نقد هرمنوتیک دین و قرآن
در سال ۱۳۹۳ اولین پژوهشهای خود را در باره قرآن، با نام «قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشتهای تاریخی و التقاطی» منتشر کردم. با طرح این نظریه و بررسی شکل گیری قرآن بعنوان یک پدیده تاریخی و سیاسی مبحث جدیدی در بررسی علمی و هرمنوتیک قرآن در ایران معاصر آغاز شد. در این تحلیلها با نگرش غیر دینی و هرمنوتیک نشان داده شد که نسخه قرآنی محصول بیش از دویست سال نگارش و تنظیم و دستکاری بوده و نویسندگان و کاتبان متعددی در این تولید شرکت داشتهاند. برخلاف نظر اسلامگرایان گوناگون و بر خلاف نظر روشنفکران محافظه کار، تاکید بر این اصل بود که جامعه ما نیازمند مدرنیته است و یکی از عوامل کارساز در این راستا پیشبرد فعالیت تحقیقی علمی در باره قرآن و نقد قدسیت دینی است. البته نقد قرآن و شیعه گری پیش از این در جریان بود ولی تحلیل هرمنوتیک قرآن در سنت دانشگاهی و روشنفکری ایرانی وجود نداشت. آنچه که نواندیشان دینی بنام «شناخت هرمنوتیک قرآن»، مطرح میکردند جز قرائت جدید اسلامگرا چیز دیگری نبود. (۱)
البته در تاریخ اخیر باید به یک کتاب با ارزش اشاره نمود. کتاب «سی و سه سال» از علی دشتی که بسال ۱۳۵۳ در بیروت انتشار یافت، نقش مهمی در نقد تاریخ نگاری رسمی اسلامی و نقد جسورانه قرآن ایفا نمود. علی دشتی با اتکا به نوشتارهای محققان غربی، یک تحقیق جدی را آغاز کرد و این بررسی انتقادی در ایران بیسابقه بود. ولی متاسفانه فرهنگ دینی حکومتی و فرهنگ اسلاموفیلی محیط روشنفکری و دانشگاهی، این نوع پژوهشگری را سرکوب کرده و به فراموشی سپرد. هیچ یک از نوشتارهای دانشگاهی ایران هرگز قادر نبود تا با بررسی جدی، قرآن را به موضوع علمی و آزمایشگاهی تبدیل کند و آن را از حالت مقدس خارج کند. جامعه شناسی دینی و تاریخ نویسی علمی دین در ایران هرگز شکل نگرفت. ذهن محققان بخاطر فقدان معیارهای آکادمیک در بررسی اسلام و بخاطر دین خوئی و ازخودبیگانگی، ناتوان باقی ماند و خود قربانی دینداری شد. (۲) ایران نیازمند رنسانس فرهنگی و نقد دین بود و نظام دینی موجود در جامعه بیش از هر زمان دیگر ضرورت نقد اسلام و قرآن را نمایان میساخت ولی نبود نقد خردگرایانه و ناتوانی جسارت روشنفکری و نبود روشهای علمی، این امر را ناممکن میساخت. بحران روشنفکری اخیر، فروریزی ایدئولوژی مارکسیسم، عریان شدن اسلام در حکومت، اسلامیزاسیون اذهان در جامعه، شجاعت در اندیشه گری و تجربه نقد علمی در غرب، فصل جدیدی در فعالیت روشنفکری میگشاید. یکی از مشخصههای این دوران نقد رشدیابنده دین در سیاست و جامعه و نیز نقد هرمنوتیک قرآن و قدسیت است.
تحقیقات علمی غربی در باره قرآن
از یک سد و پنجاه سال پیش تحقیق علمی در باره اسلام و قرآن در غرب آغاز شد و ادامه دارد. این پژوهشها در روند خود گام به گام پاسخهای جدیدی فراهم ساخته و در همان زمان پرسشهای جدیدی نیز تولید میکنند. کار تحقیقی غرب پرسابقه است و پایان ندارد. در ایران در باره اسلام و قرآن و شیعه، ما در آغاز کار هستیم و همه تجربههای پژوهشی غرب را نمیشناسیم. محیط ایرانی گرفتار استبداد سیاسی و دینی بوده و از تربیت پژوهشی لازمه نتوانسته برخوردار باشد. کار تحقیقی آغاز شده در غرب در باره قرآن بسیار با ارزش است و منبعی برای آموزش ما میباشد.
