سالها قبل از انقلاب ۵۷ دکتر سمیعی که با بورس شاهنشاهی برای تحصیلات پزشکی به آلمان اعزام شد. بعد از اتمام تحصیلات در همانجا توانست فوق تخصص جراحی اعصاب را نیز دریافت کند. نوشتن درباره کارنامه و مرتبه علمی دکتر مجید سمیعی، جراح مغز و اعصاب کار سادهای نیست. ممکن است عده ای هر نقدی درباره ایشان را توهین تلقی کرده و حتی از مطالعه هر متنی که محتوای آن ستایش و تمجید نباشد ناراحت و دلخور شوند. در سالهای اخیر این بت سازیها شتاب بیشتری گرفت و داستانها و حکایتهای اغراق آمیز تا جایی پیش رفت که به سختی میشد خلاف موج شنا کرد و سخن دیگری گفت. پروفسور مجید سمیعی نیز در افکار عمومی ایرانیان نیز به عرش کشیده شد. در کنار همهی اینها یک شایعهی دیگر با چنان سرعتی پخش شد که کمتر کسی بود که چیزی از آن نشنیده باشد. “پروفسور سمیعی بزرگترین جراح مغز دنیاست.” البته این جمله آماتوری و ساده انگارانه است. در دنیای علم بعید است کسی از کلماتی مثل بزرگترین دانشمند یا بهترین جراح استفاده کند زیرا جراحان و پزشکان ماهر و زبردست ایرانی در جهان کم نیستند.
اما اطلاق عنوان «بزرگ ترین جراح مغز دنیا» به او، بیشتر برای جلب مخاطب کانال های تلگرامی یا تیتر نشریات زرد روی پیشخوان دکه های روزنامه فروشی مناسب است. دریافت جایزه Golden Neuron Award و عنوان «عصب طلایی» نشانه ی بزرگ ترین های جراح مغز دنیا بودن، نبوده و نیست. در واقع دکتر سمیعی در آکادمی جهانی جراحی اعصاب World Academy of Neurological Surgery» در بین انجمن ها و کنگره های مطرح و بزرگ جراحی مغز و اعصاب جهان چندان مشهور و شناخته شده نیست. برخی از جوایز اهداشده به پروفسور سمیعی در آلمان مانند Bundesverdienstkreuz اگرچه افتخار بزرگی است، اما ارزش علمی خاصی ندارد و تا به حال به بیش از ۲۵۵ هزار نفر اعطا شده است.
اما چرا و چگونه در ایران از دکتر سمیعی بت ساخته شد؟
جمهوری اسلامی در کشورهای غربی مانند آلمان نیاز به یک رابط خوبی برای درمان خودی ها، ملایان و حتی رزمندگان خودی داشت که دکتر سمیعی می توانست چنین رابطی باشد و برای اهدافی که رژیم در رابطه با سمیعی دنبال می کرد از او در رسانه ها یک بت مغز و اعصاب ساختند. سالها پیش در آلمان قرار بود یک موسسه پزشکی تحقیقاتی بوجود بیاید، آن موسسه تحقیقاتی با کمک صدراعظم آنزمان آلمان گرهارد شرودر و با کمک دکتر سمیعی به یک بیمارستان مغز و اعصاب INI تبدیل شد تا در آن بتوانند دیکتاتورهای جهان سوم و اطرافیانشان را مداوا کرده و در کنار درآمدزایی روابط دیپلماتیک با دیکتاتورهای جهان سوم را گسترش داده و در پروژه های بزرگ نفتی ، گازی و اسلحه سهیم شوند. امروز گرهارد شرودر برای مافیای نفتی و گازی پوتین کار می کند.
به عنوان مثال در سال ۲۰۰۵ ذکیر آلماتو وزیر کشورر ازبکستان بیماری سختی گریبانش را می گیرد و بدلیل داشتن پرونده سیاه حقوق بشری و دست داشتن در قتل و شکنجه هزاران تن از شهروندان ازبکستانی، حق ورود به اروپا را نداشته. اینجاست که دکتر سمیعی به کمک شرودر میآید و با صدور یک گواهی پزشکی مخصوص مراتب اخذ ویزای آلماتو و همچنین درمان او در آلمان رو تسهیل میکند. آقای آلماتو طرف ازبکستانی عقد قراردادهای نظامی آلمان و ازبکستان بوده است. از این بیمارستان جمهوری اسلامی هم برای درمان رزمندگان شیمیایی خودی نیز استفاده می کرد و حتی آیت الله شاهرودی نیز مدتی در این بیمارستان بستری بود. با رفت و آمد های دکتر سمیعی به ایران و تماس با مسئولان حکومتی و قالیباف شهرداری تهران ، یک مرکز تخصصی مغز و اعصاب را در تهران با یک مرکز مافیایی دیگر بنام خیریه امام رضا با مدیریت زهراسادات مشیراستخاره، همسر محمدباقر قالیباف شروع به ساخت کرد که در خرید زمین و ساخت این بیمارستان صدها میلیارد تومان گم و گور شدند و تابحال کسی نتواسته است به این تاراج بیت المال حسابرسی کند.
از: دیدگاه نو