زیرنویسِ “قانعی فرد”، یا متن “ثابتی”!
کسانی که برنامه “افق” که در ۷ فوریه ۲۰۱۲ از صدای آمریکا پخش شد را دیدهاند باید بحث طولانی ثابتی در مورد زیرنویسهای کتابِ “در دامگه حادثه” را که هنوز از چاپ در نیامده بود به خاطر بیاورند. او در گفتگو با “سیامک دهقانپور”، مجری برنامه، به تفصیل و با ذکر نمونه از محتوای زیرنویسها ابراز برائت کرد و برخی را نامرتبت به متن نامید، و به صراحت گفت که فقط مسئول آنچه در متن آمده، هست. عرفان قانعیفرد، پرسشگر و تدوین کنندهی کتاب هم در آغاز سخنش، در همان برنامه به تفصیل از دلائل لزوم زیرنویسها گفت و از جمله به منظور “بر حذر داشتن از روایت یک طرفه” تاکید ورزید. این بحث غیرطبیعی در مورد زیرنویس کتابی که هنوز منتشر نشده بود از سوی هر دو طرف گفتگو، باید در ذهن بسیاری از تماشاگران مانده باشد. حالا که کتاب را میخوانم تازه معنای آن بحث را میفهمم. از این رو در این بخش از نوشتهام به این مقوله میپردازم.
در بخش اول نوشتهام نمونههائی از دو میخه کردن نظرات ثابتی در مورد مخالفین شاه آوردم تا نشان دهم برای کوبیدن آنان همسوئی غریبی میان متن و زیرنویس وجود دارد. مثلا در مورد مصدق و ملیگراهای دیگر مسئلهی “حذر کردن از روایت یک طرفه” رنگ میبازد و زیرنویس در هماهنگی کامل با متن قرار میگیرد.
اما حالا نمونههائی برایتان میآورم که چگونه زیرنویس، متن را به حاشیه میراند. ثابتی در توجیه برخورد ساواک با خمینی در جریان منجر به درگیریهای ۱۵ خرداد ۴۲ میگوید “بعد از تحریم عید نوروز به وسیله خمینی و حادثه مدرسه فیضیه قم، فعالیتهای مخالفین تا خرداد شدت یافت که محرم فرارسید و آنها با استفاده از ماه محرم بر حملات و انتقادات از دولت افزودند. خمینی در سخنرانی ها حملات به شاه و دولت را به حد اعلا رسانید.” ص ۱۳۰
همین جمله آخر ثابتی موجب میشود که تدوین کننده تمام نطق کوبندهی خمینی را از اول تا آخر از مرجعی که اسم نمیبرد (صحیفه نور، لابد) رونویس کند که بیش از دو صفحه از کتاب را با خط ریز بگیرد، که اگر با خط مشابه متن نوشته میشد بر ۵ صفحه بالغ می شد!
این شیوه بارها، وقتی اسمی از خمینی می آید تکرار شده. در ص ۱۴۶ ثابتی با اشاره به مصونیت مستشاران آمریکائی میگوید: “بیش از هفت ماه از آزادی [خمینی] از زندان نگذشته بود که دوباره رفت مسجد اعظم و شروع کرد علیه شاه و مملکت حرف زدن که شما دارید مملکت را میفروشید.”
در اینجا قانعیفرد خواننده را یک بار دیگر به زیرنویسی به بلندی زیرنویس قبلی میبرد و نطق کامل خمینی علیه کاپیتولاسیون را، باز هم بدون ذکر ماخذ (صحیفه نور؟)، تمام و کمال میآورد. حالا فکر نکنید هر وقت ثابتی در متن به خمینی اشاره میکند قانعیفرد در زیرنویس حرفهایش را کامل میکند تا خوانندهی جستجوگر ناچار نباشد جای دیگری به دنبال آن بگردد.
نه، ابدا اینطور نیست. ثابتی در صفحه ۱۷۰ در باره کار تبلیغاتی علیه خمینی میگوید: “در سال ۱۳۵۳ ما ترتیبی دادیم که کتاب توضیحالمسائل او که حاوی مطالب مسخرهای از قبیل احکام شرعی در باره روابط جنسی با حیوانات و مرغ و خروس بود را تجدید چاپ و توزیع شود.” قانعی فرد در این مورد لزومی نمیبیند راه خواننده را کوتاه کند و دستکم یک نمونه از این احکام را از توضیحالمسائل خمینی در زیرنویس بیاورد. و این در حالی است که زیرنویس های کتاب پر است از اسناد ساواک و شهریانی در مورد سرسختی مبارزاتی خمینی از آغاز تا انجام (نگاه کنید به زیرنویس ۳ صفحه ۱۴۳و زیرنویس ۳ صفحه ۱۴۸، تنها به عنوان نمونه).
حکایتِ زیرنویس در این کتاب حکایتی خواندنی است. من در میانهی راه متوجه شدم که اگر از بیکاری میمردم حاضر نبودم بخشهائی از خاطرات افرادی مثل ناطق نوری را در دفاع از هاشمی رفسنجانی در مورد اسلحهای که حسنعلی منصور با آن کشته شد بخوانم! ولی قانعیفرد مرا به بهانهی خاطرات ثابتی، به خواندن آن چرندیات طولانی، آن هم برگرفته از “سایت خبری عماریون” وادار کرد!
