطع، مدیرانی که این تفاوت‌ها را درک کردند، دست به این جایگزینی زدند.

فرهنگ: این جایگزینی به تناسب لیاقت‌ها و ارزش‌هایی که دنبالش بودیم و می‌توانستیم با لایه‌های عمیق‌تر مطرح کنیم، صورت گرفت. ما از میدانی آغاز کردیم که خیلی گسترده است در حالی که وارد یک سریال معمولی شدن که آخر و عاقبت آن معلوم است، خیلی ساده است. برای چیزی که قابل درک و تداوم است باید زمان، بودجه و نیز شکیبایی در مدیریت را لحاظ کرد. در اینجا لازم می‌دانم از مدیریت سیما دفاع کنم. صدا و سیما دو، سه سالی است که از لحاظ بودجه وضعیت نابسامانی دارد و تلویزیون اعتبار و استقلالی را که لازمه‌اش است در این دو، سه سال از دست داده چون در جامعه ما همه به خودشان حق می‌دهند که به تلویزیون بتازند و نظریه صادر کنند ولی تلویزیون حق ندارد درباره کسی نظر دهد. مثلاً در مورد کاراکتر یک نماینده یا پرستار نمی‌تواند حرف بزند.

تلویزیون نباید اجازه بدهد هر کسی درباره آن نظر دهد. درصد بالای تماشاگران ایرانی مخاطب “من و تو” هستند! تا زمانی که اعتماد متقابل تلویزیون با هنرمندان اتفاق نیفتد، اوضاع به همین صورت خواهد بود. من سریال “سلطان و شبان” را ۳۰ سال پیش ساختم و مردم هنوز آن را دوست دارند ولی آیا این روند ادامه پیدا خواهد کرد؟

*شما گفتید هر کسی به خودش اجازه می‌دهد تلویزیون را نقد کند و اعتماد مخاطب هم به این رسانه مخدوش شده است. این اتفاق به زعم من به این دلیل رخ داده که تلویزیون اعتبار خودش را در برنامه‌های سیاسی‌اش از دست داد و همین باعث شده اعتبارش در برنامه‌های فرهنگی نیز پایین بیاید. همان شخصی که نماینده مجلس است به واسطه نقدی که بر عملکرد سیاسی تلویزیون دارد، راحت‌تر برنامه‌های فرهنگی آن را هم زیر سوال می‌برد.

فرهنگ: با شما موافق هستم. تلویزیون تماشاگرگریز شده است ولی قاعدتاً نباید این دخالت‌ها وجود داشته باشد.

زالی: ولی به نظر من امثال “همه خانواده من” می‌تواند زمینه آشتی را به وجود بیاورد. اگر این کارها تداوم پیدا کند و نگاه مهرآمیز، تشویقی و خیرخواهی وجود داشته باشد این آشتی محقق خواهد شد. باید به شعور مخاطب احترام گذاشته شود. برخی سریال‌ها آنقدر ضعیف هستند که آدم نمی‌داند سازندگان آنها در مورد مخاطب چه فکری می‌کنند. در صورتی که اگر سریالی بسازند که مخاطب احساس کند به او احترام گذاشته شده او هم متقابلاً به آن سریال به دیده احترام نگاه می‌کند.

فرهنگ: به همین دلیل می‌گویم “مردم” یک چیز مجازی شده است و هر کسی به خودش حق می‌دهد از مردمِ خودش حرف بزند. پشت سر مردم پنهان شدن و به بهانه مردم به مردم دیگر تاختن، خیلی ساده‌لوحانه است.

*آقای نجاریان شما به عنوان فیلمبردار چه تفاوتی در جلوه‌های بصری، زیبایی‌شناسی و کار تصویری در کاری چون “همه خانواده من” با سریال‌های آپارتمانی می‌بینید؟

نجاریان: ما از زمانی که کار شروع شد به طور متوسط روزی سیزده الی چهارده ساعت کار می‌کردیم تا کار در روزهای آخر فشرده نشود. اتفاقی که افتاده این است که ما از نقطه‌ای که وجود خارجی نداشتیم رسیدیم به جایی که برای خودمان جایی باز کردیم و کاری ساختیم که ما را به عرصه رقابت کشاند. البته ما دنبال رقابت نبودیم چون این نوع نگاه، نگاه غلطی است. اینجا کار با انتظاراتی که خودمان از اثر داشتیم مقایسه می‌شود نه با دیگر کارهای تلویزیون و این حسرت و دریغ در همه ما هست که کار آنچنان که انتظارش را داشتیم، در جایگاه خودش قرار نگرفت.

فرهنگ: من از آنچه که به دست آمد، راضی هستم ولی از آنجایی که توقع گروه بالاتر از آنچه که تولید شد، است ما می‌گوییم کار در جایگاه خودش قرار نگرفت. ما امیدواریم که با یک تجدیدنظر بشود این کار ایرانی را به برخی کشورها معرفی کرد. مثلاً در ژاپن، ایتالیا و هندوستان می‌تواند این اتفاق بیفتد.

ادامه دارد…

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.