کار پژوهش ساده نیست. در بررسی کتابهای دینی، ما همیشه با دشواریهای متعدد روبرو هستیم. در واقع دور بودن زمان نگارش و تنظیم کتاب دینی، فرهنگ و زبان کتاب، چندگانگی نوشتار و شیوههای نگارشی مختلف، شماره کاتبان و نویسندگان، کمبود دادهها، فضای تقدس، نبود تربیت پژوهشگری، عقب ماندگی موقعیت تاریخی و اجتماعی، مداخله سیاست گران، نبود استقلال دانشگاهی و غیره، پیشرفت شناخت علمی را کند و دشوار میکند. گفتمان حاکم و تاریخگرایی دینی اسلامگرایان همچون عامل منفی ضدپژوهشی عمل میکند. این گفتمان حاکم اسلامگرا نیازمند یک نقد روشن است زیرا این گفتمان تبلیغ دینی را بنام تاریخ نگاری جاانداخته است. به این لحاظ شیوه بررسی علمی برای درک کتاب دینی، باید چند جانبه باشد. همه روشهای جدی و دانشگاهی و علمی باید مورد توجه باشد تا خطر بیراهه رفتن و یک جانبه نگری به حداقل برسد. روشن است که این دشواریها در مورد اسلام پررنگتر است و روشهای علمی و هرمنوتیک برای کشف حقیقت اساسی است. این شناخت علمی بطور قطع ما را از نوشتههای جانبدار دینی و غیرعلمی اسلامگرایان دور کرده و بطور جدی این دین را به موضوع مطالعه تبدیل میکند. امروز مطالعات اسلام شناسانه جدی و قابل توجهی در مراکز دانشگاهی غرب بوجود آمده است. این شناخت کنونی پایان کار نیست و عرصه تحقیق همچنان ادامه خواهد داشت و تحولات جدیدی خواهد دید. جامعه پژوهشگری ایرانی باید باستقبال اینگونه همکاریهای علمی برود. همکاران من در برخی مراکز تحقیقی دانشگاهی فرانسه و کالژدوفرانس پروژههای بزرگی را به پیش میبرند. این گونه تحقیقات جدی، از تحلیلهای سطحی اسلاموفیلی و کار میدانی کرنشگر در باره اسلام و تحلیل بی رمق پدیدههای جوامع اسلامی کاملن دور بوده و یک کار عمیق علمی بشمار میآیند. پژوهش علمی در باره قرآن در جستجوی بررسی پایه و روندهای تاریخی و نگارشی این کتاب میباشد و البته چنین کار جدی در آلمان و انگلستان نیز جریان دارد.
همانگونه که گفتیم اسلام شناسان غربی با روشی دانشگاهی و با تخصص و بودجه لازم سالیان درازی است که باره دین اسلام تحقیق میکنند. در تحلیل علمی قرآن از یک سد و پنجاه سال اخیر روشهای تحقیقی بسیار متفاوت و موضوعهای گوناگونی از جانب پژوهشگران غربی در نظر گرفته شده است. گوستاو ویل در اثر خود «مقدمه تاریخی انتقادی بر قرآن» (۱۸۴۴)، تئودور نولکه در اثر خود «تاریخ قرآن» (۱۸۶۰)، فردریش شوالی در اثر خود «گرد آوری» که بین سالهای ۱۹۰۹-۱۹۳۸ تنظیم شد و گوتلف بروگستراسه و اتو پرتسل در کتاب «تاریخ نوشتار قرآنی»، یک پژوهش بزرگ و علمی و تاریخی را پایه نهادند. این سلسله تحقیقها با اثر رژیس بلاشه «قرآن» و کتاب «قرآن، ترجمه تنظیم انتقادی سوره ها» (۱۹۳۷-۱۹۳۹) از «ریشارد بل»، دکترین جدید و استوار اسلام شناسی را تحکیم نمود. تحقیقات پژوهشگر انگلیسی «جون وانبروگ» در کتاب «مطالعات قرآنی» (۱۹۷۷) نشان میدهد که قرآن دارای یک تاریخ طولانی است و کتاب کنونی در آخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم احتمالن به سرانجام میرسد.
ویلیام مونتگمری وات استاد ادبیات عرب دانشگاه ادینبورگ با دو کتاب «محمد در مکه» و «محمد در مدینه» خوانشی تاریخی و انتقادی به جامعه پیش از اسلام و مشخصات اسلام مطرح نمود ولی خود متاثر از غزالی بود. شاید بتوان کتاب «اسلام و سرمایه داری» ماکسیم رودنسون را نیز در همین گروه فکری قرار داد. این دو نویسنده دستخوش نوعی شیفتگی به اسلام بودند.
جنبه دیگری در عرصه پژوهش مربوط به احادیث و شخص محمد است. «تئودور نولدکه» در «تاریخ قرآن» و «ایگناز گُلدزیهر» در «بررسیهای اسلامی»، احادیث و روایات تاریخی اسلامی را به طور کلّی ساختگی دانستند. نظریات «اینگناز گُلدزیهر» مبنی بر جعلی بودن احادیث و سیره نبوی در دهه دوم قرن بیستم، توسط «همفری لامِنس بلژیکی» و «لئونه کائتانی ایتالیایی» دوباره پیش کشیده شد و آنها بر ساختگی بودن احادیث تاکید نمودند. افزون برآن در زمینه سیره نویسی و بیوگرافی نویسی اسلام در باره دوران سرآغاز و شخصیتهای دینی آن مانند محمد پیامبر اسلام، کتاب «محیط اجتماعی فرقه گرا» (۱۹۷۸) نقش تعیین کننده داشت و متفکرانی مانند میکل کووک، پاتریسیا کرون، ژرار هاوتینگ، یهودا نوو، آندریو ریپین، اوری روبین، هارلد موتز، مایکل لیکر، ویلیام مارسه، در این زمینه دستاوردهای نوینی را بوجود آوردند. ژاکلین شابی با اثرش «روسای قبایل، اسلام محمد» (۱۹۹۷) و نیز کتابهای دیگرش «قرآن تحلیل شده» (۲۰۰۸) و «سه پایه اسلام، خوانش آنتروپولوژیک قرآن» (۲۰۱۶)، شناخت بسیار مفید و زاویه پژوهشی جالبی در باره تاریخ و جغرافیای تاریخی اسلام مطرح ساخت. تحقیقات تاریخی در باره شکل گیری نسخه قرآن و روند تاریخی دویست تا سیصد ساله قرآن با نظریههای فرانسوا دروش، آلفرد لوئی دو پره مار، دومینیک سوردل، میشل اورسل، گابریل تری، میشل اماری، الوئیز اسپرنجر، ژوزف برتوال، فرانسوا میشو، کریستیان ژولین روبن، فیلیپ باره، آلن ژورژ، میکل مارکس، ژرد رودیژر پویین و دیگران، به شناخت اساسی و گسترده منجر گشت. تمامی این پژوهشها ادبیات بزرگی را تولید کرد و شناخت در باره قرآن و اسلام را دگرگون نمود. این تحقیقات علیرغم تفاوت در نظر و روش، بطور قطع به قرائت اسلامی بمثابه تنها قرائت پایان داد و تاریخ اسلام را در مسیر جدیدی قرار داد. (۳، در اینجا نامهای لاتین نویسندگان).