قانعیفرد که در مصاحبهی یاد شده در صدای آمریکا گفته بود برخی از زیرنویسها برای احتراز از روایت یک طرفه ضرورت داشت گمان کنم اشارهاش به زیرنویس شماره ۳ در صفحه ۱۷۸ باشد که باز هم نزدیک به دو صفحه با خط ریز است و از کتاب “خاطرات آیت الله فلسفی” از “مرکز اسناد اسلامی” نقل شده است. در متن گفتگو با ثابتی در صفحات پیش از آن، ثابتی ماجرای در تله انداختن فلسفی را که حتی ملایان هم به فساد اخلاق او وقوف کامل داشتند به تفصیل تعریف میکند که چگونه ساواک خانم زیبا و لوندی را بر سر راه او میگذارد و زن به بهانهی سئوال شرعی داشتن، به فلسفی مراجعه میکند و میگوید چون همسرش همیشه در سفر است از نظر جنسی کمبود دارد، و بالاخره فلسفی را به خانه میکشاند و از همبستریاشان فیلم میگیرند. بعد وقتی فلسفی دوباره بر منبر شلتاق میکند تیمسار نصیری عکسها را (با ترفندی که بیان کاملش به درازا میکشد) نشانِ او میدهد، اما فلسفی با وقاحت کامل میگوید او را صیغه کرده بوده است! و وقتی تیمسار میگوید “صیغه دیگر غیر قانونی است. فلسفی گفت از نظر شرع و مذهب شیعه، صیغه مجاز است.” ص ۱۷۷
این مختصری بود از حرفهای ثابتی در مورد فلسفی. قانعیفرد برای پرهیز از “روایت یک طرفه”، دو برابر آن را به رونویسی ورسیونِ آقای فلسفی اختصاص داده است که در آن آشکار میشود که چگونه ساواک عکس او را با زنی فاحشه مونتاژ کرده تا صدای حق طلب او را خاموش کند. فلسفی در آخر هم ادعا می کند که “پخش آن عکس نه تنها به شخصیت من ضربه نزد بلکه بر عکس عوارضی پیدا کرد که دستگاه را از عمل خود پشیمان نمود.”
اشتیاق تدوین کننده کتاب به زیرنویس به حدی است که در صفحه ۱۹۲ وقتی ثابتی از مصاحبه تلویزیونیاش در مورد ترور “تیمور بختیار” در عراق حرف میزند، قانعی فرد ما را به یک زیرنویس دو صفحهای، باز هم با خط ریز، رهنمون می شود که مربوط به همکاری “شاپور بختیار” با عراقی ها در حمله به ایران در سال پس از انقلاب است!!! آن هم برای اثبات نظر شاه که از زبان ثابتی این گونه بیان شده: “صدام حسین وابسته به انگلستان است.”
او به تفصیل در این زیرنویس نشان میدهد که شاپور بختیار وابسته به عراق بود، و چندین سند از خیانتهای او رو میکند تا وابستگی صدام به انگلیس را اثبات کند! قانعیفرد در همان برنامه “افق” هم در پاسخ برسش دهقانپور که در کتاب چه چیزی در مورد روابط روحانیون با سرویسهای اطلاعاتی انگلیس و آمریکا آمده، تنها به اشارهای به تماس آیتالله بهشتی با “سی آی ا” بسنده میکند و بلافاصله از قول “گری سیک” این واقعیت مسلم را که مدارکش منتشر شده، زیر سئوال میبرد. در عوض صحبت را به خیانتهای شاپور بختیار، از دوره مصدق تا حمله صدام به ایران میکشاند، و از اینکه مثل مصدق، دور بختیار هم یک هالهی تقدس کشیدهاند شکوه میکند! میگوئید نه؟ یک بار دیگر برنامه افق را در یوتیوب ببینید.
اگر زیرنویس مربوط به دو بختیار به دلیل تشابه اسمی “پُل زدنِ” زبانی تلقی شود، این دو زیرنویسی که بدان اشاره میکنم، و هر دو دنبال هم در یک صفحه آمده، نوع دیگری از پل زدن را نشان میدهد؛ نوعی که اهل کامپیوتر “کات و پیست” مینامندش! منظورم زیرنویس شماره ۲ در صفحه ۲۴۱ است که چهار خط از پنج خطش “کات و پیست شده”ی زیرنویس قبلی همان صفحه است!
یک نمونه دیگر هم از “حذر کردن از روایت یک طرفه” بدهم و پروندهی زیرنویس را ببندم. این نمونه البته نمونهی معکوس است، یعنی ثابتی اعترافی کرده که قانعیفرد در آن تردید دارد!
ثابتی از ماجرای دستگیری “داریوش اقبالی” میگوید. او گرچه از یافتن تریاک در خانه داریوش یاد میکند اما به صراحت می گوید که به خاطر خواندن ترانههای انقلابی او را گرفتیم: [اشرف پهلوی] گفت حالا این داریوش چه کار کرده است. گفتم او تصنیف انقلابی می خواند و مردم را تحریک می کند.” ص ۲۰۱
اما قانعیفرد در زیرنویس در توضیح نام داریوش مینویسد: “… روزنامه اطلاعات هم عکسی از او منتشر میکند که وی به جرم مواد مخدر دستگیر شده است. اما هوادارانش معتقدند که او به خاطر اجرای ترانههای سیاسی دستگیر شده بود”. در واقع ثابتی هم جزو هواداران داریوش بود که جواب پرسش اشرف را بدان گونه داد!
از خوانندگان این مطلب پوزش میخواهم که به جای برداختن به متن سخنان پرویز ثابتی، به زیرنویس قانعیفرد پرداختم. در بخش بعد به “نبود شکنجه در ساواک” و “دموکرات بودن شاه”، “تلاش نافرجام جزنی و یارانش برای فرار”، و “عدم رابطهی ساواک با سیا و موساد” از زبان “مقام امنیتی” خواهم پرداخت!
از: اخبار روز
(ادامه دارد)