سوال در مورد امکان رویارویی نظامی بین ایران و آمریکا در سال جدید همچنان مطرح خواهد بود. با توجه به نیات جناح تندرو در دولت ترامپ و اشتیاق اسرائیل و عربستان در این رابطه نمی توان این امکان را کاملا منتفی دانست.
سال نو ایرانی در شرایطی آغاز میشود که همچنان محتمل است مسئله تحریمهای آمریکا و تلاش دولت ترامپ برای اعمال «فشار حداکثری» بر ایران مسئله اصلی در سال پیشرو باشد. حداقل هنوز هیچ نشانهای که حاکی از امکان کاهش سطح تقابل بین دو کشور باشد، در افق مشهود نیست. تقابل بین دو کشور که در سال ۱۳۹۵ و در پی توافق برجام به پایینترین سطح طی ۴۰ سال گذشته رسیده بود، در سال ۱۳۹۷ به نحوی بیسابقه، حداقل بعد از خاتمه جنگ ایران و عراق، اوج گرفت. ترامپ بطور جدی و حتی بیش از حد انتظار همه ناظران در جهت اجرا کردن قولهای انتخاباتیاش برای معکوس کردن روند تخفیف تنش بین ایران و آمریکا حرکت کرد. خروج آمریکا از برجام در ۱۸ اردیبهشت کامل و به سختترین شکل ممکن بود. فرصت سه تا شش ماههای نیز که برای اعاده تحریمها داده شد، در واقع ناشی از الزامات اجرایی بود. لفاظیهای بیپایه و بیمنطق ترامپ و دیگر اعضای تیم او به همان اندازه طی ۴۰ سال گذشته از مبدا واشنگتن علیه ایران بیسابقه بوده است.
ترامپ طی سال گذشته و بیشتر با هدف رفع موانع بر سر راه سیاست افراطیاش علیه ایران تیم امنیتی خود را تعدیل کرد. مقاماتی که در مورد خروج آمریکا از برجام تردید داشتند بهتدریج در حاشیه قرار گرفتند و نهایتا حذف شدند. تیلرسون، مک مستر و ماتیس، به ترتیب وزیر خارجه، مشاور امنیت ملی و وزیر دفاع که آشکارا با نظر ترامپ در مورد برجام و ایران موافق نبودند و گهگاه نظرات خود را بهطور علنی نیز مطرح میکردند، کنار رفتند. همزمان، تلاشهایی برای ائتلافسازی و واداشتن کشورها به تبعیت از تحریمهای فراملی آمریکا علیه ایران در دستور کار تیم ترامپ قرار گرفت. اگر چه تحریمها به گونهای است که بخشهای اقتصادی کشورها با توجه به نیازشان به بازار آمریکا کمتر میتوانند آنها را نادیده بگیرند، اما شمار زیادی از دولتها علنا از خروج آمریکا از برجام انتقاد کردند و به این دلیل آمریکا از این نظر در انزوای بیسابقهای قرار گرفت.
در این رابطه، به نظر میرسد که در سال آینده باید پیگیر تحولاتی در سه حوزه به شرح زیر باشیم:
۱- شواهد و قراین حاکی از آن است که دولت ترامپ حداکثر تلاش خود را برای ائتلافسازی علیه ایران در سال جدید به کار خواهد بست. در این رابطه، به نظر میرسد تشویق و تهدید اروپا برای خروج از برجام اولویت اول باشد. این روند با نشست ورشو که هدف اصلی آن ائتلاف سازی علیه ایران بود، وارد مرحله جدیدی شد. در این نشست، مایک پنس، معاون رئیسجمهور آمریکا، برای اولینبار صریحا از اروپا خواست از برجام خارج شود. این درخواست چند روز بعد در نشست امنیتی مونیخ نیز تکرار شد.
سه عامل احتمالا موجب ورود آمریکا به این مرحله شد: افزایش موارد ابراز نگرانی اروپا در مورد سیاست منطقهای و برنامه موشکی دفاعی ایران، طرح برخی ادعاها توسط چند کشور اروپایی در مورد قصد ایران به انجام ترورهایی در اروپا برغم تکذیب شدید ایران و ایجاد یک سازوکار مالی برای کار با ایران (اینستکس) توسط اروپا. اگر چه هنوز جزییات اینستکس مشخص نیست و طبق بیانیهای که در این مورد توسط فرانسه، آلمان و انگلیس منتشر شد قرار است در مراحل اولیه تمرکز آن بر تسهیل صدور اقلام انساندوستانه به ایران باشد، اما آمریکا نگران آن است که این سازوکار گسترش یافته و نهایتا خللی در تحریمها وارد سازد. اروپا اگر چه تاکنون در برابر فشار آمریکا مقاومت کرده و به جد کوشیده تا حساب برجام را از حساب اختلافاتش با ایران جدا کند، اما سیاست اروپا مبنی بر تلاش برای حفظ برجام را باید امری قطعی شمرد و مقامات ما باید به اروپا برای مقاومت در برابر آمریکا و حفظ برجام کمک کنند.