نسخهها و رویدادهای تاریخساز
پژوهش در باره قرآن در مرحله تازه خود محتاج نسخههای کهن قرآن است تا با روشهای علمی، تاریخ و ماهیت آنها روشن گشته و رازهای ناگفته قرآن آشکارتر گردد. بازشناسی نسخههای متعدد قرآن و تفاوت آنها و منشا جغرافیایی آنها، فرضیههای آکادمیک را شفافتر و دقیقتر میسازد. قرآن کتابی تاریخی و سیاسی است که در طول تاریخاش تغییر یافته و عوامل سیاسی و نظامی این کتاب را در سیالیت نگاه داشته است. از ابتدای اولین اسکلت قرآن، این کتاب در حرکت بوده و با تاریخ و اهداف حکمرانان عرب عوض شده است. قرآن رسمی کنونی مسلمانان یک دنیای پرحادثه را پشت سرگذاشته است. بنابراین در جستجوی این گذشته باید بود تا این کتاب از قدسیت و رازگرایی خارج شود. این گذشته را چگونه جستجو کنیم؟ چگونه وسایل کار را برای بررسیهای ژرفتر فراهم نماییم؟ پیشبرد کاوشهای باستانشنانه در قلمروهای تاریخی اسلام یک امر اساسی است ولی متاسفانه پیشبرد این کاوشهای باستانی در کشورهای اسلامی با ممنوعیتها و محدودیتها و خطرات فراوانی همراه است. عرصه دیگر برای پیشبرد کار علمی رجوع به نسخههای خطی کهن قرآن است. حال در اینجا به چهار دسته از پدیدههای مربوط به نسخههای کهن توجه کنید: نسخههای مراکز فرهنگی و کتابخانههای دنیا، نسخههای آرشیوهای کلیسا، نسخههای ناپلئونی، نسخههای دانشگاههای آلمان.
نسخههای مراکز فرهنگی و کتابخانههای دنیا:
کتابخانه آستان قدس رضوی دارای نسخههای بسیار قدیمی قرآن میباشد. مجموعههای قرآنی آستان قدس رضوی متنوع است و از جمله نسخهای وجود دارد که واقف آن «کشواد بن املاس» است و به خط کوفی نوشته شده و بظاهر در سال ۳۲۷ هجری به کتابخانه وقف شده است. گفته میشود مجموعهای با بیش از ده هزار نسخه قرآنی نفیس و کهن در آستان قدس وجود دارد.
بدون شک مسجد بزرگ «کروان» در تونس یکی از مرکزی است که اسناد کهن بسیاری که متعلق به قرن سوم و چهارم میلادی است را در خود نگه داری میکند. در حال حاضر در این مسجد بیش از ۳۹۰۰۰ برگه و ۸۰۰۰ جلد کتاب وجود دارد که اغلب آنها قرآنهای قدیمی هستند. کتابخانه مسجد الزیتون در پایتخت تونس، نیز دارای نسخههای ارزنده میباشد.
موزه اسلامی بیت المقدس فلسطین که در سال ۱۹۲۳ بوسیله انجمن مشورتی اسلامی فلسطین تاسیس شده، دارای مجموعه نسخههای خطی مهمی شامل «مصاحف قرآن» به تعداد ۶۴۴ نسخه وقف شده در طول قرون بر مسجدالاقصی و قبه الصخره است. نسخههای خطی قرآن در این مجموعه از نظر نوع، قدمت و ابعاد متنوع میباشند. بسیاری از آنها به صورت «ربعه» (۳۰ جزو قرآن محفوظ در یک جزودان یا «ربعه») میباشند. قدیم ترین آنها بخط کوفی و متعلق به اواخر قرن دوم هجری و متاخرترینشان نسخهای از قرن سیزدهم هجری است.
دارالکتب المصریه (کتابخانه ملی مصر)، در قاهره، یکی از بزرگترین و مهمترین مجموعههای خطی در جهان شناخته شده است. تعداد کل نسخههای این کتابخانه ۵۰۷۵۵ نسخه است که ۴۷۰۶۵ نسخه آن بزبان عربی، ۹۹۶ به فارسی و ۲۱۵۰ نسخه به ترکی میباشند. مجموعه این کتابخانه شامل نسخه هایی بسیار نادر از چهار قرن اول هجری است. بخش اعظم نسخهها در قرون اولیه اسلامی به نگارش درآمده است. این مجموعه همچنین دو کتاب از کهن ترین قرآنهای خطی از سال ۱۰۲ هجری برابر۷۲۰ میلادی را نیز دارا میباشد.
در ترکیه، کتابخانههای استانبول و قونیه از جمله مراکزی است که نسخههای قدیمی و خطی فراوانی از قرآن در آنها وجود دارد. این کشور نسخ قدیمی قرآن متعلق به قرن یکم هجری را از کشورهای مختلف گردآوری و منتشر کرده است. قدمت برخی از این نسخههای خطی به دو قرن اولیه اسلامی باز میگردد و برخی دیگر مربوط به دوران حکومت جلایریان ایران، ممالیک مصر و امپراطوری عثمانی است. در یک نمایشگاه در ۱۳۹۵ حدود ۱۵۰ قرآن قدیمی و نسخ دیگر به خط کوفی در معرض بازدیدکنندگان قرار گرفت.
موسسه مطالعات شرقی سن پترزبورگ روسیه با داشتن ۸۵ هزار نسخه خطی به ۶۵ زبان زنده و مرده شرقی، یکی از قدیمی ترین نسخههای قرآنی به تاریخ نیمه اول قرن هشتم میلادی را در خود دارد که در ردیف شماره چهارم مجموعه خطی مهم قرآنی جهان منتشر شده است. این مجموعه روسی همچنین ۸۱ برگ بزرگ پوستی به خط حجازی (یعنی مکی یا مدنی) شامل حدود ۴۰ در صد متن قرآن (متن کامل ۲۲ سوره و اوراقی از سایر سوره ها) را نیز دارا میباشد.
موزه موسسه شرق شناسی، دانشگاه شیکاگو آمریکا، دارای مجموعهای از نسخ خطی قرآن با قدمتی از نیمه دوم قرن اول هجری به بعد است که به عنوان نسخ قرون اول / دوم هجری طبقه بندی شدهاند. وجود نسخه هایی بخط مکی، کوفی و مغربی در این مجموعه معرف منشأ آنها از گستره وسیع جغرافیایی جهان اسلام است.
کتابخانه ملِی پاریس فرانسه (کتابخانه سلطنتِ سابق) مجموعه هایی از نسخ خطی اسلامی که در طول قرون متمادی نگاشته شدهاند، گردآورده و به تدریج از طریق خرید و اهدا بر تعداد آن افزوده است. این مجموعهها در زمره مهمترین مجموعههای اروپا میباشد و همه موضوعها را در بر میگیرد. در مجموعه ۱۲۰۰ نسخهای متون اسلامی، تعداد قابل ملاحظهای نسخ خطی قرآن نخستین سدههای هجری نیز دیده میشوند.
نسخههای آرشیو کلیسا:
در سال ۱۳۹۴ خورشیدی بخشهایی از یک قرآن در کتابخانه دانشگاه بیرمنگام انگلیس کشف شد که احتمالن متعلق به یکی از قدیمیترین قرآنی است که تا کنون شناختهشده است (۴). پژوهشگر ایتالیایی، «البا فیدلی» که برای رساله دکترای خود به آرشیوهای کهن دانشگاه رجوع کرده و به کشف برگه هایی قرانی نائل میشود. آزمایشهای رادیوکربن روی این برگههای قرآنی نشان میدهد که عمر آن به قرن ششم میلادی میرسد. به گفته «بی بی سی» این برگهها بین سالهای ۵۶۸ تا ۶۴۵ به کتابت درآمده است. در بررسیهایی که دانشگاه آکسفورد در این زمینه انجام داد مشخص شد که این قرآن بر روی پوست گوسفند یا بز نوشته شده و از میان قدیمیترین متون قرآنی جهان به شمار میرود. در واقع این قرآن در میان آرشیو کلیسا بوده است که به دانشگاه انتقال یافته است. کلیسا در رقابت با اسلام نسخههای قدیمی را تهیه کرده و به ترجمه دست میزده است. در همین راستا «توماسای. برمن» در کتابش با عنوان «خوانش قرآن در مسیحیت لاتین، ۱۵۶۰-۱۱۴۰» به بررسی تاریخ و معنای قرآن در طول سالهای ۱۱۴۰ تا ۱۵۶۰ میلادی میپردازد. نویسنده میگوید «قرآن از کتابهای پرفروش در قرون وسطی و اوایل دوران جدید اروپا بوده است.».