۲- تشدید تحریمهای نفتی علیه ایران و تلاش برای به صفر رساندن آن هدف دیگری است که مقامات آمریکایی بر پیگیری آن در سال جدید اصرار دارند و یکی دو ماه اخیر کرارا بر آن تاکید کردهاند. اما حرکت در این جهت مطابق یک قانون کنگره (NDAA) موکول به احراز وجود نفت کافی در بازار از منابع دیگر است. تاکنون وزارت انرژی آمریکا مدعی بوده که این شرط حاصل است. افزایش مستمر تولید نفت آمریکا طی سال گذشته با افزایشی در حدود روزانه ۲ میلیون بشکه به ۱۲ میلیون بشکه در روز رسیده است.
با این حال، تصمیم اوپک به کاهش تولید با هدف افزایش قیمت موجب شد تا تولید اوپک در ماه فوریه در حدود ۵۶۰ هزار بشکه کاهش یابد. البته نیمی از این کاهش ناشی از کاهش نفت ایران و ونزوئلا در اثر تحریم بود. با توجه به این کاهش که عربستان و امارات نیز در آن شرکت داشتند و نیز بالا بودن تقاضا در بازار نفت، بویژه در چین و هند، تردید وجود دارد که آمریکا بتواند در مورد به صفر رساندن صدور نفت ایران در اردیبهشت موفق شود. البته این خطر هم وجود دارد که به علت کاهش صدور نفت ایران و ونزوئلا، دیگر اعضای اوپک تحت فشار آمریکا سیاست کاهش تولید را رها کنند. لذا، از اوائل اسفند ترامپ دور جدیدی از فشار بر اوپک و عربستان برای افزایش تولید را شروع کرده است. به علاوه، افزایش ۱۶ دلاری قیمت نفت طی ۳-۲ ماه گذشته نیز خبر خوبی برای ایران بوده است. لذا، روشن نیست که آیا لغو معافیت خرید نفت از ایران در حد معینی که در ۱۳ آبان به ۸ کشور داده شد، برای آمریکا ممکن خواهد بود یا خیر. آمریکا تا ۲۲ اردیبهشت فرصت دارد که در این مورد تصمیمگیری کند.
۳- نکته مهم دیگری که در سال جدید باید تکلیف آن روشن شود، این است که کدام جناح در داخل آمریکا در ارتباط با ایران دست بالا را پیدا خواهد کرد و ایران در قبال این جناحها چگونه واکنشی نشان خواهد داد. روشن است که نوع نگاه ترامپ با نوع نگاه اکثریت اعضای تیم امنیت ملیاش متفاوت است. ترامپ به نظر یک فرد عملگرایی میرسد که بر آینده سیاسی خودش و مشخصا حفظ خود در محیط سیاسی بیرحم واشنگتن و حفظ پایگاه رأی خود برای انتخابات ۲۰۲۰ متمرکز است. او امیدوار است که با افزایش فشار، ایران را به پای میز مذاکره بیاورد و امتیازاتی در حد تعدیل «بند غروب» و مختصری سختتر کردن بازرسیها و یکی دو نکته فرعی دیگر و نیز برخی تعدیلات در سیاست منطقهای ایران به دست آورد و از این طریق ثابت کند که انعقاد توافق بهتر با ایران ممکن بود و دمکراتها در این مورد اهمال کردند.
ترامپ آرزو دارد که چنین توفیقی را به برگی برنده در انتخابات آتی علیه دمکراتها تبدیل کند. این در حالی است که عناصر ایدئولوژیک در تیم امنیتی ترامپ مانند پنس، پمپئو و بولتون و… اهدافی ایدئولوژیک را در سر دارند و مایلند از وجود ترامپ برای پیگیری هدف براندازی در ایران استفاده کنند. البته جناح دیگری مرکب از افراد ساختار سیاست خارجی سنتی آمریکا همان سیاست مهار سنتی آمریکا در قبال ایران را دنبال میکنند و به نظر میرسد که عمدتا به برجام هم پایبندند.
۴- سوال در مورد امکان رویارویی نظامی بین ایران و آمریکا در سال جدید همچنان مطرح خواهد بود. با توجه به نیات جناح تندرو در دولت ترامپ و اشتیاق اسرائیل و عربستان در این رابطه نمیتوان این امکان را کاملا منتفی دانست. تنها امید جناح تندرو برای پیشبرد این هدف واداشتن ایران به ترک برجام و از سرگیری برنامه هستهای است. این جناح امیدوار است که در این صورت اروپا را نیز با خود همراه کند و ترامپ را به خاطر ملاحظات سیاست داخلی و اجتناب از یک شکست کامل در قضیه ایران به سمت اقدام نظامی متمایل سازد. (البته هر اقدام نظامی تنها ممکن است در حد حملات هوایی و موشکی باشد.) تحولات سیاست داخلی آمریکا و موقعیت ترامپ در برابر مخالفان نیز در این رابطه بیتاثیر نخواهد بود.
از: ایران امروز