«توماسای. برمن» مینویسد بعنوان نمونه با خواست راهب معروف به «پیتر مقدس»، جهت آمادهسازی مبلغان برای تبلیغ مسیحیت میان مسلمانان، اولین ترجمه قرآن توسط فردی بنام «رابرت» صورت گرفته و کلیسا حتا کپی هایی از قران تهیه میکند. در این دوره نسخههای فراوانی از قرآن به روش «کپیِ دستی» و دو نسخه چاپی در سالهای ۱۵۴۳ و ۱۵۵۰ تولید میشود. در حال حاضر، دستکم ۲۵ نسخه خطی از ترجمه رابرت بازمانده است. دومین ترجمه قرآن به لاتین که در کتاب «توماسای. برمن» بررسی میشود، اثر «مارک» اهل منطقه «تولدو»ی اسپانیا است. ترجمه او اکنون در شش نسخه کامل و یک نسخه ناقص وجود دارد. «مارک» مأموریت ترجمه قرآن شد و ترجمه را در سال ۱۲۱۰ یا ۱۲۱۱ میلادی و با دستور اسقف اعظمِ تولدو، «رودریگو خیمنز درادا»، آغاز کرد. اسقف اعظم رودریگو معتقد بود که سلطه مسلمانان بر اسپانیا رو به ضعف گذاشته و حاکمان مسلمان به زودی از این شبهجزیره بیرون رانده خواهند شد. وی میخواست با هدف آماده سازی برای مسیحی کردن مسلمانان و یا دستکم سلطه سیاسی بر آنان در اسپانیایی که به تازگی مسیحی شده بود، از گفتههای قرآن استفاده کند و تبلیغات خود را جهت دار نماید.
با توجه به آنچه بیان شد کلیسا نیز بطور مسلم دارای نسخههای قدیمی قرآن میباشد و این امر میطلبد تا تحقیقات گستردهای صورت گیرد. نسخههای قدیمی هچون اسناد با ارزشی است که شناخت تاریخی قرآن را آسان میسازد.
نسخههای ناپلئونی:
کتابخانههای قدیمی مانند کتابخانه ملی فرانسه از زمان لشکرکشی ناپلئون به مصر نسخههای متعددی از قرآن را در خود جای دادهاند. در سال ۱۷۹۸ ناپلئون با چهل هزار نظامی و چهار صد کشتی و ۱۵۰ دانشمند و متخصص کارزار خود را در مصر شروع نمود و نتیجه این سفر برای فرانسه قطعه هایی از آثار باستانی و اسناد کهن مانند نسخههای خطی قرآنی بود. گفته میشود که «آسولن دو شرویل» متخصص شرق و مشاور ناپلئون در کارزار مصر، تعداد مهمی از نسخههای قدیمی قرآن را در بازار الفسطاط خریداری میکند و به فرانسه میآورد و مدتی بعد این قرآنها به کتابخانه ملی فروخته میشود. در طول تاریخ کلکسیونرهای آثار هنری و عتیقه نسخههای قدیمی قرآن را نگه داشتهاند، آرشیو کتابخانههای کلیسای فرانسه نیز نسخههای قرآنی را در کنار تورات و انجیل قدیمی حفظ کردهاند. امروز حجم انبوهی از اسناد و مواد قرآنی در نهادهای دانشگاهی و تحقیقی در استراسبورگ و پاریس گردآوری شده است. برخی از نسخه هایی که در دمشق و قاهره و الفسطاط و استانبول و کروان، بودند امروز در آرشیوهای فرانسه قرار دارند. انبوه اسناد هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است و این امر مستلزم بودجه و آمادگی متخصصان است. به گفته اسلام شناس معتبر فرانسوا دروش، فقط در کتابخانه ملی فرانسه ۲۵۰ نسخه قرآن دوران عباسیان وجود دارد که از مسجد الفسطاط مصر جمع آوری شده و به کتابخانه فرانسه انتقال یافته است. («صدا و قلم» فرانسوا درویش، برگ ۴۳).
نسخههای دانشگاههای آلمان:
«گوتهلف برگستراسر» شرقسناس آلمانی که در ۱۸۸۶ متولد و در ۱۹۳۳ درگذشت بسال ۱۹۱۲ در دانشگاه لایبزیک استاد زبانهای سامی میگردد. او بعنوان بمثابه افسر نظامی ارتش آلمان و نیز بعنوان فیلسوف و زبانشناس و شرقشناس در ۱۹۱۵ در استانبول مستقر شده و زبان عربی و آرامی را میآموزد و پژوهشهای جدیدی را به پیش میبرد. در همین سالها میباشد که دهکده «مالولا» در مرز سوریه را کشف میکند و زبان آرامی مردم محلی را تجربه میکند و احتمالن در همین دهکده به نسخه هایی از قرآن اولیه دست مییابد. او در دانشگاه مونیخ از ۱۹۲۶ در زمینه واژه شناسی و زبانشناسی یهودی و عربی و در زمینه اسلام شناسی به تدریس پرداخت. او در تحقیقات خود به تهیه تعداد ۴۵۰ میکروفیلم از نسخههای اولیه قران اقدام ورزید که توسط شرقشناس «آنتون سپیتالر» در سالهای ۹۰ میلادی به اسلام شناس «آنژلیکا نورایت» انتقال یافت. اینگونه مواد و اسنادی که در ابتدا «گوتهلف برگستراسر» آنها را جمع آوری نمود و سپس توسط اسناد متنوع همکارش «اوتو پرتزل» وسیع تر شد، اجازه دادند تا پروژه «کروپوس قرآن شناسی» (۵) سازماندهی شود. «کروپوس قرآن شناسی»، پروژه تحقیقی مهمی در دانشگاه آزاد برلن است که هدف آن گردآوری تمام اسنادی است که به درک و شناخت قرآن و اسلام کمک میرساند. این پروژه تحقیقی در حال حاضر با همکاری فرانسه به پیش میرود. دو نهاد «مرکز پژوهش علمی ملی فرانسه» و «کالژ دو فرانس» در این پروژه سهیم هستند. در آلمان آنژلیکا نورایت مسئول این پروژه در دانشگاه آزاد برلن است و در فرانسه این پروژه زیر نظر کریستیان ژولین روبن و فرانسوا دروش به پیش میرود.
میکائیل مارکس مدیر پروژه «کورپوس قرآن شناسی» معتقد است که قرآن در خلا بوجود نیامده است بلکه این نوشته در قرت هفتم در سرزمینی متولد شده که زیر نفوذ بیزانس و پارس است و تحت تاثیر جریانهای دینی شک گرایی و مسیحیت اولیه قرار داشته است. افزون بر آن در این قلمرو شعر عرب قدیمی و یهودیت خاخام گرا وجود دارد. برای این محققان آنچه اهمیت دارد بررسی قرآن و اسلام در بطن تاریخی است. برای انجام بررسی در پروژه «کورپوس قرآن شناسی»، پژوهشگران به جنبههای زیر توجه میکنند:
یکم، تشخیص نسخه قرآنی از سنت شفاهی، باعتبار اسنادی که قابل دسترس هستند.
دوم، ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی که دربرگیرنده نسخههای بین المللی که شامل نسخههای پیش از قرآن اسلامی و نسخههای یهودی و مسیحی باشد. این امر اجازه میدهد تا بستر فرهنگی قرآن روشن شود.
سوم، هدف دیگر اینستکه اسناد جمع آوری شده فقط نوشتههای مربوط به قرآن نباشد بلکه نشان دهنده محیط تاریخی باشد.
چهارم، گروه پژوهشگران آلمانی مانند میکائل مارکس، آنژلیکا نورایت و نیکولا سینایی در شیوه خود تاکید بر دیالوگ و گفتگو با فضلای ایرانی و عرب و ترک در تهران و قم و دمشق و رباط و استانبول مینمایند.
رویداد دیگری که نقش برجسته در پژوهشهای قرآنی تولید نمود کشف نسخههای متعدد قرآنهای صنعا، پایتخت یمن، میباشد. دستیابی به قرآنهای صنعا در سال ۱۹۷۲ میلادی فرصت بسیار جالب جدیدی بوجود آورد تا پژوهشگران آلمانی به سرپرستی پرفسور «ژرد رودیژر پویین» استاد دانشگاه «سار»، مصالح با ارزشی بدست آرند و دامنه تحقیق علمی در باره قرآن را گسترش دهند. دکتر «الیزابت پویین» نیز که در این زمینه مشغول تحقیق است در یک گزارش علمی اعلام داشت که در طی سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ تعداد ۱۵۰۰۰ برگه از قرآنهای یمنی با دقت پاک و پاکیزه گشته و عکسبرداری شدهاند و ۳۵۰۰۰ عکس از نسخههای کهن قرآنی در میکروفیلم قرار داده شده و در اختیار پژوهشگران قرار گرفته است. بخش مهمی از این کشفیات توسط دکتر پویین در کتاب «ملاحظاتی در باره اولین دستنوشتههای قرآن در صنعا» انتشار یافته است.
پرفسور ژرد رودیژر پویین در مقاله خود در «اتلانتیک مونتلی» در سال ۱۹۹۹ میلادی مینویسد: «از نظر من قرآن یک مجموعه نوشته هایی است که حتا در زمان محمد مورد فهم قرار نگرفت. بسیاری از آنها نوشته هایی هستند که به یک سد سال پیش از محمد برمیگردد. در سنتهای اسلامی حجم زیادی نوشتار و اخبار متضاد وجود دارند، در آن میان نوشته هایی با منشا مسیحی وجود دارد. میتوان از همه این سنتها یک «ضد تاریخ اسلامی» استخراج نمود. قرآن در باره خود ادعا دارد که کتابی «مبین» و روشن است. ولی هنگامیکه خوب توجه میکنید شما ملاحظه خواهید کرد که در عمل یک پنجم قرآن بی معناست.» (رجوع شود به توبی لستر، ژانویه ۱۹۹۹).
با توجه به آنچه گذشت ما چهار دسته از منابع آثار قدیمی قرآنی را مورد بررسی قرار دادیم و دریافتیم که پژوهش در باره تاریخ و ساختار قرآن و نقش سیاسی و اجتماعی و حقوقی و نظامی این سند تاریخی ادامه خواهد داشت. البته اگر همکاریهای دانشگاهی و آکادمیک تقویت شوند نتیجه کار مساعدتر خواهد بود. در حال حاضر نهادهای پژوهشی در آلمان و فرانسه نقش فعالی بازی میکنند ولی همانگونه که دیدیم حجم کار عظیم است.
روشهای تحقیق و دورنمای تازه
گفتیم که قرآن آسمانی نیست و دارای تاریخ است و گفتیم که دنیای اسلام ناتوان از پیشبرد پژوهش علمی بوده و اولین کسانی که پژوهشهای جدی و علمی را آغاز میکنند، متفکران غربی هستند. این متفکران خود نیز در طول تاریخ تحقیقات در غرب متحول شدهاند و روشهای آنها پیشرفت نموده است. سه مرحله در روند پیشرفت پژوهش در باره قرآن و اسلام در غرب و بویژه در فرانسه به اینگونه بوده است:
مرحله یکم: از قرن هفدهم به این سو شرقشناسان از شناخت جامعه شرقی به زبان شناسی روی آوردند و فراگیری زبان عربی و عبری و فارسی در دستور کارخود قرار دادند. سپس، در قرن هیجدهم پژوهش در عرصه زبان و دستور زبان و ادبیات راه را بسوی تحقیقات در باره متفکرانی مانند رازی و ابوعلی سینا کشاند. در این دوران در فرانسه «هزار و یک شب» ترجمه شد. در همین زمانه، جمع آوری قرآنهای قدیمی یا برگه هایی از آن آغاز شد. طی قرن هیجدهم و نوزدهم «کوسن دو پرسووال»، پدر و سپس پسر از ۱۷۸۳ میلادی تا ۱۸۷۱ میلادی کرسی زبان عربی را درکالژدوفرانس بعهده داشتند. در همین دوران است که «ارمان پی یر» کتاب «نگاهی به تاریخ اعراب» را منتشر ساخت. بالاخره «پل کازانوا» که از ۱۹۰۹ تا ۱۹۲۶ استاد «کالژدوفرانس» بود کتاب «محمد و پایان یک جهان» را منتشر نمود.
مرحله دوم: د قرن نوزدهم و بیستم، پژوهش در باره دین به نقد روایتهای فضلا اسلامی منجر گشته و محققان کار خود را به بازخوانی و بهره برداری از آثار قرنهای اولیه اسلام اختصاص دادند. آنها مطالعه آثار ابن هشام و ابن سعد و البخاری و الواقدی و البلادری و الطبری و دیگران، را در دستور قراردادند تا برداشت دقیقتری از قرآن و شکل گیری آن ارائه دهند. پژوهشگران غربی با نگاهی جدید منابع کهن مربوط به اسلام و احادیث و روایات را خوانده و مورد استفاده قرار دادند. دراین هنگامه باید توجه داشت که همه این منابع عربی بوده و توسط مسلمانان تنظیم شده بودند. این آثار دارای بخشهای تکراری کپی شده و در بسیاری از موارد فاقد منبع معتبر بودند. افزون برآن بخش قابل توجهی از نویسندگان و کاتبان دارای گفتمان جانبدارانه از اسلام میبودند. روش این نویسندگان مسلمان «نقل روایات» بوده و برای دسترسی به منبع اولیه خود گاه با هشت واسطه، فلان حادثه و فلان کردار و فلان گفته را به درون نوشتار خود میگنجاندند.
مرحله سوم: در ابتدا، پژوهش پژوهشگران غربی بر اساس کتابهای اسلامی، مطالعه قرآنی را جلو برد. ولی این سبک کار محدودیتهای جدیدی را آشکار میساخت. از سالهای هفتاد قرن بیستم میلادی یک جریان انتقادی بوجود آمد و پژوهشگران غربی بیش از بیش به این نتیجه رسیدند که استفاده از منابع اسلامی اولیه دارای ایراد اساسی است. آنها دریافتند که این آثار چند قرن با زمان پیدایش اسلام و محمد و قرآن فاصله دارند و منابع غیر مستقیم هستند و افزون برآن همه منابع، دینی و اسلامی میباشند. بعلاوه نسخه قرآنی، یک سند هزار تکه و التقاطی بوده و بنابراین آثار مرجع اسلامی مانند آثار طبری و ابن هشام و دیگران اجازه درک این پدیده پیچیده را نمیدهند. از نظر پژوهشگران در چنین شرایطی اعتبار علمی در کار دانشگاهی و آکادمیک میسر نیست.
برای بیرون آمدن از بن بست و ادامه بررسی علمی، پژوهشگران نیازمند بکارگیری شیوههای جدید پژوهش بودند. تلاش برای دسترسی به منابع غیر عربی، گسترش زبانشناسی تطبیقی، سکه شناسی، باستان شناسی در قلمرو متعلق به اسلام، زمین شناسی، گیاه شناسی، میتولوژی و اساطیر شناسی، مطالعه تطبیقی در باره یهودیت و مسیحیت و اسلام و آئینهای دیگر مانند مانی گری و دین زرتشتی و بودایی، بررسی معماریها، تحقیقات تاریخی و جغرافیایی، کشف و بررسی نسخههای کهن دینی مانند قرآن، از جمله زمینههای تازه پژوهشی بود که مورد توجه قرار گرفت.
پرسشها و پروژههای بزرگ
از سال ۱۹۷۳ زمانی که نسخههای قدیمی بطور اتفاقی در صنعا کشف شد و مورد تحلیل قرار گرفت، ما در آغاز نظریههای جدید در شیوه شناخت قرآن قرار داریم. کشف نسخههای صنعا موج تازه از پژوهش نوین را بوجود آورد و تمامی این تحولات تحقیقی سرآغاز جدیدی برای کار تحلیلی قرآن گشت. قران از زمان عثمان و سپس معاویه دارای اسکلت اولیه میشود و از آن پس بموازات توسعه دستور زبان عربی و سفارش حکام سیاسی و دینی بیش از پیش شکل میگیرد. محکم کاری متن قران توسط «ابن مجاهد» در آغاز قرن دهم صورت میگیرد. تحلیل هرمنوتیک نسخههای کهن نشان میدهد که چگونه قران لایه به لایه تغییرات را در خود جا میدهد. این تغییرات در نسخههای قرآنی با بالا و پائین شدنهای مختلف همراه است. قسمت هایی حذف میشوند و تغییرات جدیدی در متن وارد میشوند. «فرانسوا دروش» برآن است که سه قرن لازم بود تا قرآن به اهداف عثمانی برسد، سه قرن لازم بود تا نسخه قرآنی به قرآنی که ما میشناسیم برسد. (صدا و قلم، برگ ۵۰). در واقع نسخه عثمانی که نسخههای دیگر را نابود کرد، بنوبه خود مورد تغییرات وسیع ساختاری قرار گرفت. البته شیعیان عثمان خلیفه سوم را به حذف آیات موافق با علی متهم کردند و این ادعا به این معنا میباشد که بین مسلمانان توافقی در باره قرآن رسمی وجود ندارد. تاریخ قرآن نشان میدهد که متن قرآن از فرهنگهای گوناگون و ادیان مختلف تاثیر مستقیم گرفته است. کشف قرآنهای صنعا وجود نسخههای گوناگون قران را بروشنی اثبات میکند و بعلاوه این نسخهها تفاوتهای متن را با قرآن رسمی امروزی نشان میدهند.
قرآن از آسمان نازل نشده، قرآن رویای پیامبر نیست، قرآن زاده تاریخ و تناقضهای آن است. همه تحولات قرآنی با تاریخ ادیان و رقابت میان ادیان و سیاست و جنگ و سلطه گری و استعمار و اهداف انسانها گره خورده است. تحلیل هرمنوتیک قرآن و فروریزی قدسیت آن، نشان میدهد که در پشت قرآن دروغهای بزرگ تاریخی، رویدادهای ناروشن و پرسشهای اساسی نیز پنهان شدهاند. منشا اسلام چیست؟ چه کسانی در ساختارسازی قرآن شرکت داشتهاند؟ نقش دقیق یهودیت و مسیحیت در قرآن چگونه قابل تشخیص است؟ محمد کیست؟ آیا مکه وجود داشته است؟ قرآن و دین اسلام در حجاز یا در خاورمیانه شکل گرفته است؟ نقش امپراتوری بیزانس و شاهنشاهی پارس در تنظیم قرآن چه بوده است؟ نقش عباسیان در قطعیت دادن به متن قرآنی چه بوده است؟
چنین پرسشهای ساختاری، ما را تشویق میکند تا به پژوهش خود ادامه دهیم. پژوهش هایی را تا کنون در مورد قرآن پیش بردهام بزودی منتشر خواهد شد. ولی پروژههای تحقیقاتی جدید، انتقال تجربه به پژوهشگران ایرانی داخل کشور، برنامههای فرهنگی برای شناساندن نتایج کار به محافل روشنفکری و آکادمیک، مبارزه علیه فرهنگ خودسانسوری، نقد دین خوئی و قدسیت، و آمادگی بیشتر برای یک مدرنیته فکری و فلسفی و علمی، از جمله برنامههای ضروری در جامعه ما میباشد.
جلال ایجادی
جامعه شناس دانشگاه فرانسه
پانوشتهها:
۱- در کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، جلال ایجادی، نشر مهری، لندن، چاپ اول، ۱۳۹۸»، درک نواندیشان از هرمنوتیک به نقد کشیده شده است. در نقد شیعه گری به سلسله نوشتههای من در باره شیعه گری متیوانید رجوع کنید. برای نقدهای دیگر در باره دین در جامعه و قدرت سیاسی، به کتاب «جامعه شناسی آسیبها و دگرگونیهای جامعه ایران»، جلال ایجادی، انتشارات اچ انداس مدیا، آمازون، رجوع کنید.
۲- در اینجا لازم به یادآوری است که در دوران اخیر آثار آرامش دوستدار، شجاع الدین شفا، مسعود انصاری، نقش بسیار مهمی در نقد پدیده دین اسلام ایفا نمودند. کتاب «دو قرن سکوت» عبدالحسین زرین کوب که سال ۱۳۳۰ منتشر شد، علیرغم برخی کمبودها، سکوت جامعه در نقد اسلام را شکست.
۳- Theodor Noldeke, Otto Pretzl, Asselin de Cherville, Gotthelf Bergsträsser, Dr Elisabeth Puin, Gerd Rüdiger Puin, Angelika NEUWIRTH, François DÉROCHE, Christian Julien Robin, W. Montgomery Watt, Annemarie Schimmel, Ignaz Goldziher, Régis Blachère, Françoise Micheau, Michel Orcel, Dominique Sourdel, alfred-louis de Prémare, Jacqueline Chabbi, jérémie Schettecatte, michael Cook, patricia Crone, gerald R. Hawting, yehuda Nevo, andrew Rippin, uri Rubin, harald Motzki, michael Lecker, john Wansbrough, william Marçais, michael Marx, michel Amari, aloys Sprenger, marie-thérèse Urvoy, Manfred Kropp, Guillaume Dye, Robert Kerr, Christoph Luxenberg, Edouard-marie Gallez, Olaf, joseph Bertuel, Gabriel Théry
۴- Des fragments très anciens du Coran découverts à l’université de Birmingham Le Figaro, publié le 22/07/2015
۵- Corpus Coranicum, est un projet de recherche de l’Académie des sciences humaines de Berlin-Brandebourg
از: گویا